eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
32.5هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
راست می‌گفت: از گناه که بگذری از جانت هم راحت می‌گذری ..! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
⟬🌹⊹🕊⟭ راست می‌گفت: از گناه که بگذری از جانت هم راحت می‌گذری ..! یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
قبل یا بعد از فتح‌المبین، آمدم بیایم دو کوهه، دیدم حسین دم پلیس راه ایستاده. گفتم: کجا؟ گفت: دارم می‌رم اصفهان. گفتم: خب بیایید سوار بشید با ماشین بریم. گفت: نه من با اتوبوس می‌رم. این حرف را زمانی می‌زد که پانزده، شانزده هزار نیرو زیر دستش بودند، اما او به خودش اجازه نمی‌داد از بیت‌المال کوچکترین استفاده‌ای بکند. 🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌راوی نصرالله توانگر
💢عاشق محرم و سینه‌زنی بود، مخصوصاً که لشکر او به نام مقدس امام حسین (ع) بود، ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا می‌شد و گردان‌ها به روش سنتی عزاداری می‌کردند. 🔸بعضی وقت‌ها که دوستان نزدیک در سنگر جمع می‌شدند، حسین با بازوی قطع شده دستش سینه‌زنی می‌کرد. 🔸حاج‌حسین تا نامی از سیدالشهدا (ع) می‌آمد، به پهنای صورت اشک می‌ریخت و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزید. 📚جز لبخند چیزی نگفت 🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
می گفت : جنگ ،معاملہ با خداست خدا ،خریدار ما ،فروشنده سند ،قرآن بهـاء ،بهـشت . . . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
می گفت : جنگ ،معاملہ با خداست خدا ،خریدار ما ،فروشنده سند ،قرآن بهـاء ،بهـشت . . . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
نصفه شب چشم چشم رو نمی‌دید... سوار تانک، وسط دشت... کنار بُرجک نشسته بودم، دیدم یکی داره پیاده میاد... به تانک‌ها نزدیک می‌شد، دور می‌شد. سمتِ ما هم آمد، دستش رو دورِ پام حلقه کرد، پام رو بوسید!! گفت: به خدا سپردم‌تون... گفتم: حاج حسین؟ گفت: هیس! اسم نیار..... 🌷 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یاد حاج‌ حسین بخیر که به رفقایش گفته بود: من اهمیتی نمیدهم درباره‌‌ٔ ما چه می‌گویند! من می‌خواهم دلِ ولایت را راضی کنم. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ⁉️ مثه حاج حسین باشیم که می‌گفت: من اهمیتی نمی‌دم درباره ما چی میگن من می‌خوام دل ولایت رو راضی کنم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
خراش کوچیک💔 ☎️داییش تلفن کرد:حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده شما همین طور نشستین؟» گفتم «نه خودش تلفن کرد گفت که دستش یه خراش کوچیک برداشته، پانسمان میکنه میاد گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود.» 🔹️گفت: «چی رو پانسمان میکنه؟ دستش قطع شده!» همان شب رفتیم یزد بیمارستان.به دستش نگاه میکردم گفتم: «خراش کوچیک؟» خندید... گفت: «دستم قطع شده، سرم که قطع نشده.»😳 ⚘️ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi