eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.6هزار عکس
27.7هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 برشی از 🌷فکر مهران خیلی مشغول بود. نمیدانست کدام راه را انتخاب کند. میخواست با مشورت کند و نظرش را بپرسد. پاتوق شان شب ها بعد از ساعت خاموشی، در بالای ساختمان ممنوعه بود... 🌷تو میگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟ من فکرم مشغوله، نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم. روح الله نگاه را به مهران دوخت و گفت: آره، باید زودتر وارد کار بشیم. معلوم نیست قضیه سوریه تا کی باشه، باید خودمون رو برسونیم. 🌷الان که سوریه پیش اومده، وقت موندن و درس خوندن نیست، باید بریم و برسونیم خودمون رو روح الله خیلی بود. مدام به زینب میگفت: دعاکن اونجایی که دوست دارم بیفتم. 🌷شهادت خیلی چیزها را برایش روشن کرده بود. از خدا خواست آنچه برایش صلاح است و دوست دارد نصیبش کند. : آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند 🌷 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊🌺 🌸همیشه در حال بدو بدو بود و تکاپو بود مخصوصا وقتی ایام یا ائمه میشد یا ماه محرم و ماه رمضان بابا چرا اینقدر خودت رو میکنی یه کم کن فقط میزد، همش تو راه کار و هیئت و مراسمات و بود ولی الان آرام آرام انگار که می دونست میخواد بره به خاطر همین این دنیا همش تا در دنیای بگیره و با بهترینها آرامش بگیره 🍃🌹🍃🌹