مؤسسه شهید عباس دانشگر
📸 تهیه ی بیش از ۳ هزار ساندویچ فلافل 🥖 برای سالگرد شهادت شهید دانشگر
توسط خادمین زحمتکش موکب لبیک یاحسین (عليه السلام) و حسینیه شهدای مدافع حرم
🔸️ ۲۵ خرداد آستان مقدس امامزاده علی اشرف (علیه السلام) _ #سمنان
#فلافل
#سالگردشهید 🌹
#بیاد_رفیق_شهیدم
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡﴿ سالگرد شهادت 🕊⃟✨」
🌷🍃°•°•.•.
#شَهیـدعلیَالْهادی
👈🏻نام:علی الهادی احمد الحسین
👈🏻لقب:قاسم الشهدا
👈🏻سن:۱۷ سال
👈🏻تاریخ شهادت: ۲۷خرداد۱۳۹۵
👈🏻مکان شهادت: منطقه خانطومان
دوستانش اذعان میکنند که نماز اول وقت، نافله شب و زیارت عاشورا بعد از نمازهای یومیه، کارهایی بود که علی هیچ وقت ترک نمیکرد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
♡﴿ سالگرد شهادت 🕊⃟✨」 🌷🍃°•°•.•. #شَهیـدعلیَالْهادی 👈🏻نام:علی الهادی احمد الحسین 👈🏻لقب:قاسم الشهدا 👈
از شهید علی الهادی احمد الحسین به عنوان کوچکترین شهید مدافع حرم حزبالله لبنان یاد میشود. وی که هنگام شهادت تنها ۱۷ سال داشت، یک جوان با ظاهری امروزی، اما باطنی کربلایی بود که داوطلبانه رهسپار جبهه سوریه میشود و در تاریخ ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در خانطومان به شهادت میرسد. متن زیر روایتی از این شهید مدافع حرم لبنانی است که در گفتوگو با مصطفی حسنزاده یکی از دوستان ایرانی شهید تقدیم حضورتان میکنیم.
چشمان شیدایی
در بین بچههای رزمنده، خصوصاً رزمندههای حزبالله لبنان اصطلاح «چشم شیدایی» معروف است. یعنی کسی که چشمهایش داد میزنند شهید خواهد شد! علی الهادی چنین چشمهایی داشت. من او را تا وقتی که به دفتر حزبالله آمد نمیشناختم. یک روز نوجوانی کم سن و سال به دفتر آمد و گفت: میخواهد به سوریه اعزام شود. من مسئولیتی در دفتر نداشتم. به عنوان یک فرد علاقهمند به کارهای فرهنگی با بچههای حزبالله همکاری میکردم. ولی وقتی دیدم یک نوجوان با ظاهری بهاصطلاح امروزی میخواهد داوطلبانه به سوریه برود، کنجکاو شدم. جلو رفتم و نگاهی به قد و هیکلش انداختم. زیبارو بود و چهرهای جذاب داشت. توی دلم گفتم پسر جان تو نمیتوانی از پس چنین جنگی بربیایی. همین را به زبان آوردم و علت تصمیمش برای مدافع حرم شدن را پرسیدم. سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. برای یک آن چشم در چشم شدیم و از نگاهش دلم لرزید. من از چشمهای شیدایی شنیده بودم و حالا نمونه بارزی از این چشمها را روبهرویم میدیدم. چشمهای علی الهادی داد میزدند که شهید خواهد شد.
نماز فرشته
سعادت نداشتم خیلی در معیت علی الهادی باشم، اما همان روزها که برای اعزام تلاش میکرد، چند باری او را دیدم. یک بار قامت به نماز بست. خوب نگاهش کردم. انگار فرشتهای نماز میخواند! نمیدانم این نوجوان کم سن و سال این طرز نماز خواندن را از کجا یاد گرفته بود. بهحتم بندگی خدا در ذاتش بود. او در همان چند برخورد دل من را هم مثل خیلیهای دیگر ربود. بعدها از این و آن شنیدم که علی بین خیلی از بچههای حزبالله لبنان محبوبیت دارد. کار خاصی هم نمیکرد که محبوب جلوه کند. یک جذبهای در ذاتش داشت که آدم را جذب میکرد. در رفتارش ریا نبود. اخلاص داشت و شاید همین اخلاص، او را آسمانی کرد.
حیف آن چشمها
علی بعد از اینکه نظر مسئولانش را برای اعزام جلب کرد، به عنوان بهیار به جبهه سوریه اعزام شد. بعدها شنیدم که آنجا بیشتر کارهای رزمی انجام میداد تا پرستاری و بهیاری. عکسهایی هم که از ایشان منتشر شد نشان میداد یک نیروی تمامعیار رزمی است. نمیدانم چند وقت از اولین دیدارمان گذشته بود که شنیدم علی الهادی شهید شده است. گویا داخل آمبولانس نظامی و در حین عملیات امداد بوده که تکفیریها آمبولانسش را میزنند و ۱۶/۶/۲۰۱۶ مصادف با ۲۷ خردادماه ۱۳۹۵ در خانطومان به شهادت میرسد. وقتی پیکرش به لبنان برگشت، من بیروت بودم. همه جا پخش شده بود که پیکر جوانترین شهید مدافع حرم حزبالله برگشته و مردم با افکار و عقاید مختلف برای تشییع آمده بودند. ما، چون کار فرهنگی میکردیم رفتیم برای عکاسی. گفتند پیکر شهید فلان اتاق است. من دلم نیامد داخل بروم. یکی از بچهها رفت و عکسی انداخت. دوربین را نگاه کردم. چهرهاش طوری بود که انگار آرام به خواب رفته است. حیف آن چشمهای شیدایی که بسته بود. علی شهید شده بود.
