💠یادش نرود....
سرباز که بود، دوماه صبح ها تا ظهر آب نمی خورد.
نماز نخوانده هم نمی خوابید.
می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود.
🕊 #شهیدحسن_باقرے✨
#ظرافتهاےروحےشهدا 🌸
💌|•@Dehghanamiri
🌿❣#این_قصه_یک_نوجوان_است
💠کفشش آن قدر کهنه و پاره بود که پایش روی زمین کشیده می شد. رفتم کنارش و گفتم: محمود! این کفش ها چیست که پوشیدی؟
با خنده گفت: در راه کسی را دیدم که کفش هایش خیلی کهنه و پاره بود، کفش هایم را با او عوض کردم.
💠آمده بود ده تومان پول قرض کند. اصرار کردم برای چه می خواهد. گفت: پدرم هر سه روز، ده تومان به من می دهد و من آن را به دو خانواده فقیر می دهم. الان چند روز است که پدرم را ندیده ام و آن خانواده ها منتظر کمک من هستند.
💠در کمک به فقرا حد و مرز نمی شناخت. آمد پیشم و گفت: یک خانواده فقیر پاکستانی را می شناسم که اگر چرخ خیاطی داشته باشند، خودشان کار کرده و از گدائی نجات پیدا می کنند. با اصرار پول چرخ خیاطی را گرفت و رفت
نوجوان
🕊#شهیدمحموداخلاقے🥀
✨#ظرافتهاےروحےشهدا 🌹
🕊|• @Dehghanamiri