بسم الرب الشهدا و الصدیقین 🌺
#سیره_شهدا
محمد رضا یک تسبیح سبز رنگ داشت که همیشه همراهش بود و به سوئیچ موتورش هم وصل بود .
وقتی سوریه هم رفت اون تسبیح همراهش بود .
یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش تعریف میکرد :
به بیمارستان که رسیدم متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم .
اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر دو شهید بزرگوار بود .
مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم ...
گفتم :
کی این اتفاق افتاده ؟
حالم بد شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند :
صبر کن دوشهید دیگر هم هست ...
خیلی منقلب شدم ، گفتم :
مگه چه خبر شده ؟ چهار شهید ؟
وقتی برای شناسایی رفتم ، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود .
همان جا گفتم :
این محمدرضا دهقان امیریه
⇐آخر هم عامل شناسایی اش همان سوئیچ همراه با تسبیحش شد ...
🌹#شهید_آقا_محمدرضا_دهقان_امیری
🕊|• @dehghanamiri
🌹بسم رب الشهداء🌹
💠دلنوشته ای از هم پایگاهی های شهید مدافع حرم دراوایل شهادت آقا محمدرضا
«#شهیدآقامحمد_رضا_دهقانامیری»💠
نود روز از پرکشیدن رفیق عزیزمان، محمد رضا دهقان می گذرد.
همان که با سکوتش به ما درس داد که برای قبولی در امتحان کربلا و مقام قرب الهی باید سکوت کرد و در میدان عمل حرف حاضرشد.
اردوهایی که افتخار قدم زدن با تو٬ یکی از اولیای الهی را داشتیم؛
یادواره هایی که با کمک تو مسجد باب الحوائج ع سلسبیل و کانون سلمان را آماده حضور مهمانان شهدا میکردیم .
تو از همان اول هم در یادواره ها جور دیگر فعالیت میکردی.
🔸انگار خودت صاحب مجلس بودی🔸
واقعا همین طور بود ولی ما نفهمیده بودیم.
همیشه در اوج خستگی های ناشی از کار؛ با انرژی و پشتکارت به مانیرو می دادی.
یادش بخیر زمستان سال قبل،بعد از اتمام یادواره شهدا، همه رفتیم پینت بال دهکده مقاومت برای تقدیر از بچه هایی که در یادواره ۹۳ زحمت کشیدند. آنجا چه لحظات شیرین و شادی را با هم داشتیم .
اما آقا محمد رضای عزیز سه ماه است که تو در کنار ما نیستی و ما جلسات را در پایگاه بسیج برگزار می کنیم...
بی تو...😔
امشب قرار است از بچه هایی که در یادواره ۹۴ با عنوان «#مدافعان_حرم» و با محوریت رفیقمان در دهه فجر برگزار شد تقدیر کنیم .
منتظرت هستیم برادر🌹
بچه ها در خواست کردند تو هم در مراسم باشی.
دوستانت، بسیجیان و رهروان اباعبدالله در پایگاه بسیج مسجد باب الحوائج ع سلسبیل
(شهید محمدرضا دهقان)
🔷#شهید_آقا_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹 @dehghanamiri 🌹
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
«سیره شهید»
محمد رضا یک تسبیح سبز رنگ داشت که همیشه همراهش بود و به سوئیچ موتورش هم وصل بود .
وقتی سوریه هم رفت اون تسبیح همراهش بود .
یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش تعریف میکرد :
به بیمارستان که رسیدم متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم .
اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر دو شهید بزرگوار بود .
مسعود عسکری و احمد اعطایی را شناسایی کردم ...
گفتم :
کی این اتفاق افتاده ؟
حالم بد شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند :
صبر کن دوشهید دیگر هم هست ...
خیلی منقلب شدم ، گفتم :
مگه چه خبر شده ؟ چهار شهید ؟
وقتی برای شناسایی رفتم ، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود .
همان جا گفتم :
این محمدرضا دهقان امیریه
⇐آخر هم عامل شناسایی اش همان سوئیچ همراه با تسبیحش شد ...
🌹#شهید_آقا_محمدرضا_دهقان_امیری🌹
🆔| @shahiddehghan_amiri