eitaa logo
شهید اسماعیل دقایقی
751 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
6.2هزار ویدیو
41 فایل
رهــــــــــبر انقلاب: «گاهي اوقات مشكلات فرهنگي موجب شده كه من شب خوابم نبرده، به‌خاطر مسائل فرهنگي؛ يعني اهمّيت مسائل فرهنگي اينجور است.» ارتباط باخاکریز👇 ارسال محتوا، پیشنهاد وانتقاد @khakreezfarhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
💬خاطرات 🏴 💠روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد. سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: «این نوار را بده!» وی پاسخ داد: «این نوار برای كسی است و اگر شما خواستید ، فردا برایتان می آورم.» آن روز برای تهیه  آن نوار ، در تهران ماندیم. به آقا اسماعیل گفتم: «ماشین كه ضبط ندارد!» او از پول خودش مبلغی را به من داد و گفت: «برو یك ضبط برای ماشین بخر.» ضبطی خریدم و فردای آن روز نوار هم تهیه شد و با ذكر مصیبت زهرای مرضیه و اشك و اندوه سردار هم سفر شدم: 🏴سنیه ام سینای عشق و دیده ام دریای اشك بر دلم بنوشته ام با خط خون انشای اشك 📝راوی: دکتر محمد صالحی(راننده سردار شهید دقایقی) @shahiddaghayeghi
💬خاطرات 🏴 💠روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد. سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: «این نوار را بده!» وی پاسخ داد: «این نوار برای كسی است و اگر شما خواستید ، فردا برایتان می آورم.» آن روز برای تهیه  آن نوار ، در تهران ماندیم. به آقا اسماعیل گفتم: «ماشین كه ضبط ندارد!» او از پول خودش مبلغی را به من داد و گفت: «برو یك ضبط برای ماشین بخر.» ضبطی خریدم و فردای آن روز نوار هم تهیه شد و با ذكر مصیبت زهرای مرضیه و اشك و اندوه سردار هم سفر شدم: 🏴سنیه ام سینای عشق و دیده ام دریای اشك بر دلم بنوشته ام با خط خون انشای اشك 📝راوی: دکتر محمد صالحی(راننده سردار شهید دقایقی) @shahiddaghayeghi
💬خاطرات 🏴 💠روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد. سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: «این نوار را بده!» وی پاسخ داد: «این نوار برای كسی است و اگر شما خواستید ، فردا برایتان می آورم.» آن روز برای تهیه  آن نوار ، در تهران ماندیم. به آقا اسماعیل گفتم: «ماشین كه ضبط ندارد!» او از پول خودش مبلغی را به من داد و گفت: «برو یك ضبط برای ماشین بخر.» ضبطی خریدم و فردای آن روز نوار هم تهیه شد و با ذكر مصیبت زهرای مرضیه و اشك و اندوه سردار هم سفر شدم: 🏴سنیه ام سینای عشق و دیده ام دریای اشك بر دلم بنوشته ام با خط خون انشای اشك 📝راوی: دکتر محمد صالحی(راننده سردار شهید دقایقی) @shahiddaghayeghi
خاطرات فرمانده اسماعیل-۲.mp3
1.29M
💬 خاطرات 🏴 💠 روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد.😭 سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: 📎 ادامه داستانک در فایل صوتی..👆 📝 راوی: دکتر محمد صالحی (راننده سردار شهید دقایقی) @shahiddaghayeghi
خاطرات فرمانده اسماعیل-۲.mp3
1.29M
💬 خاطرات 🏴 💠 روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد.😭 سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: 📎 ادامه داستانک در فایل صوتی..👆 📝 راوی: دکتر محمد صالحی (راننده سردار شهید دقایقی) @shahiddaghayeghi