eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.2هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
24.9هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ۶۲ بود، بعد از عملیات والفجر یک. ماه رمضان آمدیم مرخصی. با مصطفی تمام سی شب ماه رمضان را می رفتیم مراسم . در سراسر دعا، مشغول استغفار و گریه و «الهی العفو» بود. از مراسم که بر می گشتیم، تازه می رفت گوشه حیاط برای ، با آن دست مجروح گچ گرفته اش. دیگر از آن شوخ طبعی ها خبری نبود. یک بار غریبانه می گفت: ماه رمضان که تمام شود، من هم تمام خواهم شد. در طول ماه مبارک، یک دعا را خیلی تکرار می کرد. «خدایا از تو احدی الحُسنَیَین می خواهم یا زیارت یا شهادت». هنوز یک ماه از ماه رمضان نگذشته بود که تمام شد. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور ✨ {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ} ما انسان را از گِل خشکیده‌ای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم‌. حجر، آیه٢٦ من، همان كه يک روز "از گِلِ خشكيده‌ی بدبويی" خلق شدم، امروز، محتاج نگاه و عطای توأم... كه يک بار ديگر خلق بشوم از وجودی، شايد لجن آلودتر و بد بوتر از ابتدا حتی... من، امروز، يک طوری محتاجِ نگاهِ "غفارانه"ی توأم؛ كه هيچ وقت نبوده‌ام... "فَإنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ياغَفَّارُ" ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور ✨ {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ} ما انسان را از گِل خشکیده‌ای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم‌. حجر، آیه٢٦ من، همان كه يک روز "از گِلِ خشكيده‌ی بدبويی" خلق شدم، امروز، محتاج نگاه و عطای توأم... كه يک بار ديگر خلق بشوم از وجودی، شايد لجن آلودتر و بد بوتر از ابتدا حتی... من، امروز، يک طوری محتاجِ نگاهِ "غفارانه"ی توأم؛ كه هيچ وقت نبوده‌ام... "فَإنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ياغَفَّارُ" ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور ✨ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ما انسان را از گِل خشکیده‌ای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم‌. حجر، آیه٢٦ من، همان كه يک روز "از گِلِ خشكيده‌ی بدبويی" خلق شدم، امروز، محتاج نگاه و عطای توأم... كه يک بار ديگر خلق بشوم از وجودی، شايد لجن آلودتر و بد بوتر از ابتدا حتی... من، امروز، يک طوری محتاجِ نگاهِ "غفارانه"ی توأم؛ كه هيچ وقت نبوده‌ام... "فَإنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ياغَفَّارُ"* * 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 خاطره ای از شھید جاویدالاثر مصطفی ردانی پور طلبه و شاگرد آیت‌الله بهجت و آیت‌الله بهاءالدینی- جانشین شهید خرازی در لشکر امام حسین (ع) 👇👇 را آمده بود خانه... به دوستش علی می گفت: «امسال ماه رمضون از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا یا .» هر شب با موتور علی می رفتند ، هر سی شب! وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید ، می کرد ، از حال می رفت. از که بر می گشتند، گوشه ی حیاط، می ایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، می‌گفت: « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم می شم ...» 🔹یک ماه از رمضان نگذشته بود که دعایش مستجاب شد و آسمانی گشت🌷 (منبع: 📚 کتاب: یادگاران جلد هشت-کتاب شهید ردانی پور، ص 75) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
. إِلهي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ... باز آمده‌ام سوی تو ای بحر کرم با روی سیاه و آه و اشک نم‌نم هرچند که مستحق تنبیه توام یا رب به عقوبتت نکن تأدیبم ✍️ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹 اِلهی لا تُؤدِّبنی بِعقوبَتِک... 🌿 خداوندا مرا با کیفرهایت ادب نکن...! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi