کربلایی حسین طاهری12-emam.javad-02.mp3
زمان:
حجم:
8.26M
- سؤال داشتم از غربتت،
زمان به عقب رفت
نگاه بود جوابت،
نه حرفی و نه کلامی..
#مولانا_جواد🖤
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- سؤال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی.. #مولانا_جواد🖤
- میگن امام رضا «ع» سال ها چشم انتظار جوادشون بودن، دشمنان ، نسل ایشون رو ابتر میدونستند تا اینکه توی چهل سالگی به واسطهی قدوم پر برکت جواد الائمه، بابا رضا«ع» طعم شیرین پدر شدن رو میچشن؛ میگن امام رضا«ع» خیلی پسرشون امام جواد رو دوست دارن .
میگن خیلی شبا تا صبح پای گهوارهٔ جوادشون مینشستن و نگاهش میکردن.
امام رضا راجع به پسرشون فرمودن: او با برکت ترین مولود در میان اهل بیت است.
امام جواد فقط ۲۵ سال سن داشتن در زمان شهادت، و به خاطر همین مسئله، میگن خیلی به رفع حاجت جَوون ها مصمم اند؛ خلاصه رفقا، حواستون باشه امشب از در خونه ی این پدر و پسر دست خالی برنگردید، امشب رو قدر بدونید.
و دعا بفرمائید :)
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- میگن امام رضا «ع» سال ها چشم انتظار جوادشون بودن، دشمنان ، نسل ایشون رو ابتر میدونستند تا اینکه
- ما که نمیدونیم، ولی منبریا اینجور میگن که کریم رو ازش میخوای بعد میبخشه اما جواد اونیه که نخواسته خودش میبخشه .
پ .ن : یا ابن الرضا به جوونیتون قسم، جوونیمون رو به جودِ خودتون عطا ببخش،
به حضور خودتون ، به دعای خودتون،
و به وصال خودتون ،
و خب جودِ شماست که
علت وجود ماست :)🖤
- به دلش استخاره زد زهرا«س»
بح ، بح ، بح که قالو بلی سه بار آمد :)💝
«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ»
- ولی خب اگه منم الان بعد از طی کردن چندین تا عمود چشمم میخورد به گنبد قشنگت، با چشمای اشک آلود نگاهت میکردم و میگفتم آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد :) ..
ولی خب مثل هر سال این موقع ، باید از دور نگاهت کنم و از دور منت این عشقی که توی دلم قرار دادی رو با هزاران شکر و اشتیاقِ آمیخته به فراق حمل کنم و بگم
«یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود!» ..
آه باباحسین، آه عمو عباس..🖤🙃
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- ولی خب اگه منم الان بعد از طی کردن چندین تا عمود چشمم میخورد به گنبد قشنگت، با چشمای اشک آلود نگاه
- در جنگ سرنوشت، دمی صحبت تو را
از چنگ روزگار، غنیمت گرفتهام :) ..
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
کسانی که با پایِ جسمشون جا موندن بشنون .. :) «ترجیحا چشماتونو ببندید و گوش کنید»
«آشفتگی» بهای به دریا رسیدن است
ای رودِ خسته! در جَرَیانی، نگو که نه!
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
کسانی که با پایِ جسمشون جا موندن بشنون .. :) «ترجیحا چشماتونو ببندید و گوش کنید»
- صدای اذون صبح روز اربعین پخش میشه و من دارم به اونایی فکر میکنم که الان دارن با دستای لرزون از اشتیاق و چشمای تارِ تار، با پاهای زانو زده از شوق وصال، ضریحتو بغل میکنند، دارم به اونایی فکر میکنم که یه سالِ تمام ، حرفاشونو توی خورجین دلشون جا دادن که ببرن پیش طبیبش ، اهل فنش، یا به قول این اتوکشیده های سانتی مانتال امروزی، تراپیستش ، که لاجرم علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد ، که واقعا : « شب
فراق که داند که تا سحر چند است؟
مگر کسی که به زندان عشق دربند است »
که یقینا : « عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست؟ عشق فرمود: فراق از همه
دشوارتر است»، که بی شک:
«در من کسی فراق تو را داد میزند» که
عامداً: «سپرِ صبر، تحمل نکند تیرِ فراق.»
که قطعا : « هزار روز به شب، شب به روز
آوردیم میان ما و فراق تو ماجراست هنوز »
که حقیقتا : «ما را فراقِ روى تو کشته، نه
روزگار، مرگ و جفا و گردشِ گردون بهانه
است » که واقعا : «فراقِ یار نه آن میکند
که بتوان گفت!» که طالباً : « چنانت
دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو
نتوانم » و چه که قطعا ها و واقعا هایی که توی این سینه شعله میکشه برای
چشیدن حلاوت وصال ، آه ای فراق، آه فراق ، ای فراق .. :)💔
گویند ز مرگ در جهان نیست بدتر!
واللّه فِراق، ثُمَّ باللّه فِراق.!
@amirboroumand_channel | کربلایی امیر برومند4_5793909207266758513.mp3
زمان:
حجم:
22M
- پیوست به متن بالایی🔗
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
دوست دارم صدات کنم ، بابارضا«ع» . مکرر. مدید. مدام . :)
گفتی سه جاست
وعدهى ما؛ من که تا کنون
صد جا شمردهام
که به دادم رسیدهای..!
هدایت شده از •| روضه خون |•
دنیا را با غم قاطی کردند
تا ما بفهمیم نقشمان در این هستی
حرکت است نه رفاه!
«استاد علی صفایی حائری»
@Rozekhon