متولد جبشیت
شهید علی الهادی احمد حسین متولد سال ۱۹۹۹ در جبشیت (جنوب لبنان) در میان خانوادهای متدین و مبارز بود. او از کودکی راه و رسم جهاد و ایثار و شهادت را آموخته بود. چنانچه در ۱۶ سالگی به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شد و در ۱۷ سالگی به شهادت رسید. دوستانش اذعان میکنند که نماز اول وقت، نافله شب و زیارت عاشورا بعد از نمازهای یومیه، کارهایی بود که علی هیچ وقت ترک نمیکرد. محبوبیت او بین همکلاسیهایش به قدری بود که تلاشهای آنها برای شناساندن علی در فضای مجازی باعث شده تا نام و یاد این شهید بعد از دو سالی که از شهادتش میگذرد، همچنان در بین دوستداران شهدا زنده و تازه باقی بماند.
🌷 #سالگردشهادت
🕊❤️
#شهید_علي_الهادي❤️
#شادی_روحش_صلوات
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
📸 هم اکنون ...
#مزارمطهرشهیدعباس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢 سر مزار شهدا خالصانه آرزو کنید
🔹 رفتم سر مزار رفقای شهيدم، فاتحه خوندم و اومدم خونه.
شب توی خواب ديدمشون، بهم گفتن:
فلانی، خيلی دلمون برات سوخت.
گفتم: چرا؟
گفتن: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی، ما آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم، ولی تو هيچی طلب نكردی و رفتی؛ خيلی دلمون برات سوخت!
سر مزار شهدا خالصانه آرزو کنید، ان شاء الله برآورده می شه...
🎙راوی: حاج حسین کاجی
#شبتون_شهدایی 🌷
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفت...
برای عقیدهاش، برای ایمانش، برای غیرتش،
برای اینکه عمهی سادات دگرباره به اسارت نرود!
رفت...
گذشت از زندگیاش، از خانوادهاش، از آرزوهای دنیویاش گذشت تا به مقصدی مقدس برسد!
زمینی بود اما، اما خدا بال پریدن را به او داد.
اوج گرفت تا خود آسمان، تا آغوش خدا!
او رفت...
رفت و هزاران دلداده را بیقرار خودش کرد.
وقتی میان در و دیوار با پهلو و صورت زخمی آتش گرفت و سوخت، و آن عکس، امان از آن عکس معروف محل شهادتش که هزاران بار، دلمان را به آتش کشید و بیقراریمان را افزون کرد.
وقتی قامت بلندش به خاک افتاد، گویی همهیما زمین خوردیم.
وقتی چشمانش را برای همیشه به روی این جهان بست، دنیا برای همهی ما تیره و تار گشت و عقبای دلنشین خداوند برایمان طعمی به شیرینی عاقبت بخیری گرفت!
طعمی چشیدنی، با مزهی شهادت!
آری...
عاقبت بخیری ازآن تو بود عباس!
تو باید میرفتی که حالا چراغ راهی باشی برای ما، برای نسل ظهور!
تو باید شهید میشدی، چرا که برای رسیدن به اهداف بلندت، جان عزیزت را سربریدی و ابدی شدی!
عاقبتت بخیر شد!
و حالا ما، چشم امید داریم به دستان تو و رفقای شهیدت!
الهی عاقبتمان بخیر شود به نگاهت،
به نگاهتان!...
و باز هم التماس نگاه!
✍... #پست_ارسالی
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
🛑 روایتهایی جذاب از زندگی شهیدی که تا قبل از اعزام به سوریه، اکثر کتابهای شهید مطهری را خوانده بود و از مرکز بینش مطهر گواهی سطح یک را گرفته بود.
📚 مطالعه زیاد در عمق دید و وسعت نظر عباس تأثیر بسیار مثبتی گذاشت و کم کم او را به مرحله شعور و خودشناسی رساند (وصیت نامه و دلنوشته هایش گویای این تاثیر است)
🔺شهیدی که به قول مادر بزرگوارش: عباس من، برای مردن حیف بود. او باید شهید میشد
✅ جهت مشاهده کتب شهید عباس دانشگر به لینک های زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🌐https://manvaketab.com/subhomelist/67/69/
📗کتاب لبخندی به رنگ شهادت : 👇
🔹️ انتشارات سوره مهر
🌐https://sooremehr.ir/book/3356
#کتابهای_شهید_عباس_دانشگر
#خریدکتاب #کتاب_شهید
#موسسه_شهید_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