eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
❄پسر نمونه در آمستردام امام جماعت مسجدی هر جمعه بعد از نماز همراه پسرش که ده سال سن داشت به یکی از محله ها میرفتند و کارتهایی را که در آن نوشته شده بود «راهی به سوی بهشت » درمیان مردم غیر مسلمان پخش میکردند تا بلکه سودمند واقع شود و برای تحقیق درمورد اسلام و قبول آن اقدام کنند ، در یکی از روزهای جمعه هواخیلی سرد و بارانی بود ، پسر لباسهای گرمی پوشید تا سرمارا احساس نکند ، وگفت : پدرجان من آماده ام !َ پدر پرسید : آماده برای چه چیزی ؟ پسرگفت : برای اینکه برویم و این جمعه هم مانند جمعه های گذشته نوشته هارا پخش کنیم پدر جواب داد: هوا خیلی سردو بارانیست امروز ممکن نیست . پسر بااصرار ازاو خواست که بروند و گفت : مردم دربیرون به طرف آتش میشتابند . پدر گفت : من دراین سرما نمیتوانم بیرون بروم‌ . پسر گفت : پس اجازه دهید من بروم‌و کارتها را پخش کنم ؟ بعد از کمی بالاخره پدر راضی شد و اورا فرستادو پسر از او تشکر کرد . وپسر بااینکه فقط ده سالش بود در آن خیابانها تنها کسی بود که در آن هوای سرد دربیرون بود ، او درهمه خانه ها را میزد و کارت رابه مردم میداد. بعد از دو ساعت راه رفتن زیر باران فقط یک کارت باقی مانده بود ومیگشت دنبال کسی که آن کارت آخری رابه او بدهد ولی کسی رانیافت ، بنابراین یک خانه روبروی خود راانتخاب کرد و رفت که کارت رابه اهل آن خانواده بدهد . زنگ آن خانه رابه صدا در آورد ولی جواب نشنید دوباره زنگ رابه صدا درآورد و چند باردیگر هم‌تکرار کرد تا بالاخره پیرزنی اندوهگین در راباز کرد و گفت : پسرم چه میخواهی دراین باران ؟ کاری هست که برایت انجام دهم ؟ پسر باچشمانی پرامید و پاک و بالبخندی دلنشین گفت : ببخشیدباعث اذیت شما شدم فقط میخواستم بگویم که خداشمارا واقعا دوست دارد وبه شماتوجه عنایت کرده ومن آمده ام آخرین کارت که مانده رابه شمابدهم کسی که شمارااز همه چیز آگاه خواهد ساخت خداوند است وغرض از خلق انسان و وهمه چیز این است که رضای او بدست آید .... . سپس کارت را به او دادو خواست برگردد که پیرزن از او تشکر کرد. بعد از یک هفته و بعد از نماز جمعه وقتی امام از خطبه تمام شد پیرزن ایستاد و گفت : هیچ کدام از شماها مرانمیشناسید و من هرگز قبلا به اینجانیامده ام ، وتا جمعه گذشته مسلمان هم نبوده ام و فکرس راهم نمیکردم که مسلمان شوم ، ماه گذشته شوهرم فوت کرد و مراترک نمود و من تنها ماندم در دنیایی که کسی را نداشتم و جمعهٔ گذشته درحالیکه باران میبارید و هوا خیلی سرد بود میخواستم که خودم رابکشم چون هیچ امید وآرزویی در دنیا نداشتم ... برای همین یک چهار پایه آوردم وطناب را از سقف آویزان کردم و آن را درگردن انداختم سپس آنرا در گردنم محکم کردم تنها و غمگین بودم و داشتم آخرین افکارم را مرور‌میکردم‌و باخود کلنجار میرفتم که دیگر بپرم وخود را خلاص‌کنم ! که ناگهان زنگ به صدادر آمد ، من هم که منتظر کسی نبودم کمی صبر کردم تا شاید دیگر در نزند ولی دوباره تکرار شد و چندین مرتبه زنگ را به صدا در آورد اینبار باشدت در راکوبید و زنگ راهم میزدبار دیگر گفتم که کیست ؟!!! به ناچار طناب را از گردنم‌پایین آوردم و رفتم تا بدانم کیست که اینگونه با اصرار در رامیکوبد ، وقتی در را باز کردم چشمم به پسر کوچکی افتاد که با اشتیاق و لبخند به من نگاه میکند چهره ای که تابحال آنرا ندیده بودم ! و حتی توصیفش برایم مشکل است کلمات قشنگی که بر زبانش آورد قلبم را که مرده بود بار