eitaa logo
از بهشتی برای امروز
898 دنبال‌کننده
112 عکس
56 ویدیو
22 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
در خصوص نقد مارکس و مارکسیسم به عبارتی گویا و وافی بسنده می‌کنیم: «با صراحت می‌گویم که بخشی از مطالب هگل را آقای مارکس نفهمیده است، و نمی‌توانسته بفهمد و اصلاً در حدی نبوده که بفهمد. برای این که مارکس اصلاً با الفبای فلسفه وجودی آشنا نیست» (شناخت از دیدگاه قرآن: ۴۶۳). اما به‌طور کلی نقد شهید بهشتی به نگرش‌های چپ و سوسیالیستی محدود به این عبارت نبوده و در مواضع متعددی، بیانات بعضاً تندی از شهید بهشتی در نقد سوسیالیسم موجود است. شهید بهشتی با نفی «اصالت فرد» که از مبانی لیبرالیسم است و نیز نفی «اصالت جامعه» که از مبانی نگرش‌های سوسیالیستی است، معتقد است نگرش قرآن و اسلام «اصالت آمیخته فرد و جامعه» می‌باشد. همین اصل در نظام‌های سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی نیز امتداد پیدا کرده و در تمامی سطوح و لایه‌های اندیشه‌های اقتصادی شهید بهشتی جریان یافته است (ر،ک: انسان از منظر قرآن: ص ۱۴۱). دور از انتظار نیست که لیبرالیست‌ها با توجه به پذیرش اصالت جامعه (در عین اصالت فرد) توسط شهید بهشتی، او را چپ بخوانند و تصدیق اصالت فرد (در عین اصالت جامعه) را نادیده بگیرند. اصالت آمیختهٔ فرد و جامعه ایجاب می‌کند که علیرغم پذیرش مالکیت خصوصی، ضوابطی برای تامین مصالح جامعه نیز تنظیم شود. شهید بهشتی می‌نویسد: «در نظام اقتصادی اسلام اصل مالکیت اشخاص بر اموال منقول، از قبیل پول نقد، لوازم خانه و ماشین سواری و اموال غیرمنقول، از قبیل خانه و مغازه و باغچه و انواع کارافزار از قبیل وسایل کشاورزی، ماشین‌های مولد صنعتی و کارافزارهای پزشکی و نظایر این‌ها مشروع و قانونی است. بنابراین، اسلام هم مالکیت شخصی را مشروع می‌داند، هم مالكيت خصوصی را، ولی برای هر یک شرایطی مقرر کرده که باید دقیقاً رعایت شود» (حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی: ص ۴۴۹). از این رو شهید بهشتی قاطعانه در خصوص اقتصاد سوسیالیستی و کاپیتالیستی می‌گوید: «وقتی ما ماتریالیسم مارکسیستی را می‌گوییم بد است، ماتریالیسم کاپیتالیستی دنیای غرب صدها برابر آن بد و کثیف و آلوده‌ی ظلم است. بنابراین، معلوم باشد که ما یک بررسی نقادانه می‌کنیم. من معمولاً عادت هم داشته‌ام که هر جا نقدی می‌خواهم از ماتریالیسم سوسیالیستی مارکسیستی بکنم، همان‌جا یادآوری کنم که ماتریالیسم شدیدتر و کثیف‌تری هست. من گفتم که اگر برای یک انسان غذا فراهم کنید، مسکن فراهم کنید، بهداشت فراهم کنید، یک گاو پرواری است، ولی در نظام مارکسیستی یک گاو پرواری تا حدودی افساردار، در نظام کاپیتالیستی غربی یک گاو پرواری افسار گسیخته است. پس انتقاد از آن، هرگز ذره‌ای این را نشان نمی‌دهد که این یکی نیز مورد انتقاد نیست. این یکی صدبرابر مورد انتقاد است. در این همه‌ی کثافت‌ها هست. آنچه کثیفان همه دارند، این یک‌جا دارد» (نظام اقتصادی در اسلام؛ مباحث نظری: ص ۷۲). ۳. کسانی که شهید بهشتی را لیبرالیست یا سوسیالیست و یا حتی متاثر از آن دو می‌دانند، می‌توانند به «فصل پنجم از کتاب انسان از منظر قرآن» و «گفتار ششم از کتاب درس‌گفتارهای فلسفه دین» مراجعه نموده و با دقت کافی و انصاف متناسب با شأن محقق مطالعه کنند تا اصالت اندیشه شهید بهشتی را بسنجند. ۴. در پیوست این یادداشت، بخشی از متن مکتوب «مواضع حزب جمهوری اسلامی» که توسط شهید بهشتی و همکارانشان تدوین شده است، تقدیم محققان خواهد شد تا خود قضاوت کنند که شهید بهشتی در دیدگاه اقتصادی خود چه مشی و مشربی داشته است و آیا منبع نظرات او متون اسلامی است یا آثار اولیانفسکی. کتاب‌نامه: سید محمد حسینی بهشتی، انسان از منظر قرآن، نشر معارف. همو، شناخت اسلام، نشر روزنه. همو، درس‌گفتارهای فلسفه دین، انتشارات بقعه. همو، حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی، انتشارات بقعه. همو، شناخت از دیدگاه قرآن، انتشارات بقعه. همو، شناخت از دیدگاه فطرت، انتشارات بقعه. همو، نظام اقتصادی اسلام؛ مباحث نظری، نشر روزنه. همو، نظام اقتصادی اسلام؛ مباحث کاربردی، نشر روزنه. همو، بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام، نشر روزنه. @andishebeheshti
آزادی ؛ دشورای بزرگ اشکال و دشواری بزرگ در مسائل مربوط به زحمت کشان جامعه ها این است که در عین حفظ و مراقبت بر این که دست رنج آنها از دست آنها بیرون نرود، آنها را هم حفظ کنیم. چون، انسان برخلاف آنچه بسیاری از مکتب های امروز می اندیشند، صرفا یک «حيوان اقتصادی» نیست. انسان موجود شریفی است که بیش از آنچه به مسائل اقتصادی اش اهمیت دهد، به انسانی اش اهمیت می دهد، و این کرامت انسانی را تنها می شود در پرتو حفظ آزادی او تعیین کرد. آن هم نه آزادیِ «من» بی بند و باری که او را به بکشاند و برای استبداد آماده تر بکند. آزادی انسانی، پایه‌ی اقتصادی اسلام است. منبع: ، نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی ) ۱۳۹۷، تهران: انتشارات روزنه صص101-102 @shahiddoctorbeheshti
انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبیِ ابزاری حتما را برای خودتان خیلی مطلوب می یابید. خیلی خوب؛ حالا آقایان و خانمها را ببریم سر کلاس: به این بچه ها که در دوران شکوفایی استعدادها و شکل گیری شخصیت خویشتن اند چقدر آزادی عنایت می فرمایید؟ اگر تاکنون به این بچه های عزیز و انسانهای آینده آینده ساز، آزادی لازم را عنایت نفرموده اید، چقدر به آنها ظلم و خیانت شده است؟ و به چه چیز آنها خیانت شده؟ به آنها. ای باایمان آگاه و آزاد! به عنوان یک دوست و همفکر و همراهت خواهش می کنم، شما را به خدا در این کلاسها یک مشت انسان نمای قالبی خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبی ابزاری و تو ای و ای عالم دینی!، یا تو ای نویسنده و گوینده غیرمعمم! با گفته ها و نوشته هایت یک مشت موجود قالبی، یک مشت انسان نمایی که به کارخانه بزرگ اجتماع سفارش داده اند تا با فلان مدل به دنیا بیاید، با فلان مدل بیندیشد، با فلان مدل زندگی کند، و با فلان مدل بمیرد، تحویل آینده نده! آینده بشریت به انسان نیاز دارد؛ انسان برخوردار از شخصیت انسانی؛ انسانی که خود را بسازد و محیط خود را. دوست ندارم دیگر معلم خود را «باغبان» بنامد. دوست ندارم دیگر معلم و مربی خود را «چوپان» تلقی کند. این کلمات مبتذل شایسته شأن معلم نیست. نه شایسته شأن او و نه شایسته شأن آنان که مسئول تعلیم و تربیت آنهاست.معلم و مربی برترین کمک کار به انسانی است که در حال خودساختن است. منبع: ، نقش آزادی در تربیت کودکان ص۱۵۹ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
💠خاطره‌ای درباره شهید مطهری‌ اولین بار که خبر شهادت ایشان (شهید مطهری) را شنیدم، گذشته از الم و رنج و دردی که یک دوست چندین ده ساله در خودش احساس می‌کند، این خاطره قبل از هر خاطره‌ی دیگری در ذهنم زنده شد. آقای مطهری مکرر می‌فرمود: «من طرفدار سر سخت اصلاح روحانیت و مخالف سر سخت اسلام منهای روحانیت هستم». ایشان غالبا مقید بود این دو را از نظر تأکید هم‌وزن بیان کند و نشان بدهد به همان اندازه که به بقای روحانیت و دوام نقش روحانیت در جامعه معتقد و علاقه‌مند است، به همان اندازه هم به اصلاح روحانیت معتقد و علاقه‌مند است. و این از تکیه کلام‌های این برادر عزیز فقید عالیقدر در بحث‌ها بود. 📚سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های شهید آیت‌الله بهشتی، ج۱، ص۵۵۵ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
سلام علیکم ⭕ اینجا مجالی است برای بازخوانی اندیشه کسی که شهادتش در برابر مظلومیتش ناچیز بود ‼️ تلاشی است خودجوش برای مقابله با آنها که به اقتضای منافع روزشان، منظومه فکری ایشان را تقطیع می کنند ⭕ فرصتی برای زدودن غبار مهجوریت از چهره یکی از برجستگان کم نظیر تاریخ معاصر که یک ملت بود برای ملت ما ‼️ اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی سید شهیدان انقلاب اسلامی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و السلام علینا و علی عبادالله الصالحین https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti
آیا رهبر مجاز است برخلاف میل اکثریت مردم عمل کند؟ در جامعه مسلكى بايد بگوييم كسانى بايد به برسند و رهبران جامعه باشند كه قبل از هر چيز همه ابتكارها و استعدادها و لياقتهايشان در خدمت مسلكى قرار بگيرد كه جامعه آن مسلك را به عنوان زيربناى اول پذيرفته است. دقت كنيد كه در اينجا هم حكومت برخلاف خواسته اكثريت بر سر كار نيست؛ اما اكثريت وقتى مى‌خواهد حكومت را انتخاب كند، با اين ملاك انتخاب مى‌كند. انتخاب حكومت با خواست است؛ انتخاب رهبر با خواست اكثريت است؛ اما عمل رهبر ممكن است با خواست و تمايلات اكثريت متناسب نباشد. عمل رهبر در اينجا با اكثريت متناسب است نه با تمايلات اكثريت. اين است كه حكومت و رهبر در يك جامعه مسلكى در درجه اول است، در درجه دوم است. اداره آن جامعه آهنگ تربيت دارد. لذا امام و رهبر در چنين حكومتى مرشد و راهنما نيز هست. مرشد به اصطلاح معروف؛ يعنى افراد را در راهى مى‌برد و مى‌كشاند . اين مسأله اول در مسأله رهبرى، در يك جامعه مسلكى است. منبع: ، ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص 190-191 @shahiddoctorbeheshti
جامعه مقدس؛ جامعه آلوده ببینید در عصر خودش و را مسئول چه وظیفه بزرگ و عهده‌دار کدام نقش حساس معرفی می کند. روایت از امام صادق است. لابد اگر نمی‌گفتم از امام صادق است شما فکر می‌کردید از امام علی در زمانی است که شمشیر به دست دارد. ... روایت این است «ما قُدِّسَت أُمَّة لَم یُؤخَذ لِضَعيفِها مِن قَویِّها غَیرَ مُتَعتَع» جامعه و امتی که در آن حق ضعیف از قوی چنان با قدرت گرفته نشود که قوی با تواضع و خضوع حق ضعیف را به او بپردازد، جامعه‌ای که چنین شیوه‌ای در آن ساری و جاری نباشد، جامعه مقدس و منزّه و پیراسته‌ای نیست، بلکه جامعه‌ای است آلوده. منبع: بایدها و نبایدها؛ (۱۳۸۰)؛ ص۱۶۵ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️سوره برائت و پیمان‌شکنان سیاست اسلام از نظر صلح و جنگ حتی باتوجه به آیات اول سوره برائت این نیست که اسلام به همه کفار دنیا اعلام کند یا مسلمان شوید یا جزیه بدهید و یا شما را می‌کشیم. این فهم اشتباه است...سوره برائت می‌گوید از این پس مسلمانان هر مشرک پیمان‌شکنی را دیدند، یا او را بکشند، یا مسلمان شود و یا جزیه بدهد. به‌صرف اینکه بیاید یک پیمان لفظی ببندد و کلاه سر شما بگذارد نباشد...پس کافر پیمان شکن، یا باید رسما مسلمان شود...