eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.2هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
24.9هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم حسین معز غلامی🌹: هرکجا گره به کارت افتاد بگو الهی به حق ...✨🌱 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹رقیه جان! ▪️ عمه قربانت شود کمتر ببر نام حسین (ع) ▪️ اندکی دیگر تو هم مهمان بابا مى شوی (س) 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| روضه های مصور ◽️قسمت سوم: دختر کوچک کربلا ▫️محصول خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی ▫️تصویرساز: فاطمه طیوب ▫️کامپوزیت و صداگذاری: گروه هنری هشت | 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 عنایت حضرت رقیه (س) مدافع حرم را به آرزویش رساند ساعت ۸ صبح بود که سه نفر از نیروهای جبهةالنصرة که تجهیزات سنگین با خود داشتند، مدافعان حرم را از داخل یک ساختمان زیر گلوله گرفتند؛ سیداصغر همراه با یکی دیگر از رزمندگان رفت تا نیروهای داخل ساختمان را از پای دربیاورد که توسط یکی از آن سه نفر به شهادت رسید. شب عملیات، در دفترچه‌اش نوشته بود: دوست داشتم در تیم هجوم باشم، متوسل به دستان کوچک (س) شدم و حاجتم برآورده شد و دعایم مستجاب شد و آنچه می‌خواستم را به من دادند! از نوشته‌هایش معلوم بود که می‌دانست در آن عملیات می‌شود... در واقع همه اتفاق‌های مهم زندگی سیداصغر در دو سال قبل شهادتش رقم خورد، در این دو سال 👈ازدواج کرد، 👈کربلا رفت، 👈ملبس شد و... به شهادت رسید.🥀 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
روضه از زبان همسر شهید کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😞 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹رقیه جان! ▪️ عمه قربانت شود کمتر ببر نام حسین (علیه السلام) ▪️ اندکی دیگر تو هم مهمان بابا مى شوی (س) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🚩روضه 🚩از زبان همسر شهید 🔹کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید 🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت 🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود..‌ 🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه! به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🚩روضه 🚩از زبان همسر شهید 🔹کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید 🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت 🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود..‌ 🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه! به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ «خوش اومدی» 🎙سیـد مجید بنـی فاطمـه Ⓜ️ پســت ویـــژه‌ی کــانال در (علیه السلام) 🔳 ۵ صــفر ، شـهـادت (سلام الله علیها) تسلــیت بــاد. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
زیارت نامه حضرت رقیه سلام الله علیها - ﷽ ‍🏴 اَلسَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا سَيِّدَتَنٰا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلٰامُ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكٰاتُهُ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ امٖيرِ الْمُؤْمِنيٖنَ عَلِيِ‌ّ بْنِ ابٖي طٰالِبِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ فٰاطِمَةَ الزَّهْرٰاءِ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمٖينَ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ خَديٖجَةَ الْكُبْرىٰ امِ‌ّ الْمُؤْمِنٖينَ وَالْمُؤْمِنٰاتِ، 🏴 السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ وَلِىِ‌ّ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا اخْتَ وَلِىِ‌ّ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ يٰا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيٖدِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ ايَّتُهَا الصِّدّيٖقَةُ الشَّهٖيدَةِ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ ايَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ ايَّتُهَا التَّقٖيّةُ النَّقٖيَّةُ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ ايَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفٰاضِلَةُ، السَّلٰامُ عَلَيْكِ ايَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ، 🏴 صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَ عَلىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللّٰهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْوٰاكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبٰائِكِ وَاَجْدٰادِكِ، الطَّيِّبٖينَ الطّٰاهِرٖينَ الْمَعْصُومٖينَ، السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّٰارِ، و َعَلَى الْمَلٰآئِكَةِ الْحٰافّٖينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّرٖيفِ، و َرَحْمَةُ اللّٰهِ و َبَرَكٰاتُهُ، و َصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنٰا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبٖينَ الطّٰاهِرٖينَ وَ سَلَّمَ تَسْليٖماً بِرَحْمَتِكَ يٰا ارْحَمَ الرّٰاحِمٖينَ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
