eitaa logo
کانـــال شـــهید بهـــ❤رام مــهرداد
351 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
995 ویدیو
16 فایل
#کانال رسمی شهید مدافع حرم #حاج بهرام مهرداد(جواد بهمنی) #ولادت:52/6/30 #شهادت:96/4/22🕊 #محل شهادت:سوریه(تدمر) #ذاکر اهل بیت #مزار: بهشت زهرا قطعه 50 ردیف 116 💯بانظارت مستقیم خانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ 💓عشق آن دارم ڪہ تا آید #نفس 🌸از #جمال دلبرم گویم فقط ... 💓حق پرستم، مقتدایم #مهدی اسٺ 🌸تا ابد از #سرورم گویم فقط ... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ..... @shahidbahrammehrdad
﴿ شهید مهدی ذاکر حسینی🌹﴾ در 🗓۲۷ شهریور ۱۳۶۳ در تهران به دنیا آمد. او به خاطر شغل پدرش که یک نظامی ارتش بود، دوران کودکی خود را در همدان و دزفول سپری کرد. او از همان دوران کودکی با ادبیات جنگ و جهاد آشنا شد ،چرا که دوران کودکیش را در جنگ گذراند. دوران نوجوانی را در تهران سپری کرد و علی رغم محیط باز اکباتان تهران، او جوانی بسیار مذهبی و با روحیه جهادی رشد یافت .✌️ شاید یکی از خصوصیات شگفت انگیز همین باشد👌 چرا که خیلی ها معتقدند محیط ناسالم باعث میشود که انسانها تقوایشان را از دست بدهند، ولی ثابت کرد در هر محیطی انسان باید لباس تقوایش را ضخیم تر بپوشد.✌️ او طی عملیاتی در روستای خلصه در جنوب حلب ،سوریه ،به طور نامعلوم در 🗓۱۰ ماه رمضان سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید و جاویدالاثر شد .💔🕊 نحوه شهادت شهید و عملکرد او بسیار خواندنی است ."کتاب از مهدی تا مهدی (عج)" @shahidbahrammehrdad
فردی با اخلاق و بسیار مودب و در نهایت تواضع بود.❤️ پدر شهید میگوید در زمان نوجوانی اش روزی بر سر مساله ای از او عصبانی شدم بلافاصله بر روی پای من افتاد و پایم را بوسید و عذرخواهی کرد و معتقد بود که نمیتواند حتی برای لحظه ای شاهد ناراحتی من باشد 📚 🌱 @shahidbahrammehrdad
مراسم عروسی یکی از دوستان بود.💍 و هم به آن مراسم دعوت شده بود . حضور در آن مراسم واجب بود و باید حاضر میشد بخاطر شرایط خاصی که در آن موقع بود. قبل از اینکه بخواهد به آن مراسم برود با من هماهنگ کرد که با موتورم🏍 به دنبال او بروم و چند دقیقه در مراسم بماند و برگردد. در آن مراسم در حد ادب به صاحب مجلس حاضر شد و لحظاتی بعد آمد و با ناراحتی سوار موتور🏍 شدیم که برویم سمت پادگان. تعجب کردم و گفتم چقدر زود اومدی؟ لااقل شام میخوردی ... گفت نه نمیشد دیگه تو اون مراسم با سروصدا و اون رعایت نکردن ها بیشتر ایستاد گفت داداش هرجا مغازه سوپرمارکت بود بایست تا برم بیسکویت بخرم. عادت داشت که بیشتر وعده غذایی شام و ناهار خودش را چای و بیسکویت بخورد☕️🍪 رفتیم پادگان و خلاصه از اتاق رفتم بیرون و کاری پیش اومد و برگشتم دیدم چراغ ها خاموشه! نگران شدم رو صدا زدم دیدم به حالت سجده افتاده و گریه میکند😭 چراغ ها رو روشن کردم گفتم چیشده داداش؟ چرا گریه میکنی؟ گفت میدونی اگر جان من تو اون مراسم گرفته میشد در وسط اون همه گناهی که انجام میشد چکار میکردم؟ حتی همون چند دقیقه هم در آن شرایط گناه بودن درست نیست ... (🍃به تک تک لحظه هاتون حواستون بود که این چنین عاقبت بخیری نصیبتون شد...🍃 ) @shahidbahrammehrdad
📚 هیچ وقت گریه نمی کرد. معتقد بود گریه فقط برای امام حسین(ع) است. فقط بعضی از اوقات که نهج البلاغه📖 را میخواند ،اشکی گوشه چشمش را خیس میکرد . ولی زمانی رسید که برای رفتن به سوریه به شهید سردار حاج حسین اسدالهی التماس میکرد و گریه میکرد و اشک میریخت که به او هم اجازه رفتن بدهند ... آخر شب که حاجی به گفت: برای رفتن به سوریه آماده باش، انگار دوباره متولد شد ... 🕊🌸روزی که وارد سپاه شدی ، جلوی عکس حاج احمد متوسلیان ایستادی و گفتی ،حاجی خیلی نوکرتم ، وقتی شهید شدی ... حاج حسین گفت : سخت ترین راه را که بهترین راه را هم بود انتخاب کرد ... گفت به احمد متوسلیان اقتدا کرد ... راز این اقتدار در چه بود که رفتی و دیگر ... @shahidbahrammehrdad
💚 ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست یک عمر دم از (عج) موعود زدیم 💔 🌷 @shahidbahrammehrdad