﴿ شهید مهدی ذاکر حسینی🌹﴾
در 🗓۲۷ شهریور ۱۳۶۳ در تهران به دنیا آمد.
او به خاطر شغل پدرش که یک نظامی ارتش بود، دوران کودکی خود را در همدان و دزفول سپری کرد.
او از همان دوران کودکی با ادبیات جنگ و جهاد آشنا شد ،چرا که دوران کودکیش را در جنگ گذراند.
دوران نوجوانی را در تهران سپری کرد و علی رغم محیط باز اکباتان تهران، او جوانی بسیار مذهبی و با روحیه جهادی رشد یافت .✌️
شاید یکی از خصوصیات شگفت انگیز #مهدی همین باشد👌
چرا که خیلی ها معتقدند محیط ناسالم باعث میشود که انسانها تقوایشان را از دست بدهند، ولی #مهدی ثابت کرد در هر محیطی انسان باید لباس تقوایش را ضخیم تر بپوشد.✌️
او طی عملیاتی در روستای خلصه در جنوب حلب ،سوریه ،به طور نامعلوم در 🗓۱۰ ماه رمضان سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید و جاویدالاثر شد .💔🕊
نحوه شهادت شهید و عملکرد او بسیار خواندنی است ."کتاب از مهدی تا مهدی (عج)"
@shahidbahrammehrdad
#آقامهدی فردی با اخلاق و بسیار مودب و در نهایت تواضع بود.❤️
پدر شهید میگوید در زمان نوجوانی اش روزی بر سر مساله ای از او عصبانی شدم
#مهدی بلافاصله بر روی پای من افتاد و پایم را بوسید و عذرخواهی کرد و معتقد بود که نمیتواند حتی برای لحظه ای شاهد ناراحتی من باشد
#خاطرات_شهدا📚
#شهید_مهدی_ذاکرحسینی🌱
@shahidbahrammehrdad
مراسم عروسی یکی از دوستان بود.💍
و #مهدی هم به آن مراسم دعوت شده بود .
حضور #مهدی در آن مراسم واجب بود و باید حاضر میشد بخاطر شرایط خاصی که در آن موقع بود.
#مهدی قبل از اینکه بخواهد به آن مراسم برود با من هماهنگ کرد که با موتورم🏍 به دنبال او بروم و چند دقیقه در مراسم بماند و برگردد.
#مهدی در آن مراسم در حد ادب به صاحب مجلس حاضر شد و لحظاتی بعد آمد و با ناراحتی سوار موتور🏍 شدیم که برویم سمت پادگان.
تعجب کردم و گفتم چقدر زود اومدی؟ لااقل شام میخوردی ...
گفت نه نمیشد دیگه تو اون مراسم با سروصدا و اون رعایت نکردن ها بیشتر ایستاد
#مهدی گفت داداش هرجا مغازه سوپرمارکت بود بایست تا برم بیسکویت بخرم. #مهدی عادت داشت که بیشتر وعده غذایی شام و ناهار خودش را چای و بیسکویت بخورد☕️🍪
رفتیم پادگان و خلاصه از اتاق #مهدی رفتم بیرون و کاری پیش اومد و برگشتم دیدم چراغ ها خاموشه!
نگران شدم #مهدی رو صدا زدم دیدم #مهدی به حالت سجده افتاده و گریه میکند😭
چراغ ها رو روشن کردم گفتم چیشده داداش؟ چرا گریه میکنی؟
گفت میدونی اگر جان من تو اون مراسم گرفته میشد در وسط اون همه گناهی که انجام میشد چکار میکردم؟
حتی همون چند دقیقه هم در آن شرایط گناه بودن درست نیست ...
(🍃به تک تک لحظه هاتون حواستون بود که این چنین عاقبت بخیری نصیبتون شد...🍃 )
@shahidbahrammehrdad
#خاطرات_شهید📚
هیچ وقت گریه نمی کرد.
معتقد بود گریه فقط برای امام حسین(ع) است.
فقط بعضی از اوقات که نهج البلاغه📖 را میخواند ،اشکی گوشه چشمش را خیس میکرد .
ولی زمانی رسید که برای رفتن به سوریه به شهید سردار حاج حسین اسدالهی التماس میکرد و گریه میکرد و اشک میریخت که به او هم اجازه رفتن بدهند ...
آخر شب که حاجی به #مهدی گفت: برای رفتن به سوریه آماده باش، انگار #مهدی دوباره #مهدی متولد شد ...
🕊🌸روزی که وارد سپاه شدی ، جلوی عکس حاج احمد متوسلیان ایستادی و گفتی ،حاجی خیلی نوکرتم ، وقتی شهید شدی ...
حاج حسین گفت : #مهدی سخت ترین راه را که بهترین راه را هم بود انتخاب کرد ...
گفت #مهدی به احمد متوسلیان اقتدا کرد ...
راز این اقتدار در چه بود که رفتی و دیگر ...
@shahidbahrammehrdad
#یــاابــاصــالــح💚
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم
از بندگی حضرت معبود زدیم
این الفت ما به دوست امروزی نیست
یک عمر دم از #مهدی(عج) موعود زدیم
💔 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالشهیدبهراممهرداد
@shahidbahrammehrdad