دیگر به زندگی برگرداندو صدایی قشنگ گفت : خانم ؛ آمده ام که به شمابگویم که خدا شمارا دوست دارد و به تو عنایت کرده وسپس کارتی را بدستم داد! کارتی که روی آن نوشته بود راهی به سوی بهشت ! پس در رابستم و به شدت چیزهایی که در کارت نوشته شده بود را خواندم ... سپس طناب را از سقف باز کردم و همه چیز راکنار گذاشتم ... چون‌من دیگر به آنها نیاز ندارم و من پروردگار حقیقی و محبت واقعی راپیدا کرده ام ... اسم این مرکز اسلامی هم روی کارت نوشته شده بود بنابراین آمدم اینجا تابگویم : الحمدلله و سپاس برای شما به خاطر تربیت چنین فرزندی که در وقت مناسب سراغم آمد و من را از رفتن به جهنم باز داشت و چشمان نماز گذاران‌پر از اشک شد و همه باهم تکبیر زدند و الله اکبر گفتند ...الله اکبر ... امام که پدر آن پسر بود از منبر پایین آمد و پسرش را که در صف اول نماز گذاران بود ، با گریه ای که نمی توانست جلوی آنرا بگیرد درآغوش می فشرد ... نمیتوان به چنین پسری افتخار نکرد ... واینجا این سوال مطرح میشود که مابرای دعوت در راه خدا چه کرده ایم. 💐 آیا این وسایل پیام رسانی مثل تلگرام و غیره را در مسیر دعوت به سوی خداوند به کار گرفته ایم ، یا خیر ؟!؟... جواب این سوال را به خودتان واگذار می کنم... أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ💐 https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
41.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⤴️ داستان بسیارشنیدنی ازداغ جنگ 😭جلوی چشم مادر جوانش را تکه تکه کردند به والله این لحظه تا آخر عمر از ذهن مادر پاک نخواهدشد. چگونه می‌شودبه نظاره قطعه شدن عزیزت؛تنها امیدت بنشینی؛ و بعد آن روز تن لرزه و افسردگی ؛نگیری. انتظاااااااااار.... سخت است.نصیبتان نشود. امام زمان عج بیشتر ازهمه ما دردفراق کشیده .بهتر رنج انتظارمی‌داند. خدایا:جگرسوختگان مسلخ عشق رامحتاج خلق شدن داغیست فراتراز انتظار. ما به حضورامام خودمحتاجیم. پس اللهم عجل لولیک الفرج. 😭محاله بشنوی...نسوزی...با این مادر https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
♥️قصه ی ۳رفیق 🍁ما سه رفیق بودیم والبته همرزم وهم محلی. درسته شهیدازلحاظ سنی کوچکترازمابود ولی استاداخلاقمون شد . یادمه من خیلی اهل موسیقی بودم. شهید به دنبال وسیله وابزار جذابی بود تامنو از موسیقی دورکنه. یک روز ۳رفیق دورهمی درمنزل مادرم دعوتی داشتیم. 🍁من به خیال اینکه هنوز چنددقیقه تا اومدن رفقا زمان دارم ضبط صوت رو خاموش نکردم و مشغول آماده شدن شدم.که یکهو محمد وارد شد. منم اصلا حواسم به ساز و آواز ضبط نبود. محمد که وارد شد گلویی صاف کرد و چپ چپ به ضبط صوت نگاهی انداخت. ای دل غافل....پاک یادم رفته بود محمد رفته طلبگی😱 🍁از خجالت سرخ شدم و به تته پته افتادم. هرچندضبط روخاموش کردم ومحمد اصلا به روی خودش نیاوردولی مطمئن بودم محمد باموسیقی حس بدی گرفته اون دعوتی اصلا به من نچسبید. 🍁 چندروزی گذشت. محمد برای رهایی من از موسیقی حرام پیشنهادجالبی داد. به پیشنهادشهید اشتراکی یه دوربین عکاسی خریدیم تا لحظاتی ازخودمون روبه یادگاربگذاریم. چندوقتی گذشت وبازمحمدپیشنهاد جبهه رفتن داد 🍁هروقت می خواستیم عکس بگیریم شهیدمی گفت:سعیدی اخم نکن توروخدا لبخندبزن تابعدازشهادت حس خوب به دیگران منتقل کنیم. دلم‌میخاد؛همه بدونند باجان ودل دفاع کردیم. لبخندبزنید؛تادشمن شاد نشه رهبرمون. 🍁دوربین طبق قرار نوبتی میچرخید تارسیدبه شهید. واون گمنام شد. ولی عکسها؛لبخندهاش یادگارموند. همونطوری که خودش که میخاست. 