eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
7.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ادواردو آنیلی تنها وارث میلیاردر مشهور جوآنی آنیلی بود که بعد از مسلمان و شیعه شدن بخاطر اعتقادات مذهبی اش زندگی سختی را گذراند و سر انجام برای اینکه ارثیه کلان پدر به دست او نرسدسرویس جاسوسی اورا به شهادت رسانید. یادش، راهش جاودان ۲۴آبان سالروز شهادت ایشان گرامی باد وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🆔@shahidBarzegar65
کنارش‌ ایستاده‌ بودم شنیدم که میگفت: صلی الله‌ علیک یا صاحب‌الزمان بهش‌ گفتم: چرا‌ الان‌ به‌ امام‌‌ زمان‌ عج الله سلام‌ دادی؟ گفت: شاید‌ این‌ وزش‌ باد‌ و نسیم، سلام‌ منو به‌ امام‌ زمانم‌ برساند. 🌷شهید 🌷 🌷شهید 🌷 🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگه (وفای به عهد) قصه سیدعبدالکریم کفاش در کلاس امتحان و درس آموزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کسی جان حضرت عزرائیل را میگیرد⁉️ طبق روایت معتبری که از امام سجاد(ع) نقل شده موقع فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور می‌دهد که در صوربدمد ‌اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده در صور می‌دمد.ناگاه صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد، ‌آن صدا به اندازه‌ای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند ازجن و انس گرفته تا شیاطین خبیث،همه و همه در اثر آن غش کرده میمیرند. ‌‌سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد. ‌در ادامه همین روایت امام چهارم می‌فرماید: سپس خداوند به عزرائیل می‌فرماید:ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده‌اند؟ فرشته‌_مرگ می‌گوید:شما که هیچ گاه نمی‌میری و ،میکائیل،اسرافیل و من. ‌خداوند به عزرائیل دستورمی‌دهدکه روح آن سه فرشته‌ی مقرّب درگاهش را قبض کند. ‌سپس خداوند به او می‌گوید:چه کسی زنده مانده؟ ‌عزرائیل جواب می‌دهد:بنده‌ی ضعیف و مسکین تو عزرائیل. ‌در این هنگام از طرف خدا خطاب می‌رسد: بمیر ای ملک_الموت. ‌عزرائیل صیحه ای می‌زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود می‌شنیدند در اثر آن می‌مردند. ‌وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می‌شود، می‌گوید: اگر می‌دانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا می‌کردم. ‌در این هنگام خداوند خطاب می‌کند: ‌ ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ ‌کجایندستمگران و فرزندانشان؟ ‌ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خودرا ادا نکردند؟ ‌امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمی‌گوید. ‌‌آنگاه خداوند خود می‌فرماید: (لله الواحد القهار) ‌📙ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت : چه خوب است اگر پادشاهی جاودانه باشد وزیر گفت : اگر جاودانه بود نوبت به تو نمی‌رسید ! ✨شیخ بهائی 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🌼ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﻴﭻ آدمى رو شخم نزن ﻭ ﺯﻳﺮ ﻭ ﺭﻭﺵ نکن ،حتى ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻨﺖ! ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ که ﺑﻴﻞ ﺑﺰنى ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻳﻪ کرم ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺪﺍ میکنی ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ کسی ﺣﺴﺎﺩﺕ نکن ﺑﺨﺎﻃﺮ نعمتی که خدا به ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ... زیرا ﺗﻮ نمیدانی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ... ﻭ غمگین ﻣﺒﺎﺵ ﻭقتی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ... ﺯيرا ﺗﻮ نمى دانى ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ چيزى ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ پس همیشه شاکر ﺑﺎﺵ 🌺🍃 🆔@ShahidBarzegar65
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ،  برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد . پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ . 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای انتظار👆 بازهم پنجشنبه آمد بیادعزیزانی که روزی گمان نمی‌کردیم دیدار دوباره آنها جزو آرزوهایمان شود آری بایدصاحب جمعه ای بیاید تابشویدظلمهای جهان را به امیدفرج مولا اللهم عجل لولیک الفرج💚 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... کن لولیک دلنشین مقام معظم رهبری ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
...(بخونیدفوق العاده است) کات استیون از خواننده‌های معروف انگلستان بود كه پس از سال ها خوانندگی و آوازخوانی به سرطان حنجره دچار شد کات استیون به بیمارستان مراجعه كرد و دلیل ریزش این همه خون از گلویش را جویا شد و پزشكان متخصص بعد از انجام آزمایشات پزشكی مشخص كردند كه آقای كات استیون به سرطان حنجره دچار شده توصیه‌های پزشكان این بود كه او نباید تا آخر عمر با صدای بلند صحبت كند و هرگز نباید آواز بخواند پس از مدتی كه كات استیون از حرفه خوانندگی كنار رفت سلول‌های سرطان زا به تمام قسمت‌های عصبی حنجره او نفوذ كرده بود تا جایی كه به سختی می‌توانست صحبت كند او می‌گوید بسیار ناامید شده بودم چون باور كرده بودم كه به زودی مرگ به سراغم می‌آید لذا تصمیم گرفتم این مدت محدود باقیمانده عمرم را به كشورهای دیگر سفر كنم و خود را مشغول شناخت فرهنگ و آداب و رسوم ملت‌های دیگر كنم در اولین سفر خودم به كشور مصر كه كشوری تاریخی و كهن سال است سفر كردم به نمایشگاه كتاب در شهری رفتم که در این نمایشگاه كتاب‌های قدیمی از نویسندگان برتر مصر و دیگر نویسندگان مطرح دنیا آنجا موجود بود كه ناگاه چشمم به كتابی افتاد كه هر چقدر آن را نگاه كردم اثری از نویسنده نیافتم كتاب تقریباً پرحجم و به زبان عربی نوشته شده بود و من هم توانائی مطالعه آن را نداشتم لذا نگهبانی را صدا زدم و سراغ نویسنده كتاب را گرفتم گمان می‌کردم كتاب آنقدر قدیمی است كه نویسنده آن معلوم و مشخص نیست نگهبان نگاهی به من كرد و گفت: نویسنده این كتاب خداوند آسمان‌ها و زمین است با شنیدن این سخن حس بسیار غریب و غم انگیزی به من دست داد و به قول معروف تمام موهای بدنم راست شد گفتم: امكان دارد من یک نسخه انگلیسی از این كتاب را ببینم؟ آن نگهبان یک نسخه از ترجمه قرآن را برایم آورد من هم وقتی آن را باز كردم میانه‌های كتاب بود اولین نگاهم به سوره یوسف افتاد وقتی آن را خواندم آنقدر برایم لذتبخش بود كه سه بار دیگر پشت سر هم آن را خواندم و با اشتیاق به فراگیری زبان عربی پرداختم و با تلاش بسیار اندكی از متن عربی را هر روز میخواندم و برایم خیلی عجیب بود كه احساس می‌کردم گلو درد من شدت روزهای قبل را ندارد و كم كم از درد آن كاسته می‌شود تا اینكه روزی در اتاقم قرآن می‌خواندم كه خون بسیار زیادی از گلویم بیرون آمد من هم بسیار ترسیدم و گمان كردم سرطان تمام گلوی من را از بین برده است به سرعت من را به بیمارستان رساندند و پزشكان به بررسی آزمایشات و معالجه من پرداختند كه پس از مدتی همه آنها بهت زده و در نهایت تعجب و شگرف ساكت بودند و به من نگاه می‌کردند من هم اشک از چشمانم جاری شد گمان كردم اتفاقات بسیار بدی افتاده است ولی پزشكان من را در آغوش كشیدند و با صدای بلند گفتند: مژده ای بدهید آقای كات استیون اثری از سرطان باقی نمانده است من هم بلافاصله دانستم كتاب خدا برای من شفابخش بوده است و از آنروز به بعد قرائت قرآن را ترک نکرده‌ام و مردم را به دین اسلام دعوت می‌کنم همیشه خدا را شاكرم چون قبل از اینكه مسلمانان را بشناسم قرآن را شناختم كات استیون بعد از اینكه مسلمان شد به ساخت مسجدهای زیادی در اروپا پرداخت و مردمان زیادی را خداوند به سبب ایشان هدایت كرده است وی نام خود را به یوسف سامی تغییر داد چون شفای خود را از سوره یوسف می‌داند به خواندن سرودهای اسلامی به زبان عربی و انگلیسی مشغول هست هفته کتاب وکتابخوانی بر بهترین نویسنده دوجهان هستی؛ودوستداران وکاتبان حق وحقیقت گرامی باد 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ویژه سالروز فتح سوسنگرد 📼 | می‌گفت: من توی کشور خودم خم نمی‌شم، دشمن باید خم بشه... 🌹به مناسبت سالروز آزادسازی سوسنگرد بشنوید روایت جالب امیر دریادار سیاری از غرور و شهامت سرلشکر فلاحی 🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 حاجت گرفتن از امام زمان ارواحنا فداه 🔹 در این کلیپ کوتاه استاد عالی اشاره به داستانی جالب از ملاقات یکی از عاشقان با حضرت ولی عصر ارواحنافداه و حاجت گرفتن از حضرت دارند . 🆔@ShahidBarzegar65
💫پارت(۲۲) جلد دوم کتاب ازقفس تا پرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝چادر نمـــاز 🌷 زمان جنگ تحمیلی بود و خاطرم هست که آن سال نُه سالم شده بود و به سنّ تکلیف رسیده بودم و همراه با بزرگترها به مسجد می رفتم 🌷چادرِ نماز مادرم را که بسیار برایم بزرگ بود می پوشیدم و از ترسِ زمین نخوردن ؛گوشه های چادر را در مشت می گرفتم وبه زحمت با دستان کوچکم دور کمرم جمع میکردم وبه راه می افتادم امادو دقیقه بعد چادرزیر پایم می ریخت و دوباره این وضع تکرار میشد 🌷 یک روز وقتی از مسجد بیرون آمدم دیدم عمو هم داخل حیاط مسجدمشغول احوال پرسی ،با اهالی روستاست انگار تازه از جبهه به روستا بر می گشت و مثل همیشه ایستگاه دل چسبش مسجدبود، 🌷با ذوق صدایش زدم: سلام عمو محمّد! با شنیدن صدایم سرش را به طرف بالکن مسجد چرخاند سریعاً به طرفم آمد و مرا در آغوش کشید و بوسید و گفت: علیکم السلام عزیزِ دلِ عمو! 🌷 بعد لبخندی زد وگفت: چقدر خوشحالم که تو را اینجا میبینم. گفتم: عمو! من به سنّ تکلیف رسیده ام :. پرسید .پس چرا با چادر خودت نیامدی؟ 🌷سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم عمو دستم را گرفت به خانۀ مادربزرگ آمدیم. ولی حیف که عمو همیشه کم مرخّصی میگرفت و همۀ ما مدّت زمان طولانی را به شوق دیدار او منتظر می ماندیم و او همیشه دیر می آمد و زود میرفت. خلاصه چند روزی از آمدنش می گذشت، 🌷تااینکه یک شب عمو به منزلمان آمد و از داخل پلاستیک مشکی که همراهش بود دو بستۀ روزنامه پیچ شده در آورد و به من و خواهرم داد وقتی بسته ها را باز کردیم باورمان نمیشد عمو به ما دو قواره چادرسفیدِ گُلدار که خیلی زیبا بود هدیه داد 🌷 با خوشحالی عمو را بوسیدیم عمو به مادرم رو کردوگفت: زن داداش! این پارچه ها را برایشان چادرِ نماز بدوز، که اگر دفعۀ بعد آمدم بچه ها را با چادرنمازِ خودشان ببینم اینطوربرای انجام واجباتشان اراده بیشتری خواهند داشت 🌷صبح شد و مادرمان پارچه ها را به خاله خیّاطِ روستا داد و پس از دو روز چادرها را از خیّاط تحویل گرفتیم و پوشیدیم. با شادمانی به خانۀ ننه آقا [مادربزرگمان] آمدیم فریاد زدیم: عمو عمو! 🌷مادربزرگ روی پله های حیاط با کاسه ای خالی از آب نشسته بودو در حالی که اشک هایش را با گوشۀ چادرش پاک می کرد ؛ با صدایی گرفته و لرزان گفت: عمو رفت، برای آمدنش دعا کنید 🌷 گرچه آن روزبا ناراحتی و ناامیدی به خانه آمدیم.ولی ازاینکه اولین هدیه تکلیف را ازعموشهیدگرفته بودیم شوق زیادی برای نمازاول وقت درمسجدرا داشتیم. ✨راوی: ص. برزگر 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر حاج قاسم میگفت: نمازهامون‌ اگه‌ نماز‌ بود،از‌ شکسته شدنش‌ تو‌ سفر‌ خوشحال‌ نمی‌شدیم 🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷یک روزهایی را باید اختصاص داد به بی خیالی... نه به دغدغه ای فکر کرد نه غصه ای خورد نه نگرانِ چیزی بود. یک روزهایی را باید از تویِ تقویمِ دنیا بیرون کشید و برایِ خود کرد. از من می شنوید گاهی اوقات خودتان را بردارید و بزنید به جاده ی بی خیالی. ميانِ این همه مشغله و روزمرِگی هایِ تکراری ، برایِ ساعاتی هم که شده گوشه ی دنجی رها شوید و برایِ ادامه ی راه نفس بگیرید... اجازه ندهید دلخوشی و آرامش مسیرِ قلبِ شما را گم کند... اجازه ندهید امید و نشاط در شما بمیرد... یک روزهایی برایِ خودتان باشید... برایِ خودِ خودتون 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... کن لولیک دلنشین مقام معظم رهبری ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65