eitaa logo
از بهشتی برای امروز
948 دنبال‌کننده
119 عکس
62 ویدیو
23 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
نظر در مورد ۲۷ بهمن ۱۳۵۸ مصاحبه با روزنامه صریحا می گویم من همواره با مخالف بودم و هستم و صریحا می گویم که در هیچ گفتگو و مذاکره ای که به سمت به آمریکا دادن و آوانس از او گرفتن پیش برود و پیش رفته باشد حاضر نبوده ام و اگر مذاکره ای بوده که دیگران در آن شرکت داشته اند و خواسته اند مذاکره را به این سمت ببرند ام. ... بنابراین من خط سازش را حتی نوع سازش و خط مذاکره را حتی مذاکره به معنای جلب حمایت دشمن را همواره محکوم کردم و می کنم و معتقد هستم که این طرز فکر در رهبری و اداره ایران خطرهایی را به بار می آورد و باید جلوی او را گرفت. منبع: (۱۳۹۰) مصاحبه ها؛ ج۲ ؛ ص۱۹۵ https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti https://gap.im/shahiddoctorbeheshti http://sapp.ir/shahiddoctorbeheshti
قائل به هستیم ما برای قائل به ولایت مطلقه هستیم یعنی معتقدیم امامت در جهت هر تصرفی را لازم بداند می کند و منافات با حقوق شخصی افراد ندارد. در حقیقت این قوانینی که در رابطه با شخصی و خصوصی و اینها هست اینها حریم اشخاص را نسبت به یکدیگر معلوم می کند؛ نه حریم اشخاص را نسبت به کل جامعه و امامت که در خط کل جامعه می خواهد حرکت کند. او برایش این مرزها و این حریمها دیگر وجود ندارد. این اساس ولایت مطلقه امامت هست در بینش اجتماعی و اقتصادی و حقوقی که الان هست. عده ای از آقایان این را قبول ندارند از آقایان فقهای ما عده ای این را قبول ندارند. آنها این ولایت را برای امام معصوم قائل هستند ولی برای امام غیرمعصوم و برای امامت غیرمعصوم قائل نیستند. عموماً برای امام معصوم قائل هستند. ... در میان فقهای معاصر ما فقیهی که از اول به این مسئله خیلی قاطع معتقد بود، تا آخرش هم ایستاد و در این راه موفقیت تاریخی جهانی را برای به وجود آورد امام [خمینی] بودند.ایشان در بحثهایشان خیلی قاطع از آن اول به معتقد بودند؛ می خواهد امام معصوم، می خواهد امام غیرمعصوم؛ امامت به طور کلی. و همین اواخر شاید چند ماه قبل که با ایشان باز مطرح کردیم دیدیم بله ایشان همچنان این امامت مطلق را رویش تکیه می کنند. منبع: جاودانه تاریخ؛ گفتارها 2؛ (1390) صص62 تا 64 @Shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
شرط و مرز ندارد در مورد نظارت بايد بگويم شرط و مرز ندارد. هر فرد بايد به آنچه در پيرامونش مى گذرد با دقت بنگرد و اگر چيزى به نظرش مى رسد بگويد، كند، بدهد و براى اجرا به مقامات مسئول اطلاع بدهد. امروز در دانشگاه عرض كردم كه مى دانيد دستگاه آگاهى و و جمهورى اسلامى كجاست؟ در سرتاسر ايران. همه بايد نقش را در ايران ايفا كنند. اين آن نظارت است كه مرز ندارد. اما يعنى چه؟ يعنى شما سر چهارراه مى بينيد مأمور راهنمايى كار خودش را درست انجام نمى دهد. اگر هر كسى از راه مى رسد بگويد من مى خواهم راهنمايى كنم هرج و مرج مى شود. دخالت حساب دارد. پس بايد چه كار كند؟ بايد فوراً به مسئول مربوط اعتراض كند و اطلاع بدهد . باور كنيد كه اگر كسى كارش را انجام نمى دهد، پنج نفر، ده نفر، پانزده نفر به او بگويند چرا كارت را خوب انجام نمى دهى، خيلى از مشكلات حل مى شود. منبع: ؛ مبانی نظری قانون اساسی(۱۳۹۰) ص51 و اصل 8 @Shahiddoctorbeheshti
مردم نگاه می كنند ببينند زمامدارها چه جور عمل می كنند اين يك اصل طبيعى است كه «» عمل و رفتار و رهبر جامعه بر مردم اثر می‌ گذارد و اين يك اصل طبيعی است. مردم نگاه می كنند ببينند زمامدارها چه جور عمل می كنند و به همان صورت به سوى عمل گرايش پيدا می‌ کنند. اين است. پس اگر قرار است حركت جامعه به سوى و راه خدا باشد، بايد و پيشتازان و زمامداران جامعه، رفتارشان، بينششان، اعتقاداتشان، عبادتشان، نمازشان، روزه شان، لباسشان، ، ، صِدقشان، راستی شان، امانتشان، شان، عدالتشان و همه چيزشان، و نمونه اى از اسلام باشد. اگر نمونۀ صددرصد نه، لااقل نودوپنج درصد يا نود درصد. بر اين اساس، موضع در مورد مملكت اين است كه مملكت ما و ما در نظام ، بايد به وسيلۀ كسانى اداره شود كه هر عمل آنها نزديك كنندۀ مردم به باشد. منبع: ؛ حزب جمهوری اسلامی(1390)؛ صص49-50 به @Shahiddoctorbeheshti
رمز و راز اسلحه : بر هم زدن نقشه حریف () مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد. شیوه مبارزه با با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ . اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد را كه دوست داريم كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مى‌روند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر بودند تا دنباله‌رو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمى‌كنيم. اين بسيار مناسب بود، براى اينكه قبل از شروع اسلام آرام‌آرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاه‌هاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك به يك نوع شرك سوق می‌داد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايى‌هاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيرايي‌ها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقب‌نشينى مى‌كرد، همان عقب‌نشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مى‌كرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساس‌انگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقب‌نشينى پيروزى بسيار ارزنده‌اى براى نهضت اسلام بود. شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحث‌ها دنباله‌رو و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مى‌شود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مى‌افتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيك‌هاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش () در وضعى قرار مى‌گيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مى‌شود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مى‌گذارند و تحريك مى‌كنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مى‌ترسند و جا خالى مى‌كنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنه‌اى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مى‌زند. او را شكست مى‌دهد و زمينه را براى منطق آماده مى‌سازد. مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين رفته است. در شرايطى كه حريف، يا يا ، زمينه‌هاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيه‌اى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند . داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد. منبع: ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60 @Shahiddoctorbeheshti
درس انقلاب؛ انقلاب به ما نشان داد كه مسألۀ و مسألۀ چقدر مهم است. نشان داد وقتي جامعه يك پيدا مي‌كند، يك امام پيدا مي‌كند و در پي آن حركت مي‌كند، چه سعادتي دارد. نعمت امام چه نعمت بزرگي است و جامعه بايد هميشه در راهي برود كه امام ها در آن ساخته شوند. همۀ شما ياد گرفتيد كه يك نقطۀ مركزي براي سعادت جامعه وجود دارد و آن امامت و امام است. و اين نقطۀ مركزي، هميشه بايد پرتوان‌ترين و پاك‌ترين و صادق‌ترين و اصيل‌ترين و خداپرست‌ترين و باتقواترين نقطه باشد. اينها را همه در طي انقلاب ياد گرفتيم. منبع: (سخنرانی تشکل، پاسدار مکتب) (1390)، ص219 @Shahiddoctorbeheshti
نظر در مورد آرمان مرحوم 1- براى همه ما جاى تأسف بسيار است كه جاى عالم جليل و و معلم و مربى و پيشگام را در جلسه امروز، در جمعمان خالى بيابيم. شك نيست كه آيت الله در مسلمان ايران، زنده و زنده ياد و زنده نام است و هر انسان مؤمن به خدا و معاد، چه براى خودش و چه براى دوستانش، مرگ، جز نوعى از جدايى از محيطى و پيوستن به محيطى ديگر، جز انتقال، معنايى ندارد و اين از اساسىترين ويژگىهاى مكتبهاى الهى است كه به بودن انسان معتقد است. ... ولى ترديدى نيست كه از دست دادن چنين ، ضايعهاى بزرگ براى ماست و با فقدان او خلأيى به وجود آمده كه پر شدنش ميسر نيست مگر به پا گرفتن چهره و چهرههايى كه همچنان بتوانند اينگونه نقشهاى پيشتاز، مترقى، الهى و سازنده را بر عهده بگيرند و تاريخ به ما نشان داده است كه اين چهرهها، خلق_الساعه به وجود نمىآيند. ما به عنوان دوستان قديم و همگامان و همراهان او در اين راه و به عنوان نمايندگان و به عنوان ، ياد اين عالم بزرگ را گرامى مىداريم. منبع: صورت مشروح مذاكرات قانون اساسی، ج1، جلسه پانزدهم (21 شهریور 1358)، ص 369 2- امروز مصادف است با چهلمين روز فقدان عالم بزرگ و مجاهد سختكوش و نستوه و مجلس خبرگان مرحوم آيت الله طالقاني طاب ثراه. ... در آغاز اين جلسه هم ياد اين برادر بزرگ و عزيز را گراميميداريم و از همه ملت و همه دوستان مرحوم آيت الله طالقاني و به خصوص از و آگاه و مبارز ميخواهيم در اين لحظه حساس تاريخي به نقشه شومي كه اروپايي و آمريكايي و اسرائيلي براي جنگ اعصاب، ، مشكلتراشي، آتشافروزي و توطئه در گوشه و كنار كشور طرح كرده و اجرايش را آغاز كردهاند، اين قشرها و همه قشرهاي ديگر همچنان با هم، همفكر و همپيمان و همراه باشند و منتظر آن ننشينيم كه حتماً يك وحدت شكل يافته و سازمان يافته به داد اين ما برسد. ما در طول انقلاب بدون اينكه تشكيلاتي داشته باشيم وحدت داشتيم، همرزميداشتيم. طول ميكشد، مراحلي را بايد پشت سر بگذاردكه ان‌شاءالله به وحدت تشكيلاتي هم خواهيم رسيد و با اخلاص در نيت و با اخلاص در عمل و فائق آمدن بر هرگونه خودخواهي و خودمحوري و خودپرستي بر همه مشكلاتي كه تاكنون مانع شده است ما يك نوع وحدت تشكيلاتي بزرگ داشته باشيم پيروز خواهيم شد ولي تا رسيدن به آن روز آيا راهي جز حفظ همان پيوند و همان كه بر گرد محور و است، راهي ديگر داريم؟ هرگز نه. اين رهنمود رهبر انقلاب و حضرت آيت‌الله العظمي خميني و نيز عشق و آرمان مرحوم آيت الله طالقاني بود و همه هم يك چنين عشق و آرماني داشتهاند و دارند ... منبع: ، ج2، جلسه چهل و هشتم (26 مهر 1358)، ص 1295 @Shahiddoctorbeheshti
از بهشتی برای امروز
کتاب #مبارزه_پیروز اثر #شهیدبهشتی تاریخ تحلیلی قیام #عاشورا @Shahiddoctorbeheshti
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم @Shahiddoctorbeheshti علیه السلام طبق نوشته از مکه حرکت کرد و در راه عده‌ی زیادی به پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه می‌برد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک متوقف نشد، فقط و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود. حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشته‌ای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه می‌رسد، مسلم و هانی و عبدالله بن یقطر را کشته‌اند. مردم به ما کرده‌اند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنه‌ی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد و در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان ، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمده‌اند، پیرامون او بمانند: پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزه‌ی کربلا داشته و آماده‌ی و جانبازی باشند. منبع: ؛ (1391) صص19-20 @Shahiddoctorbeheshti
از بهشتی برای امروز
کتاب #مبارزه_پیروز اثر #شهیدبهشتی تاریخ تحلیلی قیام #عاشورا @Shahiddoctorbeheshti
؛ ترسیم صحنه جنگ حق و باطل هدف اباعبدالله چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا اباعبدالله می‌خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص و حکومت کند؟ نه ، هدف است. باید حق از باطل شناخته شود و را در افقی روشن‌تر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می‌پسندد به کار می‌اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه‌ای در کربلا پیش می‌آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می‌کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی معرفی می‌شود. به‌به چه هدفی. عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. منبع: ؛ (1391) ص 17 @Shahiddoctorbeheshti
بيانات راجع به و كاركنان آن سفارتخانه به وسيله گروهى از دانشجويان به عنوان اعتراض به دسيسه هاى دولت آمريكا در ايران و امنیت سفارتخانه امروز لابد از طريق اخبار راديو مطلع شديد كه عده اى از جوانان باايمان و برآشفته ملت كه پذيرش را از طرف آمريكا به حق توهين بزرگى به انقلاب و ما ميدانند، بيش از اين تاب نياوردند و به عنوان را تصرف كردند و چند نفر از كاركنان آنجا را به گرفتند، ما هميشه به عنوان كسانى كه احساس مسؤوليت مي كرديم به آمريكا و ساير قدرتهاى استعمارگر گفته ايم كه بدانيد با فرد طرف نيستيد با افراد هم طرف نيستيد، با هم طرف نيستيد، با علماى انقلابى و رجال انقلابى طرف نيستيد، با شوراى انقلاب و دولت موقت انقلاب طرف نيستيد بلكه با طرف هستيد. موفقيت ايران را درك كنيد و بدانيد كه «ايران» ملتى دارد كه خط انقلاب خودش را شناخته است، ... حالا هم براى شان ميگوييم كه شما انتظار نداشته باشيد كسى بتواند ملت بپاخاسته ما را در برابر همه كارهاى ناپسند و زشت شما مهار كند ملت در برابر برخى از اين توهينها نيست، گويا آمريكا و قدرتهاى ديگر جهانى فقط را بلد هستند و هنوز را ياد نگرفته اند و با اين زبان آشنا نشده اند ولى مردم ما و دوستان ما به بركت اين انقلاب به خوبى با اين زبان آشنا شده اند و ميدانند كه هر كلمه اى و هر سخنى، هر نوشته اى در انقلاب چه معنى ميدهد. ما در عين اينكه ميپذيريم كه سفارت يك كشور و اتباع يك كشور بايد در يك كشور ديگر امنيت داشته باشند و در عين اينكه قانون اسلام چنين امنيتى را تأكيد و تضمين ميكند، در عين حال ميخواهيم بگوييم اين زبان انقلاب هم يك زبان راست و صريح و روشن است و چيزهايى را بيان ميكند. اگر آمريكا و كشورهاى ديگر جهان زبان انقلاب ايران را هنوز ياد نگرفته ايد و نميتوانيد درك كنيد خوب است سر عقل آييد و درك كنيد. همان وقتى كه گفتيد اين بيمار هيچ جاى دنيا جز آمريكا براى معالجه اش نبوده (آن هم اگر واقعاً بيمار باشد) وقتي كه پذيرفتيد بايد ميدانستيد كه پیامدهاى سختى به دنبال خواهد داشت. جوانهاى ما امروز به سفارت آمريكا رفته اند و گفته اند كه اين شاه خائن و دشمن ملت را بدهيد و اين كاركنان سفارت را كه به گروگان گرفته ايم از ما بگيريد، چون هر چه به زبان منطقى گفتند كه دشمن ملت را چرا در خانه خودتان پناه داديد؟ گفتند اين از لوازم اومانيسم است و يك نفر بيمار به ما پناه آورده است، انسان دوستى و اومانيسم جهانى و اخلاق انسانى ايجاب ميكند كه ما بيمار را پرستارى كنيم. آيا شما هنوز هم نفهميده ايد و نميتوانستيد بفهميد كه محمدرضا دشمن خون_آشام يك خلق است و او بايد به دست دادگاه عدل و انتقام سپرده شود؟ بسيار خوب. نتوانستيد بفهميد، جوانان انقلابى كشور ما ناچار ميشوند كه با اين زبانها به شما بفهمانند، اميد ما اين است كه درس عبرت بگيريد و با ملت انقلابى ما طورى برخورد نكنيد كه ديگر ملت ما براى گفتگو با شما ناچار به استفاده از اين زبانها بشوند و اگر شما همچنان به لجاجت خودتان ادامه بدهيد هيچكس نميتواند به شما بدهد كه مردم انقلابى ما ديگر از اين زبان استفاده نميكنند، ما هم تأكيد ميكنيم كه وظيفه انسانى و انسان‌دوستى آمريكا (اگر آمريكا به‌راستى انسان‌دوستى را ميفهمد) اين است كه اين دشمن خلق را تحويل و انتقام اسلامى ايران بدهد و بيش از اين خودش و ملت ما را به دردسر نيندازد. اين تشخيص ما است. نمىدانم هم تشخيصشان همين است يا نه (نمايندگان- همين است) منبع: صورت مشروح مذاکرات قانون اساسی؛ جلسه ۵۹؛ #۱۳_آبان ۱۳۵۸ صص ۱۶۰۹-۱۶۱۰ @shahiddoctorbeheshti