📚خاطراتی ازشهیدبرزگر راوی:قربان علی امروزی 👆تصویربالا: سمت راست:آقای امروزی وسط:شهیدبرزگر 🕊🌹 سمت چپ:آقای سعیدی اینم قصه ۳رفیق که درخواست کردین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... شیطان‌کجاست؟! واقعا شيطان را در شهر نمی‌بينی؟ او اينجاست و بیداد می‌کنه اما ما نمی‌بینیم. لابه‌لای كم‌فروشی‌های بقال محل، توی فحش‌های ركيک همسایه به همسایه، روی روسری بادبرده دختركان شهر، روی ساپورت‌های بدن‌نما، و مردانی که خودشان را مثل زن آرایش می‌کنند. تو واقعا صدای خنده‌هايش را نمی‌شنوی؟ لای موسيقی‌های تند ماشين‌ها، توی دعواهای بی‌انتهای پدر و پسر، توی بی‌احترامی به پدر و مادر، بين جيغ‌های پيرزن مال‌باخته! تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمی‌بينی؟ نمی‌بينی دنيا را چقدر قشنگ رنگ‌آميزی كرده و بی‌آنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟ توی وجود من و تو چقدر شک و شبهه انداخته است؟ توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟ زمان پنهان كردن اسكناس‌هايت وقت ديدن صندوق صدقات؟ نفوذش را نمی‌بینی؟ موقع باز كردن سايت‌های ناجور اينترنت، میان تغییر لب و بینی و چهره انسان‌ها و دست بردن در کار خدا. او همين جاست. هرجا كه حق نباشد، هرجا كه از یاد خدا غافل باشیم. چقدر به شيطان نخ می‌دهيم!؟ ای مردم از گام‌های شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است. (بقره:168) https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹روش جدید کلاهبرداری و دزدی 🔻زمان نوشتن قرارداد یا چک از خودکار خودتون استفاده کنید و خیلی دقت کنید که از این خودکار‌ها دستتون ندن. باشید👌 https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
. ▪️چیزی نیست ، راحت بخوابین فقط یه غواص آوردن که بعد سی و اندی سال از جبهه برگشته ، با همون لباس غواصی ؛دستاشم بستن و زنده زنده با دوستاش دفنشون کردند و بشهادت رسیدند ...فدای قد و قامتت منصور.. . 📷 این عکس متعلق شهیدی از لشکر ویژه ۲۵ ست( به نام شهید منصور مهدوی نیاکی از شهرستان آمل...) که در جریان تفحص شهدا کشف گردید.شادی روحش صلوات https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
علی هم که باشی؛ کاری از دستت ساخته نیست وقتی امت، ابوموسی را می‌خواهد، و حَکمیت را، و قرآنِ سرِ نیزه را. علی هم که باشی؛ ناگزیری جمل راه بیندازی تا مقابل رفاه و رانت و اشرافیتِ هم‌سنگرِ بدر و خیبر و خندقت بایستی. علی هم که باشی؛ گاه ناگزیری تن به برجامِ عمروعاص بدهی تا شاید، و فقط شاید، چشم امت را به حقیقتِ معاویه باز کنی. علی هم که باشی؛ تا امت سراغت را نگیرند، حریف سقیفه نمی‌شوی و محکوم به سکوت هستی. علی هم که باشی؛ باز میزان رای امت است. این امت‌اند که می‌توانند پیامبری را آتش بزنند؛ گوساله‌ای را سجده کنند؛ توفانی را به سخره بگیرند؛ مُنجیی را به صلیب بکشند؛ و یا با بدن تکه‌تکه‌ی امامی سلفی بگیرند... علی هم که باشی؛ حاضری درون چاه آه بکشی اما منتِ امتی را که منتظر رستگاری‌ات در محراب نشسته‌اند، هرگز. اللّهم عجّل الولیّک الفرج وجهادتبیین سهیم باشید. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
32.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ را حتماً حتماً ببینید حتی برای کسانی که اگر به رهبری به شهدا و آرمان‌های انقلاب اعتقادی ندارندارسال کنید. اگر مقاومت لبنان حماس نجبا عراق انصارالله یمن که بازوهای جمهوری اسلامی ایران هستند تضعیف شوند بدون شک حمله آنها به ایران آغاز خواهد شد. قطعا هیچ کدام از مردم ایران به جنگ؛ قحطی فروپاشی و خسارت وناامنی و.... راضی نیستند. پس موافق این کلیپ خواهندبود حتی اگر عقایدشان بامامتفاوت باشد. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d ازشما استادبزرگوارم ازجهت این کلیپ روشنفکرانه تشکرمیکنم🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌گفت یه قسمتی از منطقه‌یِ شرهانی رومی‌خواستیم تفحص کنیم، سپاه گفته بود تایک شهید پیدا نکنید اجازه نمی‌دیم! شش روزکار کردیم ولی خبری از هیچ شهیدی نبود، روز آخری گفتیم امام زمان شما نزارید ما دستِ خالی برگردیم، یهویی چشمم خورد به دسته گلِ شقایق، گفتم لااقل برم اونا رو بردارم. تا گل ها رو چیدم متوجه شدم رویِ پیشونیِ یک شهید در اومده بودند! کشفِ همون شهید💫 شروعِ پیدا شدنِ سیصد تا شهید بود؛ اسم اون شهید هم بود: 🕊(( "مهدی منتظر قائم" :))🕊 اونجا بود که فهمیدم واقعا ما صاحب داریم! https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 شیفتگان روزی "جوانی" نزد پدرش رفت گفت: دختری را دیده‌ام و "شیفته زیبایی" اوشدم می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر گفت: این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند، اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمی‌توانی "خوشبختش" کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر کسی‌که با این دختر "ازدواج" می‌کند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به "قاضی" کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که چه کسی را می‌خواهد قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شدگفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است! پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. "وزیر"با دیدن دختر گفت: او بایدبا وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، اوهم مانندبقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج می‌کند! بحث و مشاجره بالا گرفت تا این‌که دختر جلو آمد گفت: من می‌دَوَم و شما نیز پشت سر من بدوید،بااولین کسی‌ که دستش برسد ازدواج خواهم کرد! دختردوید و پنج نفردنبالش دویدند وناگهان به داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آن‌ها نگاهی کرد و گفت می‌دانید من کیستم؟! من "دنیا" هستم!! کسی که اغلب به دنبالم می‌دوندبرای بدست آوردنم با هم رقابت می‌کنند و به خاطرم ازخانواده،ایمان و معرفت‌شان می‌گذرندحرص و طمع آن‌ها تمامی ندارد تاوقتی در قبر گذاشته می‌شوندو هرگز به من نمی‌رسند.
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچی ازشهادت شهیدجمهورمیگذره بیشتر به اخلاصش پی می بریم... افسوس....حلال کن سیدجان.... 🚩شهید حاج قاسم سلیمانی 63 ساله 🚩شهید محسن فخری‌زاده 63 ساله 🚩شهید اسماعیل هنیه 63 ساله 🚩شهید محمدرضا زاهدی 63 ساله 🚩شهید فوآد شکر 63 ساله 🚩شهید حاج حسن ایرلو 63 ساله 🚩شهید ابراهیم رئیسی 63 ساله 🕊واخیراً ابراهیم عقیل ۶۳ ساله 🔶حتی امیر المومنین علی (علیه السلام) و پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز 63 سال ⭕️به راستی چه سری در این عدد 63 نهفته است که شهدای شاخص جبهه مقاومت در این سن به شهادت می‌رسند ؟ https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d هدیه به روح مطهرشان صلوات✨