شوق دیدار علیه السلام بزرگترین درس (س) به ما بی‌تابی حضرت رقیه (علیها سلام) برای سختی‌ها و مصائب خودش نبود بلکه برای اشتیاق به دیدار روی امام زمان خود بوده است بنابر این بزرگترین درس حضرت رقیه علیها سلام به همه ما این است که باید مشتاق دیدار امام زمان خود باشیم. در ادعیه‌ها و روایات برای دیدار امام زمان و اشتیاق برای این دیدار به روشنی و زیبایی بیان شده است: اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُرِیَنِی وَلِیَّ أَمْرِکَ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
رفتہ‌بودندجنوب . . توۍفکہ‌،یکےازرفقایش‌مداحۍمےکرد وروضہ‌‌مےخواند . . ! یک‌دفعہ‌‌روح‌اللہ‌‌بلندشدوگفت: سید،رسیدۍبہ‌‌گوشواره . . ازرقیہ‌‌بخون،ازبیابون‌هاۍداغ، پاۍبرهنہ‌‌،دست‌هاۍسنگین‌دشمن . . مےگفت‌وبلندبلندگریہ‌‌مےکرد . . ازخودبۍخودشده‌بود . . ! همہ‌‌بادیدن‌حالِ‌روح‌اللہ‌‌بہ‌گریہ‌‌افتادند . . عاشقِ‌حضرت‌رقیہ‌‌(س)بود همین‌کہ‌‌شنیده‌بودتکفیری‌ها‌تاحرم‌حضرت رقیہ‌‌(س)رسیده‌بودند،دیوانہ‌‌شده‌بود . . حتےنمۍتوانست‌غذا‌بخورد مےگفت‌من‌نباید‌الان‌اینجا‌باشم‌واون‌ حرومی‌هابرسندنزدیکِ‌حرمِ‌حضرت‌رقیہ‌‌ . . ! 📿 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هر حادثه‌ای‌ گذشت؛ الّا غمِ‌ تو... 🖤 ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ حاجت‌های بزرگ خودتون را از آقازاده‌های کوچک امام حسین(ع): حضرت و علیهم السلام بگیرید/... [ حاج‌مجتبی‌تهرانی ] 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
عاشق سلام‌الله‌علیها بود شب عملیات با حنا رو یه دستش نوشت زینب و روی دست دیگرش نوشت رقیه آخرش هم روز سوم فدایی خانم رقیه شد... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ‏در آشپزخانه کار میکرد؛ یک روز در آشپزخانه دستش سوخت. سوختگی اش هم خیلی عمیق بود. بچه ها بهش گفتند: "امید! دیگه از فردا نمی خواد بیای آشپز خونه اذیت میشی آب میریزه رو زخمت بدتر میشه" یکی از رفقاش تعریف میکرد می گفت: تا این را بهش گفتم خنده ای کرد و گفت:«فدا سر حضرت رقیه!» خیلی به حضرت رقیه سلام الله علیها ارادت داشت... در روضه ها آتش گرفت و امید اکبری سوخت..❤️‍🩹 عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شبه یلدا شده ورد زبونش تو ذاکری و مداحی بود... امید در ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ توسط گروهگ تروریستی جیش‌‌الظلم در جاده‌ی خاش زاهدان به شهادت رسید.. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
خاطرات_شهدا 🌷 همین لحظات و ساعات⏰ بود، غروب اول مهرماه و شب سوم محرم سال ۹۶ که باهم سوریه بودیم و این عکس 📷رو ازش گرفتم. صبح ها🌤 می رفتیم زیارت حرم عمه جان زینب (س) و عصرها زیارت حرم سه ساله ارباب، خانم رقیه جان (س). با دیدن بچه های در حال بازی داخل حیاط می گفت: ببین اگه دقت کرده باشی تو هیچ حرمی به اندازه اینجا، اینطوری بچه ها راحت بازی نمی کنند. می گفت انگار بی بی هم دوست داره بچه ها تو حرمش بازی کنند و خودش میاد بینشون. بعد از دور زدن داخل صحن های حرم و خواندن کتیبه های روضه مانند داخل حرم(عکس دوم و..)، تکیه داد به یکی از ستونها و رفت تو حس و حال خودش.✨ اینطور وقتا بدون اینکه حواسش پرت بشه ازش عکس می گرفتم و معمولا غبطه می خوردم به حالِ خوبِ منقطع شده از دنیایش. 🌍 به نجواهای درونیش با اهل بیت، با بی بی جان رقیه (س). برای رزق شهادتش، خیلی به خانم متوسل شد، خیلی دختر سه ساله را پیش پدر واسطه کرد تا برسد به آنچه بی تابانه مشتاق رسیدنش بود. ارادتش به نازدانه ارباب را با یک خاطره و جمله نمی توان گفت. فقط می دانم امشب که شهادت بی بی جان (س) است، فرصت خوبی برا واسطه کردنش هست.🍃 ان شاﺀالله امشب خدمت خانم که رسیدند، سلاممون رو برسونند و یاد کنند از ما و دعاگوی همه باشند.✨ 🌷گر دخترکی پیش پدر ناز کند… 🌱اللّهم عجِّل لولیک الفرج🌱 🔹به نیابت از شهدا، هدیه به روح مطهر بی بی سه ساله صلوات🌷 شهید مدافع حرم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
1_5820183085.mp3
16.01M
نوحه سرایی شهادت حضرت رقیه😭😭 سوزناک سلام الله علیها 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
Shab03Moharram1401[01].mp3
20.8M
📝دختر دلش پر می‌کشد بابا که می‌آید 🎤حاج میثم ▪️ویژه شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 دختر است دیگر گاهی مثل پروانه دور عکس پدر شهیدش می‌چرخد💔 دختر شهید مصطفی مهدوی نژاد دور عکس باباش میگرده...😔😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi