eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.2هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
23.8هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
که زیارت امام رضا ع دوست داشت 🔻🔻🔻🔻 گفت :مادر اجازه بده برم زیارت امام رضا(ع). گفتم نه، تو تنها پسرمی میترسم توی راه برات اتفاقی بیافتد! مجروح شده بود، اشتباهی بردنش مشهد. همان جا کنار امام رضا(ع) شهید شد. پیکرش را اطراف ضریح طواف دادن بعد برگشت شیراز. فرید(اکبر)شهابی نژاد🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
••• 💥 . .☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " ...و این را بــدان:هرکسی با یڪ خو گرفت روز آبــــرو از او گرفت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
. . بیدارت میڪند دستت را میگیرد شهیـد مےڪند اگر که بخواهی فرقـی نمی ڪند... " فڪه " و " " یا " دمشق " و "" یا " صعده "و " " ...و این را بــدان:هرکسی با یڪ خو گرفت روز آبــــرو از او گرفت روزتون شهیدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 که در کربلا اسیر شد 📌 ‌موقع بن ثمامه، یکی از یاران سیدالشهدا علیه‌السلام در کربلاست که روایت جنگاوری‌اش در رکاب اباعبدالله علیه‌السلام شکل و رنگ متفاوت تر از بقیه دارد. 🍃🌹🍃🌹
••• 💥 . .☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " ...و این را بــدان:هرکسی با یڪ خو گرفت روز آبــــرو از او گرفت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ...🌹🕊هر بار ڪہ رفت با برگشت این بار آمد و او را برد 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
••• 💥 . .☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " ...و این را بــدان:هرکسی با یڪ خو گرفت روز آبــــرو از او گرفت 🍃🌹🍃🌹
✨﷽✨ 📕 وصیت نامه بسیار عجیب یک 🔻 سردارحاج حسین کاجی می گوید: ▫️بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی را پیدا کردیم از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود! 🔰 در وصیت‌نامه نوشته بود: ▫️من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم. ▫️پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند. ▫️من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند ▫️بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست 👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم 👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند و 🔺بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است! 📚برگرفته از کتاب: خاطرات ماندگار ص192 تا 195 🌹🍃🌹🍃
••• 💥 . .☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " ...و این را بــدان:هرکسی با یڪ خو گرفت روز آبــــرو از او گرفت ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 که به هم کمک می‌کرد! شاد روح پاکیش صلوات ....... ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕊🌺 شهید به بحث خیلی اهمیت می دادن، به خانواده همیشه میگفتن که به اندازه ی شهیدان ارزش دارد، خون ریخته شده به خاطراین است که مسلمان باشه، شهیدخیلی طبع بوده وبه گفته ی فرمانده خود باچهره ی شاد در سرکار حاضر میشدند و تاحالاازشهید دیده نشده که کسی ازش ناراحت بشه، از کردن هم خیلی میدمدو همیشه به کسی که میکرد تذکر میداد، ودرمورد امربه معروف ونهی ازمنکر تمام خانواده ودوستان راسفارش به کارخوب میکرد مخصوصا کمک به ، شاهدم که به دفاع ازحرم ۳ساله امام حسین از دختر خودش گذشت وحتی شب رفتن باهاش خداحافظی هم نکرد تاشاید یک لحظه هم از هدفش دورنشه وحتی منتظر نشد تا پسرش به بیاد واونو ببینه، برادرمن توخواب دوستش اومدو وقت مراسم یاد بودش رومشخص کرد. شهیددرکناردختر۴سالش، بردارمن شهید شدنش هم مثل خودش شد چون پیکرش گفتن دیگه که نمیادالان چهار ماه که ازش هیچ اسمی برده نشد 💔 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هر بار که رفت با برگشت ..! این بار آمد و او را بُرد ... وصیت من به تمام راهیان ، حفظ حرمت و مبارزه با مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و ظهور ولی (عج) است 🌷 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 دختر ایران زمین! در این زمانه تو با با و یک تنه به جنگ دشمن رفته ای✌️ شک نکن! تو هم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
وقتی نگاهت به من دوخته شده مگر میتوان دست از پا خطا کرد؟ تو هم هم کمکم کن هر عملی که رفاقت با تو و امام زمانم را خدشه دار میکند کنار بگذارم...💔 شھیدابراهیم‌هادی ❤️🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹 پسرش ۱۶ ساله بود که شهید شد.۱۶ سال هم مادر چشم انتظاری کشید که برگرده.چادر پسر تو حیاط می نشست ، میگفت شاید یکی یهو بیاد تو خبری از مهدی برام بیاره .... ( با مهدی رمضانی ، از ۲۵ ، روحشان ) . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌷‌ که سر بی تنش سخن گفت در جاده بصره خرمشهر همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یا حسین، یا حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش 🥀 وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: 🕊ألسلام علی الرأس المرفوع🕊 خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهیدبشوم خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع)خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
پای درد و دل هر مادر شهید که نشستیم، دست هر مادر شهیدی رو که بوسیدیم، اشک هر مادر رو که شاهد شدیم، همشون فقط یک چیز ازمون می خواستند: به دوستاتون بگید جگرگوشه ی من رفت تا کسی چادر از سر دخترهای مردم نکشه بهشون بگید نذارن شیطون وادارشون کنه خودشون با دست خودشون....! بهشون بگید دل ما خونِ😔 شما بگید! خواهرم حالا دیدی چرا وقتی از شهدا می خوای که تو هم مثل اونا مجاهد راه خدا بشی به دلت میندازن که چادرت رو حفظ کنی...🌱 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
سلام بر مدافع حرم ڪه به (س) ارادت خاصے داشت. بر نگین انگشتر عقیقش حڪ شده بود. همان انگشتری ڪه تا لحظه در دستانش ماند. 🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💢 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل میکرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 💢 نهم بهمن ماه سالروز مظلوم و استان سردار علیرضا نوری گرامیباد...🇮🇷
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بارها گفته ام که بچه های در این کانال، کاری کردند که از بالاتر است. آنها چنان و از خودشان نشان دادند که در تاریخ اسلام کم نظیر بود. ما شبیه این ماجرا را جز در صحنه ی مشاهده نکرده ایم. حکایت بچه های را با هیچ عقل مادی و حسابگری نمی توان ارزیابی کرد. بچه های کمیل، بودند که ، و ، به مهمانی مظلومه ی خود رفتند. برای این مطلب هم دلیل دارند. در روایات ما را جوان معرفی کردند. همه نیروهای گردان هم جوان بودند. درباره آنها چیزی نمی گویم. سراسر این ، داستان کامی آنها بود. چه بسیار از که بخاطر نرسیدن به رسیدند. درباره بودن ؛ در بیشتر عملیات ها، وقتی روی زمین قرار می گرفت، چفیه اش به عنوان او بود. اما در کانال به جهت نبود وسایل امدادی، و برای بستن زخم ، مجبور شدیم که از چفیه ی هم استفاده کنیم. لذا پاره پاره در انتهای کانال و بدون پارچه ای که آنها را بپوشاند رها شد. می گوییم ؛ چون حتی یاران رزمنده هم کمتر از آنها یاد می کنند. این عملیات با خیانت های آشکار به اهداف خود نرسید. به همین جهت بسیاری از بزرگان جنگ، اجازه ی صحبت در خصوص این عملیات را نمی دادند. حتی بعد از جنگ نیز کمتر کسی از آنها یاد کرد. اما مهمانی : بارها به دوستانش گفته بود که ، ویژه ی در عالم هستند. او عشق و محبت به را در دلها نهاد . ما شاهد بودیم که بیشتر با ذکر نام به رسیدند. برخی از ، چه در این منطقه و چه در مناطق دیگر به خواب دوستان می آمدند و پیغام می دادند که ما دوست داریم و در کنار مادر رزمندگان، بمانیم ، زیرا مورد عنایت خانم هستند. نیز در سخنانی در مورد فرمودند: سلام ما بر این تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان ندارند. برای همین موارد است که همیشه می گوییم: ، بی کفن و و بودند که به دیدار پهلو شکسته ی خود رفتند . شادی روح و 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 که قولش ، قول بود.... 🎙روایتی از سردار شهید سید محمد عسکری به مناسبت ایام شهادت شهید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد.... 🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن... با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم. گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟ (و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.) گفتم :خــوب؟ گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟ گفتم کی؟ گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳 گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊 به چند نفر دیگه هم سپــرد. هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است. تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا! سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است! گفتن بله! گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم... چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے! 🍃🌷🍃 حاج عبدالله رودکی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
که هیچکس را نداشت تا پیکرش را تحویل بگیرد . 🌱حتی کسی را نداشت که پیکرش را تحویل بگیرد. رفیقاش می گفتند: پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیدیم که به هیچ عنوان نمی‌شد آنرا قطع کرد، چون اگر سیم را قطع می‌کردیم، سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد! گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید رجبعلی غلامی، 19 ساله از افغانستان که در جنگ ایران با عراق به شهادت رسید او همه خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود و هیچ کسی را در این دنیا نداشت.    حتی کسی را نداشت که پیکرش را تحویل بگیرد. رفیقاش می گفتند: پس از باز کردن معبر مین، به سیم خاردار حلقوی رسیدیم که به هیچ عنوان نمی‌شد آنرا قطع کرد، چون اگر سیم را قطع می‌کردیم، سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد! در همین حین یک جوان به روی سیم های خاردار خوابید بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند! اون جوون همون رجبعلی بود.... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi