#شبیه_شهدا_شویم
🍃حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم.
یکباره #ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
🍂همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.!
🍃 من برگشتم به سمتی که #ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر #معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍂 #ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
🍃 گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🍂 آنچنان #قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi