فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_امروز
🎥 #فیلم|آرزوی شهید محمد مهدی لطفی نیاسر که برآورده شد...
روایتی زیبا از شهید مدافعحرم محمد مهدی لطفی نیاسر
#شهدای_قم
🆔@ShahidBarzegar65
#شهید_امروز
💢 #برش_دوم|هفت روز دیگه بر میگردم...
#متن_خاطره|نگاهش کردم و گفتم: نمیشه نروی؟ دستام رو گرفت و زل زد به چشمام و گفت: مامان! تو دوست داری گنبد و ضریح حرمهای مطهر رو ویران و خراب ببینی؟ گفتم: نه! گفت: چطور میتونیم اینجا بمونیم و اونا بروند کربلا و نجف رو خراب کنند؟!!
موقع خداحافظی به محمدتقی گفتم: دفعه قبل حدود دو ماه سوریه بودی؛ این بار که بروی، چند روز میمونی؟
گفت: مامان! هفت روز دیگر برمیگردم...
نپرسیدم: چرا هفت روز؟!!! تا اینکه در این اعزام شهید شد و سرِ هفت روز پیکرش برگشت...
👤راوی: مادر شهید محمدتقی سالخورده
📚منبع: کتاب هفت روز دیگر؛ صفحه ۳۹
____________________
🆔@ShahidBarzegar65
36.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_امروز
🎥روایتی از شهیدی که دانشجوی پزشکی بود و از خانوادهای ثروتمند
آشنایی با سردار شهید سیدعلیاکبر شجاعیان
🆔@ShahidBarzegar65
#شهید_امروز
💢دانشجویی که از کودکی نخبه بود؛ و مورد تمجید آقای قرائتی قرار گرفت...
چند خاطره از شهید سیدسعید وطنپور
🌼#نبوغ| از یکسال و نُه ماهگی کامل و بدون اشتباه حرف میزد...
🌼#جایزه|پنجسال و نیمه بود که رفت دبستان. کلاس سوم هم آیت الکرسی رو حفظ کرد. گفتم: ممکنه بابت حفظ قرآن بهت جایزه ندن؛ گفت: مهم نیست؛ همین که حفظ شدم جایزهی منه...
🌼#امام_زمان|شب نیمهشعبان اهواز بودیم و رفتیم جشن. سعید اونجا بهم گفت: من میخواهم سخنرانی کنم و به این افراد بفهمونم که امام زمان (عج) زنده هستند و ما باید مواظب اعمال و رفتار خود باشیم...
🌼#قدرت_بیان|در سخنرانی کردن عین آقای قرائتی بود و در حضور ایشون سخنرانی کرده بود. آقای قرائتی گفته بود: این آقا سعید خود قرائتی است. یکی از دوستانش هم بهش گفته بود: من قلم استاد مطهری رو در دستان شما می بینم.
🌼#کریمانه|خیلی اخلاق و رفتار کریمانهای داشت. رفت از پیرمردی که جوراب پشمی میفروخت؛ خرید کرد. گفتم: مامان! شما که احتیاج به خریدن این جورابها نداشتی. گفت: می دونم مامان! ولی میخواستم این آقا انگیزهای برای کارش پیدا کنه.
🌼#دستگیر|خیلی به این مسئله اهمیت می داد که اگر کاری برای دیگران مىتونه انجام بده؛ دریغ نکنه. همیشه دنبال دارو و درمان دیگران بود. از پول تو جیبیهایی که بهش داده بودیم، به یک مرکزی کمک کرد...
📚 منبع:کنگره شهدای دانشجو
🆔@ShahidBarzegar65
#شهید_امروز
🔸 دانشجوی نخبهای که عراقی بود؛ اما در جنگ کنار ما ایستاد؛ با صدام جنگید و شهید شد...
#زندگینامه|شهيد مقداد اديب سال ۱۳۴۱ ه.ش در شهر کوت عراق متولد؛ و در شهر ناصریه زندگی میکرد. این شهید عزیز تحصیلات خود را در همین شهر به پایان رساند و وارد دانشگاه شد...
بعد از مدتی برای ادامه تحصیل به کشور هلند مهاجرت؛ و چون از دست بعثیهای عراق فرار کرده بود، به کشور سوئد پناهنده شد؛ مدتی هم آنجا ماند و در نهایت از آنجا به ایران آمد...
مقداد دانشجوی دكترا بود كه با شروع جنگ تحميلیِ عراق عليه ملت مظلوم ايران، به جبهههای حق عليه باطل شتافت و در کنار رزمندههای ایرانی، به عنوان سرگروه گردان در سپاه يكم كربلا، با صدام جنگید. تا اينكه فروردین ۱۳۶۷ در منطقه شاخ شميران (حلبچه) ؛ بر اثر اصابت گلوله به ناحیه دهان و سينه و دست راست به شهادت رسيد. مزار شهيد در بهشت زهرا تهران رديف ۹۰ بلوك ۱۳ قطعه ۴۰ قرار دارد...
🆔@ShahidBarzegar65
____________________
#شهید_امروز
🔸خواب عجیبِ یک مادر شهید برای حسن شفیعزاده
#متن_خاطره|وقتی مراسم خاکسپاری پیکر مطهر حسنآقا انجام شد و اطراف مزارش خلوتتر شد؛ مادری جلو اومد و پرسید: این شهید کیه و چه مسئولیتی در جبهه داشته؟ گفتیم: فرمانده توپخانه سپاه بوده؛ چطور؟ این مادر عزیز جواب داد: «چون من میدونم این شهید خیلی مقام عالی داره.» گفتیم: «شما از کجا میدونید؟» گفت: «من مادر همین شهیدی هستم که شهید شفیع زاده رو کنارش دفن کردید. دیشب فرزند شهیدم رو در خواب دیدم که با وضع و لباس مرتب اومده بود. سوال کردم چه خبره مادر؟ پسرم گفت: مگه شما نمیدونید که یکی از فرماندهان والامقام مهمون ماست؟ ما همگی به استقبال ایشون اومدیم. شهید بهشتی، شهید مدنی، شهید چمران و ... همه بزرگان ما هم برای پیشواز ایشون اومدند ... من دیشب این خواب رو دیدم و امروز اومدم ببینم اون شهید والامقامِ شهرمون کیه...
💢 سالگرد شهادت سردار شهید حسن شفیعزاده [فرمانده توپخانه سپاه] گرامیباد
____________________
🆔@ShahidBarzegar65