💔
روایتی از روزهای غربت زینبیه...💔
همسر شهید همدانی:
...دقایقی بعد به کوچه هایی باریک رسیدیم که در میان ساختمان هایی بلند و نیمه ویران محصور بودند. کوچه ها آن قدر باریک و پیچ در پیچ و ساختمان ها آنچنان بلند بودند که حتی بیرون ماشین هم به زحمت میشد سرچرخاند و رنگ آسمان را دید!
سر یکی از همین کوچه ها تابلوی آبیرنگی کاشته شده بود که راهنمای حرکت به سمت زینبیه بود و با گلوله هایی که حکایت از نفوذ تکفیری ها به این منطقه داشت، سوراخ سوراخ شده بود. فلش تابلو نشان میداد که باید به سمت راست دور بزنیم.
ماشین که پیچ کوچه را پشت سر گذاشت، از دور گنبد حرم پیدا شد.
دیدن گنبد، شوق زیارت خانم را در وجودم زنده کرد. پر شدم از شادی این توفیق اما...
این شادی دوامی نداشت...!
گنبد زخمی بود...
زخمی از بی حرمتی تکفیری ها..!
همه آن شادی لحظاتی پیش جایش را با غم و غصهای عمیق عوض کرد.
اشک توی چشم هایم پر شد.
ای کاش می مُردم و این صحنه را نمی دیدم...!😔
پ.ن: مدافعان حرم حقیقتا
عباس های زینب بودند...
و هستند...💞
#خداحافظ_سالار
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#ما_را_مدافع_حرم_آفریده_اند
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi