eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
28.3هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب بودن زیاد سخت نیست کافیست مهربانی کنی زبانت که نیش نداشته باشد و کسی را نرنجاند ، همین خوبیست ... وقتی برای همه خیر بخواهی همین خوبیست ... وقتی محبتت بی منت باشد وقتی عشق بورزی وقتی زیبایی اشخاص را بببنی وقتی خوبی هایشان را ببینی همین خوبیست ... مهم نیست که آدم ها چگونه اند مهم نیست جواب سلامت را میدهند یا نه تو سلام کن سر به سر دلشان بگذار شیطـنت کن بخند همین خوبیست ... مهم این است که تو خوب باشی آن ها روزی دلشان برای خوبی هایت تنگ می شود 🍃 باور کن ... زندگی تون سرشار از مهربونی 🌺🍃 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
به تو عشق می‌ورزم و افتخار ميکنم🌸 چرا که صفحه هاي سفيد زندگيم را 🌱تو نقاشي کردی و من تو را با نقاشی هايت دوست می‌دارم.❤️ سلام بر رفیق شهیدم سلام بر ابراهیم🌹 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دعایی کہ هرمشکلی راحل میکند دعای مادریست کہ رضای خدا در رضای اوست سجده زیباست سجده در برابر خدا🧡 سجده در برابر مادر❤️ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و هفتم : جایزه ✔️ راوی : قاسم شبان 🔸يكي از عملياتهاي نفوذي ما در منط
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و هشتم : ابوجعفر ( ۱ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم ، فرج الله مرادیان 🔸روزهاي پاياني سال 1359 خبر رسيد بچه هاي رزمنده، عملياتي ديگري را بر روي ارتفاعات بازي دراز انجام داده اند. قرار شد هم زمان بچ ههاي اندرزگو، عمليات نفوذي در عمق مواضع دشمن انجام دهند. 🔸براي اين كار به جز ابراهيم، وهاب قنبري و رضا گوديني و من انتخاب شديم. شاهرخ نورايي و حشمت كوه پيكر نيز از ميان كردهاي محلي با ما همراه شدند. وسايل لازم كه مواد غذايي و سلاح و چندين مين ضد خودرو بود برداشتيم. 🔸با تاريك شدن هوا به سمت ارتفاعات حركت كرديم. با عبور از ارتفاعات، به منطقه دشت گيلان رسيديم. با روشن شدن هوا در محل مناسبي استقرار پيدا كرديم و خودمان را مخفي كرديم.در مدت روز، ضمن استراحت، به شناسايي مواضع دشمن و جاده هاي داخل دشت پرداختيم. از منطقه نفوذ دشمن نيز نقش هاي ترسيم كرديم. دشت روبروي ما دو جاده داشت كه يكي جاده آسفالته و ديگري جاده خاكي بود كه صرفاً جهت فعاليت نظامي از آن استفاده ميشد. 🔸فاصله بين اين دو جاده حدوداً پنج كيلومتر بود. يك گروهان عراقي با استقرار بر روي تپه ها و اطراف جاده ها امنيت آن را برعهده داشتند.با تاريك شدن هوا و پس از خواندن نماز حركت كرديم. من و رضا گوديني به سمت جاده آسفالته و بقيه بچه ها به سمت جاده خاكي رفتند. در اطراف جاده پناه گرفتيم. وقتي جاده خلوت شد به سرعت روي جاده رفتيم. دو عدد مين ضد خودرو را در داخل چاله هاي موجود كار گذاشتيم. روي آن را با كمي خاك پوشانديم و سريع به سمت جاده خاكي حركت كرديم. 🔸از نقل و انتقالات نيروهای دشمن معلوم بود كه عراقيها هنوز بر روي بازيدراز درگير هستند. بيشتر نيروها و خودروهاي عراقي به آن سمت ميرفتند. هنوز به جاده خاكي نرسيده بوديم كه صداي انفجار مهيبي از پشت سرمان شنيديم. ناگهان هر دوي ما نشستيم و به سمت عقب برگشتيم! يك تانك عراقي روي مين رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتي گلوله هاي داخل تانك نيز يكي پس از ديگري منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانك روشن شده بود. ترس و دلهره عجيبي در دل عراقيها افتاده بود. به طوري كه اكثر نگهبانهاي عراقي بدون هدف شليك ميكردند. 🔸وقتي به ابراهيم و بچه ها رسيديم، آنها هم كار خودشان را انجام داده بودند. با هم به سمت ارتفاعات حركت كرديم. ابراهيم گفت: تا صبح وقت زيادي داريم. اسلحه و امكانات هم داريم، بياييد با كمين زدن، وحشت بيشتري در دل دشمن ايجاد كنيم. هنوز صحبتهاي ابراهيم تمام نشده بود که ناگهان صداي انفجاري از داخل جاده خاكي شنيده شد. يك خودرو عراقي روي مين رفت و منهدم شد. همه ما از اينكه عمليات موفق بود خوشحال شديم. صداي تيراندازي عراقيها بسيار زياد شد. آنها فهميده بودند كه نيروهاي ما در مواضع آ نها نفوذ كرد هاند براي همين شروع به شليك خمپاره و منور كردند. ما هم با عجله به سمت كوه رفتيم. روبروي ما يك تپه بود. يكدفعه يك جيپ عراقي از پشت آن به سمت ما آمد. آنقدر نزديك بود كه فرصتي براي تصمي مگيري باقي نگذاشت! 🔸بچه ها سريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليك كردند. بعد از لحظاتي به سمت خودرو عراقي حركت كرديم. يك افسر عالي رتبه عراقي و راننده او كشته شده بودند. فقط بيسي مچي آنها مجروح روي زمين افتاده بود. گلوله به پاي بيسيمچي عراقي خورده بود و مرتب آه و ناله ميكرد. 🔸يكي از بچه ها اسلحه اش را مسلح كرد و به سمت بيسيمچي رفت. جوان عراقي مرتب ميگفت: الامان الامان. ابراهيم ناخودآگاه داد زد: ميخواي چيكار كني؟! گفت: هيچي، ميخوام راحتش كنم. ابراهيم جواب داد: رفيق، تا وقتي تيراندازي ميكرديم او دشمن ما بود، اما حالا كه اومديم بالاي سرش، اون اسير ماست! بعد هم به سمت بيسيمچي عراقي آمد و او را از روي زمين برداشت. روي كولش گذاشت و حركت كرد. 🔸همه با تعجب به رفتار ابراهيم نگاه ميكرديم. يكي گفت: آقا ابرام، معلومه چي كار ميكني!؟ از اينجا تا مواضع خودي سيزده كيلومتر بايد توي كوه راه بريم. ابراهيم هم برگشت و گفت: اين بدن قوي رو خدا براي همين روزها گذاشته! بعد به سمت كوه راه افتاد. ما هم سريع وسايل داخل جيپ و دستگاه بيسيم عراقيها را برداشتيم و حركت كرديم. در پايين كوه كمي استراحت كرديم و زخم پاي مجروح عراقي را بستيم بعد دوباره به راهمان ادامه داديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅خداوند در قران میفرماید: لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا این یعنی ابراهیم زنده است. این یعنی صحبتهایمان را میشنود، دلتنگی هایمان را میبیند، غم هایمان را درک میکند و... این یعنی میداند بی حوصلگی هایمان به سبب چیست؟ناراحتی هایمان از کجا منشا میگرد.این یعنی او زنده است! سال های پیش بود با خودم عهد کردم او را برادر بنامم.این به این جهت بود که زنده بودنش را در زندگی ام درک میکردم و میدانستم او مانند یک برادر از من مراقبت خواهد کرد. سال ها بود که با عکسش زندگی میکردم قاب عکسشم را جلویم میگذاشتم و درد و دل میکردم. اما نمیدانستم من تنها نیستم!نمیدانستم ابراهیم لطفش شامل حال خیلی ها شده و خیلی ها به او برادر میگویند و او در حق خیلی ها برادر میکند! ولی از حق نگذریم چه شهید پهلوان صفتی است!ما او را از یاد بردیم،یاد او را به دست باد سپردیم ولی او ما را از یادنبرده.. این ها را همه همه به یک علت میگویم و ان هم دلتنگی است.. دلتنگی شهیدی که تا امروز امید برگشتش را داشتم ولی حالا میدانم تا همیشه پیش مادرش حضرت زهرا می ماند.. به یاد کانال کمیل که ابراهیم پرستوی گمنامش هست و میماند. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
از آن راهی که رفتی برگرد اینجا دلی به اندازه‌ی نبودنت تنگ است 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سکوت کن... فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری، این مردم از سکوت کمتر داستان می سازند...! سکوت خطر ناکتر از حرف های نیشدار است !! بدون شک کسی که سکوت می کند ، روزی حرف هایش را سرنوشت به شما خواهد گفت .. گاهی سکوت شرافتی دارد که گفتن ندارد ... سکوت در اثر بستن دهان نیست؛ در اثر باز کردن فکر است، هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر، هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر الهی_قمشه_ایی 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
محبت را بی محاسبه پخش کن !! ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی دل می شکنیم و اسمش می شود فهم و شعور چشمی را اشکبار می کنیم و اسمش را می گذاریم حق غافل از اينكه اگر در تمام این موارد فقط کمی صبوری کنیم دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم و چون ریشه های قالی محترم بشماریم گاهی متفاوت باش بخشش را ازخورشید بیاموز محبت را بی محاسبه پخش کن ... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
•• 🌿🌸 - یا ربّّ انَّ‌ لَنا فیکَ اَمَلاََ طَویلاََ کَثیراََ... خدایا ... ! ما روے تُ خیلے حساب ڪردیما :) !🌱 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi