eitaa logo
شهید اسماعیل دقایقی
1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
7.3هزار ویدیو
42 فایل
رهــــــــــبر انقلاب: «گاهي اوقات مشكلات فرهنگي موجب شده كه من شب خوابم نبرده، به‌خاطر مسائل فرهنگي؛ يعني اهمّيت مسائل فرهنگي اينجور است.» ارتباط باخاکریز👇 ارسال محتوا، پیشنهاد وانتقاد @khakreezfarhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
⏪قسمت اول 🔷 🔷 🔰مصاحبه با سردار جبهه های عراق، شیر سامرا شهید مدافع حرم سردار شهید حاج ( ) در رابطه با آشنایی و خاطرات خود با سردار سرلشکر ✅در ابتدا خودتان را معرفی کنید و از آشنایی تان با بفرمایید. من متولد 1338 اهواز هستم و آشنایی من با تقریباً از سال­های اوایل جنگ در سال 1353 بودم و البته شاید کمی زودتر از اوایل جنگ و تشکیل سپاه. از آن زمان ارتباط فعالی را با آن­ها ایجاد کردیم و ایشان متصدی و مسئول هماهنگی سپاه استان خوزستان بودند. در اوایل سپاه و به اتفاق دوستان دیگر این فعالیت را ادامه دادند و در زمان جنگ این وضعیت ادامه پیدا می­‌کند و بعد از شکست حصر دوم سوسنگرد باز از نزدیک برای تشکیل مجدد سپاه سوسنگرد همکار بودیم که بعد از مدتی از آنجا برگشتند و من در سوسنگرد ادامه مأموریت داشتم و مجدداً در سال 63 که مجدداً ایشان مسئول هماهنگی سپاه بودند، مأموریت برون مرزی را به عهده داشتند و اینکه ما با ایشان همکار شدیم و با برادران همکار شدیم .یک مدتی مأموریت تشکیل سپاه بدر را داشتند که بعد از عملیات کربلا 5 مستقیماً مسئول تشکیلات می­‌شوند و ارتباط فعالی با برادران بدر که وارد تشکیلات جبهه شدند .من با ارتباط مستقیم نداشتم بلکه به صورت غیر مستقیم ارتباط داشتم . 💢این مصاحبه چند سال قبل از شهادت ایشان تهیه شده است.💢 @shahiddaghayeghi
✍خاطره خواندنی سردار باقرزاده در روز اربعین حسینی از زیارت مزار شهید عراقی عملیات کربلای ۵👇🏻 @shahiddaghayeghi
شهید اسماعیل دقایقی
✍خاطره خواندنی سردار باقرزاده در روز اربعین حسینی از زیارت مزار شهید عراقی عملیات کربلای ۵👇🏻 #مجاه
✍امروز پنجشنبه ۱۷ مهرماه روز اربعین بود وتوفیق الهی شامل حالم شد تا ضمن زیارت اهل قبور ، از گلزار شهدای بهشت زهرا (س) وازجمله شهیدان عزیز تفحص علی محمود وند و مجیدپازوکی نیز زیارتی داشته باشم، درخلال بازدید به یاد خاطره ای افتادم که چندسال قبل دریک بعداز ظهر روز گرم تابستان باخانواده به زیارت اهل قبور وشهدای بهشت زهراء(س) رفته بودیم ، آن روز بشدت هوا گرم و گلزار شهداء خلوت بود وکسی تردد نمی کرد، ما ازقبل مقداری شربت خنک آماده کرده بودیم تا بعنوان خیرات دربین مردم توزیع کنیم، ولی قبرستان خلوت بود ومن مانده بودم شربت هارا به چه کسی بدهم، ناگهان یک اتوبوس وارد محوطه شد ومسافرانی که همگی زن ومرد وکودک عراقی بودند از آن پیاده شدند ویکراست بسمت من آمدند واز من آدرس قبر شهیدی را خواستند، دراین اثناء فرصت را مغتنم شمرده و سریعا تمام شربت رابین مسافران خسته وتشنه تازه از راه رسیده توزیع نمودم وبعدهمگی را بسمت قبر شهید مورد نظر هدایت نمودم، مسافران که همگی خانواده شهیدودرحال عزیمت به مشهدمقدس بودند، برای اولین بار به ایران آمده بودند،آنها با دیدن قبر شهیدشان که یک مجاهدعراقی از لشکر۹ بدر بود بشدت منقلب شده ،فریاد گریه وناله سرداده وبا عباراتی حزن انگیز همچون غریب و مظلوم اورا مورد خطاب قراردادند...من هم باآنها لحظاتی همراهی نموده وسپس بدرقه شان کردم ،بعدازآن تاریخ هرازچندگاهی که توفیق پیدا کنم بعنوان اینکه این شهید مهمان ما وغریب است به زیارتش می روم، وامروز این توفیق باردیگر نصیبم شد اما با این تفاوت که به او گفتم : حال که به زیارتت آمده ام شما هم محبت کن وبه نیابت ازما درکربلا مولایمان را زیارت کن، از همه عزیزانی که به بهشت زهراء می روند می خواهم این شهید عزیز غریب را درصورت امکان زیارت کنندشهیدفاضل عبدالجلیل نایف الحلفی(ابومیثم البصری) قطعه ۵۰ ردیف ۱۹شماره ۲۳ @shahiddaghayeghi
☕️صبحانه ایرانی است یا عراقی؟ 💢روايت‌مجاهد ‌‌ آقااسماعيل دقايقي شبي در هورالهويزه  درجمع ماخوابيد. صبح براي صرف  صبحانه او را از خواب بيدار كردم.  سرش را از زير پتو بيرون آورد و به شوخي پرسيد: صبحانه  است  يا ؟ اگرعراقي است بلندمي شوم و گرنه صبحانه نمي خورم. هرگاه در جمع   حضور‌مي‌يافت و با  پر رنگ از او  پذيرايي مي كردند، طبق رسم عراقي ها چاي شيرين مي نوشيد.   با آشنايي  با زبان،  فرهنگ و آداب و رسوم عراقي هااز  يك  طرف  موجب  تأليف قلوب  مجاهدين با يكديگر و ازطرف ديگر  موجب ايجاد همدلي و صميميت آنها با رزمندگان ايراني شده بود. @shahiddaghayeghi
☕️ صبحانه ایرانی است یا عراقی؟ 💢روايت‌مجاهد ‌‌عراقی آقااسماعيل دقايقي شبي در هورالهويزه  درجمع ماخوابيد. صبح براي صرف  صبحانه او را از خواب بيدار كردم.  سرش را از زير پتو بيرون آورد و به شوخي پرسيد: صبحانه  است  يا ؟ اگرعراقي است بلندمي شوم و گرنه صبحانه نمي خورم. هرگاه در جمع   حضور‌مي‌يافت و با  پر رنگ از او  پذيرايي مي كردند، طبق رسم عراقي ها چاي شيرين مي نوشيد.   با آشنايي  با زبان، فرهنگ و آداب و رسوم عراقي ها از يك  طرف موجب تأليف قلوب مجاهدين با يكديگر و ازطرف ديگر  موجب ايجاد همدلي و صميميت آنها با رزمندگان ايراني شده بود. همین رفتار باعث شده بود آنها شهید را از خودشان بدانند و به ایشان لقب أب یعنی پدر بدهند. @shahiddaghayeghi
💢 قابل توجه همراهان همیشگی جبهه فرهنگی شهید دقایقی ان شاالله بمناسبت ایام اربعین برای آشنایی بیشتر با سیره و مکتب فرمانده ، سردار شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر ۹ بدر خاطراتی بصورت(متن،صوت، عکسنوشته، کلیپ) با هشتگ برای شما ارادتمندان به شهدا منتشر می گردد. 🔺با ما همراه باشید... @shahiddaghayeghi
☕️ صبحانه ایرانی است یا عراقی؟ 💢روايت‌مجاهد ‌‌عراقی آقااسماعيل دقايقي شبي در هورالهويزه درجمع ماخوابيد. صبح براي صرف  صبحانه او را از خواب بيدار كردم.  سرش از زير پتو بيرون آورد و به شوخي پرسيد: صبحانه  است يا ؟ اگرعراقي است بلندمي شوم و گرنه صبحانه نمي خورم. هرگاه در جمع   حضور‌مي‌يافت و با  پر رنگ از او  پذيرايي مي كردند، طبق رسم عراقي ها چاي شيرين مي نوشيد. با آشنايي  با زبان، فرهنگ و آداب و رسوم عراقي ها از يك طرف موجب تأليف قلوب مجاهدين با يكديگر و ازطرف ديگر  موجب ايجاد همدلي و صميميت آنها با رزمندگان ايراني شده بود. همین رفتار باعث شده بود آنها شهید را از خودشان بدانند و به ایشان لقب أب یعنی پدر بدهند. @shahiddaghayeghi