eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
32.5هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 میگفت‌: شهادت‌خیلی‌زیباترازدامادشدن‌است.❤️ درتولد۱۹سالگیش‌گفت "مادر!سال‌دیگه‌تولد۲۰سالگی‌منه... یک‌تولدخاص! شمابایدبرای‌من‌یک‌تولدخاص‌بگیرید سال‌دیگه‌تولدمن‌یه‌تولدخیلی‌قشنگی‌میشه‌ میخوام‌همه‌رودعوت‌کنم" امامن‌آن‌روزنفهمیدم!😔 فکرکردم‌که‌میخواهدرفقای ‌خودرادعوت‌کندگفتم «باشه‌مادرجان!سال‌دیگه‌برات‌جشن‌تولدمیگیرم‌ وهمه‌رفیقاتو‌دعوت‌کن» امسال‌فهمیدم‌که‌جشن‌تولد۲۰سالگی‌محمدمهدی‌ خیلی‌خاص بود!».🥀🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 دنیا محل گذر است. شاید برای خیلی ها این جمله عذاب آور باشد که لذت و دلبستگی ها را رها کنند و بروند اما برای محمد مهدی های این روزها که مصداق آیه "والسابقون السابقون" هستند،فانوس است برای رسیدن به نهایت آرامش. آرزوی دفاع از حرم، گوشه دلش نشسته و مدتی بود که صاحبخانه شده بود.هرچه تقلا کرد و زمزمه کرد منم باید برم، پدرش مخالفت کرد آخر طاقت دوری از تنها فرزندش را نداشت.اما گاهی ، نتیجه اشک و ناله ی فراق برای به حضرت حق است.و اگر خدا بخواهد روزی بنده اش می شود. دلش را برداشته و رفته بود .نمی دانم در قنوت نمازش شهادت خواسته بود یا در میان درد و دل هایش با امامش از آرزویش گفته بود. هرچه بود، شهادت نامه اش را امضا کرد و ساعاتی بعد بی قرار و بیتاب برگشته بود تهران.آنقدر بی تاب که خداحافظی آخر بر دل پدرش برای همیشه ماند. محمد مهدی ۱۹ ساله را ناجوانمردانه زدند. شکافته شد و پدرش به یاد ارباب روضه خواند و اشک ریخت و کمرش شکست از داغ جوانش... محمد مهدی به آرزویش رسید و فدای شد.خوب ها گلچین می شوند و یکی یکی می روند و ما هنوز در غل و زنجیر در انفرادی دنیا شده‌ایم. ✍طاهره بنائی منتظر سالروزشهادت تولد:٢۶تیر۱٣٧٩ شهادت:۱٩ آبان ۱٣٩٨ محل شهادت :منطقه شوش تهران مزار: قطعه ۵۰ بهشت زهرا 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ۱۹ ساله‌ بود، روز پنجشنبه ۱۶ / ۸ / ۹۸ در حین انجام ماموریت شبانه(اطلاعاتی_امنیتی) در محله هرندی شوش(دروازه غار) توسط قاچاقچیان مواد مخدر شناسایی و مورد سوقصد قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح و به کما می‌رود و در نهایت پس از گذشت سه روز در صبح یکشنبه ۱۹ / ۸ / ۹۸ در بیمارستان سینا تهران به درجه رفیع شهادت نائل امد... دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان ❀ تاریخ ولادت: ۲۶ / ۴ / ۷۹ ❀ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۸ / ۹۸ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 عاقبت فرزندی که نذر حضرت علی‌اصغر(ع) بود! «وقتی محمدمهدی به دنیا آمد دکترها آب پاکی را ریختند روی دستم. گفتند امیدی به ماندش نداشته باش، نمی‌ماند. محمدمهدی اولین فرزندم بود. نمی‌خواستند وابسته‌اش شوم. ریه‌هایش کامل تشکیل نشده بود و شانس زیادی برای ماندنش قائل نبودند. من را مرخص کردند اما محمدمهدی توی دستگاه بود. اولین باری که دست‌های کوچکش را گرفتم او را نذر حضرت علی‌اصغر«ع» کردم. حال خوبی نداشتم. روضه‌ها برایم مجسم می‌شد. روضه‌های دل خانم‌جان رباب«س»، از خودشان خواستم و چند روز بعد محمدمهدی را صحیح و سالم در آغوشم گذاشتند. از همان نوزادی، ۷ سال نذر علی‌اصغر شد که لباس سقا به تن کند. محمد آنقدر ضعیف و کوچک بود که هیچ لباسی اندازه تنش نمی‌شد. وقتی نوزاد بود و لباس سقا تنش می‌کردم. این ضعیفی و ظرافتش پای روضه‌های علی‌اصغر علیه‌السلام دلم را آتش می‌زد. مخصوصا اینکه من محمد را از دست‌های کوچک این آقازاده گرفته بودم.»  این واژه‌های به غم نشسته، حرف‌های دل «الهه عسگری» مادر شهید مدافع امنیت «محمدمهدی رضوان» است. محمد مهدی رضوان متولد ۱۳۷۹ تهران، در ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۸ در ماموریت شبانه اطلاعاتی امنیتی در محله هرندی شوش (دروازه غار) توسط قاچاقچیان مواد مخدر و اراذل و اوباش شناسایی و مورد سوءقصد قرار می‌گیرد و از ناحیه سر و چشم مجروح و به کما می‌رود و نهایتا پس از گذشت سه روز در صبح یکشنبه ۱۹ آبان سال ۹۸ در بیمارستان سینا تهران به شهادت می‌رسد. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 روزمان و هفته خود را متبرک می‌کنیم به یاد بسیجی شهید محمدمهدی رضوان در 16 آبان ماه 1398 در حال گشت عملیاتی ایست و بازرسی افراد و وسایل نقلیه مشکوک به منظور مقابله با جرائم و مفاسد اجتماعی و تأمین امنیت اخلاقی بود که در منطقه شوش تهران مورد سوء قصد قرار گرفت و از ناحیه سر، دچار آسیب شده و به کما رفت و نهایتاً بعد از گذشت سه روز در روز 19 آبان ماه 1398 در بیمارستان سینا به شهادت رسید. محمد مهدی در همه‌ی کارهایش اخلاص داشت، نسبت به مسائل مختلف خیلی با‌ گذشت و با محبت رفتار می‌کرد. ما با محمد مهدی خیلی رفیق بودیم؛ همیشه من فکر می‌کردم من الگوی خوبی برای او هستم، اما امروز فهمیدم که اشتباه می‌کردم، این محمد مهدی است که در زندگی، تک تک رفتارهایش برای من یک درس بوده است. راوی: پدر سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
نماز در خلوت خاطره ای از" شهید محمد مهدی رضوان" 📌 هیچ وقت در جمع نماز نمی خواند،همیشه در تنهایی نماز می خواند.از ۷ سالگی یاد گرفت خواندن نماز و شروع کردن به روزه گرفتن.نماز و روزه قضا نداشت،حتی زمانی هم که بهش واجب نبود روزه هایش را کامل می گرفت. 🔸ازهمان بچگی عاشق هیئت و روضه و مکان های زیارتی بود.سه شنبه که می شد لحظه شماری می کرد برای رفتن قم و جمکران،روز آخر هم که در ماموریت زدنش ظهرش تو جمکران بودیم،شهادتش را از آقا قشنگ گرفت. 🔹شبهای جمعه یا شاه عبدالعظیم الحسنی(ع)بود یا کهف الشهدا.ایام شهادت و وفات که بود دیگه باید تو هیئت ها پیدایش می کردیم. ▪️شهید محمدمهدی رضوان می گفت: اگر چیزی رو میخواهی باید از در روضه هاشون بگیری.خیلی حال و هوای خوبی داشت یک جوان ۱۹ ساله ای که تمام لذت زندگیش به هیئت رفتن و ماموریت رفتن بود می گفت وقتی در ماموریت هستم تازه میفهمم زندگی یعنی چه و لذت می برم. راوی:مادر شهید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یه بار وقتی اومد خونه، داشت نفس نفس می‌زد گفتم: چرا با آسانسور نیومدی؟! گفت: وقتی رفتم سوار بشم دیدم، دو تا دختر جوون تو آسانسور هستن و درست نیست که باهاشون سوار آسانسور بشم گفتم: خب صبر می‌کردی وقتی پیاده شدن میومدی گفت: بوی ادکلن این خانم‌ها تو فضای آسانسور پیچیده.... با پله راحت‌تر بودم و اذیت هم نمی‌شدم. 🕊🌹 راوی: مادر گرامی شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