یا اینکه «جزیه» بدهند، یعنی باید در هرسال مقداری پول به حکومت اسلامی بدهند و همان تعبیر قرآن کریم: «الذين أوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزية عن يد وهم صاغرون»؛ یعنی با این کار در برابر حکومت اسلام احساس ضعف کنند؛ یا اینکه گردن آن‌ها زده می‌شود. این قانون، مربوط به کافر متجاوز یا کافر سیاست باز پیمان‌شکن است وگرنه کافری که متجاوز نباشد و سیاست‌باز و پیمان‌شکن نباشد و اجازه تبلیغات آزاد به مسلمان‌ها در کشور خودش را بدهد (این بند جزو قراردادهای عمومی اسلام است که باید آزادی تبلیغات خداپرستی در سرتاسر جهان وجود داشته باشد)، اگر ملت کافری این‌ها را رعایت کرد، هیچ وقت اسلام به آن‌ها «فاقتلوهما» نگفته و نمی‌گوید. در مکتب قرآن، ج ۵، ص ۱۲۹ و ۱۳۰ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️رهبری همچون استاد و مربی من می‌خواهم از امام و رهبرمان قبل از هر چیز به‌عنوان استاد و مربی یاد کنم، چون برای ما هم استاد و هم مربی هستند و بودند و در هر دیداری که با ایشان دارم و در هر گفت‌وگویی و در هر بحثی، این مربی بودن ایشان را حس می‌کنم و می‌یابم که چگونه آن افق عالی و نظر و دید و آن علو همت و آن بلند همتی خاص که شایسته مردان خداست، در یک یک بحران‌ها و مسائل در ایشان جلوه‌گر است، واقعا برای من خیلی ساده بگویم همیشه نقش سازنده داشته و امام را در رابطه با خودم بیشتر به‌عنوان مربی همیشه دوست داشتم و دوست می‌دارم، امیدوار هستم که این اثر تربیتی امام اثری باشد گسترده برای همه جامعه ما و امام که...نمونه‌ای از یک رهبر مکتبی، یک رهبر دینی، یک رهبر اسلامی با تعهد و تقید اسلامی و بینش عالی اسلامی است را همیشه به‌عنوان الگو برایمان مستدام بدارد و جامعه ما، جامعه‌ای باشد که در طول قرن‌ها -چون افراد که بالاخره تا ابد نخواهند بود- در خط امام و در خط امامت همیشه از رهبران و الگوهایش این چنین -ان‌شاءالله- بهره‌مند بماند. 📚سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آیت‌الله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی، ج ۲، ص ۴۵۸ و ۴۵۹ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
نعمت امام انقلاب به ما نشان داد كه مسألۀ و مسألۀ چقدر مهم است. نشان داد وقتي جامعه يك محور قابل‌اطمينان پيدا مي‌كند، يك امام پيدا مي‌كند و در پي آن حركت مي‌كند، چه سعادتي دارد. نعمت چه نعمت بزرگي است و جامعه بايد هميشه در راهي برود كه امام ها در آن ساخته شوند. همۀ شما ياد گرفتيد كه يك نقطۀ مركزي براي سعادت جامعه وجود دارد و آن امامت و امام است. و اين نقطۀ مركزی، هميشه بايد پرتوان‌ترين و پاك‌ترين و صادق‌ترين و اصيل‌ترين و خداپرست‌ترين و باتقواترين نقطه باشد. اين ها را همه در طي انقلاب ياد گرفتيم. منبع: (سخنرانی تشکل، پاسدار مکتب) (1390)، ص219 @shahiddoctorbeheshti
4_5803207927426713128.mp3
741K
جامعه مسلمانها جامعه فضولها است در جامعه مسلمان‌ها آدم در خیابان که می‌آید با یک مشت فضول سر و کار دارد و چقدر خوب فضولی می‌کنند. @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️تقسیم کار اجتماعی؛ زنان و زمامداری در میدان اجتماع، در چند کار، اسلام می‌گوید به‌دلیل این که زن استعداد رشد عواطفش بیشتر است و مرد استعداد رشد محاسبه و تعقلش بیشتر، این سمت ها که احتیاج به محاسبه بیشتر دارد برای مردان باشد: زمامداری‌های اجتماعی، از قبیل ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری و امثال آن؛ اولا به فعالیت‌های سخت و ثانيا قدرت مقاومت در برابر عواطف و تعقل و محاسبه قوی احتیاج دارد. به‌طور معدل در میان مردها این شانس بیشتر است که افراد شایسته برای این کار پیدا بشوند. ممکن است در دنیا به‌طور استثناء زنی پیدا شود که نخست وزیر خوبی باشد، اما این استثناء است. استثناء غیر از معدل است. آیا این توهین به زن در اسلام است؟ نه، برای این که ما که نگفتیم مرد یک امتیاز اضافی دارد. گفتیم یک امتیاز مرد دارد، یک امتیاز زن دارد، هر کدام از این دو امتیاز در جای خودش. این عينا مثل این است که ما وقتی که در دبیرستان بچه‌ها را می‌خواهیم آزمایش استعداد کنیم و بگوییم هر کدام به درد چه رشته‌ای می‌خورند، امتحانی بکنیم و بگوییم این دسته اگر بروند در رشته‌های تجربی بهتر ترقی می‌کنند، آن دسته اگر بروند حقوق بخوانند بهتر ترقی می‌کنند، آن دسته سوم اگر بروند ادبیات بخوانند بهتر است. این توهین به هیچ‌کدام نیست تا مثلا اگر فردی را برای ادبیات انتخاب کنیم، بگوید به من توهین کردید که گفتید پزشکی نرو. این توهین به او نیست. تو یک ادیب نویسنده ارزنده‌ای می‌شوی، ارزشت هم در جای خودش محفوظ است. 📚موقعیت زن در اسلام، ص ۱۶ و ۱۷ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از فرق جامعه جنسی تا جامعه الهی می گوید ✅ وای اگر ارضای جنسی بشود محور روابط اجتماعی ✅ چماق ارتجاع فرویدیستهای مسلمان‌نما بر سر تقواطلبان ✅ فلسفه کشش جنسی در زن و مرد چیست؟ ✅ سختگیری اسلام در پوشش و روابط زن و مرد وسعت نظری است چون همه‌سونگری است ✅ اسلام نمی‌خواهد معنویت انسان در زباله دانی سکس قربانی شود @shahiddoctorbeheshti
شهیدبهشتی از مرحوم دکتر می‌گوید از استعدادها و قریحه های سرشار پرارزش و پرخروش زمان ماست. اجازه دهید نگویم "بود" چون ... آرائش اندیشه هایش برداشتهای اسلامی اش برداشت‌های اجتماعی اش در حال دگرگونی و در مسیر شدن بود. چون انسان موجودی در حال شدن است. و نه فقط انسان بلکه همه موجودات عالم طبیعت واقعیتهای شدنی هستند. ولی انسان در میان همه موجودات شدنش شگفت انگیزتر است. ای انسان! تو سراپا شدنی. ... از آنجا که دکتر یک پویش و یک حرکت بود طبیعی است که در اندیشه ها و کارهایش موارد متعددی وجود داشته باشد که از دیدگاه صاحب‌نظران اسلامی مردود بود یا حتی پایه های اصیلی نداشت. به همین دلیل در موارد زیاد حساسیتهایی در برابر گفته ها و نوشته هایش به وجود می آمد البته نه از جانب کسانی که نگرش سطحی نسبت به اسلام دارند بلکه از جانب صاحب‌نظران ژرفنگر اسلام. ولی آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داوری شود نقش مؤثر او بود در بازگشت نسل جوان به خویشتن و اسلام خویشتن و اینکه این نسل بار دیگر هویت خودش را در اسلام بازبیابد. منبع: ، کتاب شریعتی جستجوگری در مسیر شدن (۱۳۸۵) صص ۱۵-۲۸-۹۳-۹۴ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
🔹بهش می‌گفتند؛ انحصارطلب، دیکتاتور، مرفه، پولدار؛ دوستانش دوستانه گفته بودند: "چرا جواب نمی‌دی؟ تا کی سکوت؟" می‌گفت: "مگه نشنیدید که قرآن میگه: انَ الله یدافعُ عَن الذینَ آمَنوا؟ یعنی یه وظیفه برای منه که ایمان آوردنه، یکی هم برای خدا که دفاع کردنه. دعا کنید وظیفه خودمو خوب انجام بدم، اون کارش و خوب بلده." ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
نحوه برخورد جمهوری اسلامی با گناه ما با صراحت می گوئیم در جمهوری اسلامی شرابخواری آزاد نیست، میگساری آزاد نیست، قماربازی آزاد نیست، رباخواری آزاد نیست، ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران آزاد نیست. زنبارگی و جنسی آزاد نیست دروغ و تهمت و افترا آزاد نیست. نظام جمهوری اسلامی با این گونه فسادها مقابله می کند در درجه اول با به کار بردن شیوه های تربیتی و نهادهای اقتصادی، اجتماعی ضد گناه و در درجه دوم برای گناهها و تخلفات مشهود با قدرت قانون و دستگاه قضائی. منبع: جاودانه تاریخ جلد 5 گفتارها(3)، ص 140 @shahiddoctorbeheshti
راهبرد دولت جمهوری اسلامی در کشاکش میان مصلحت مردم و خواست مردم در جامعه اسلامی، در رابطه با خواست و تمایل مردم از یکسو و تعالیم مکتب و مصلحت آنها از دیدگاه مکتب و به تشخیص رهبری برگزیده آنها از سوی دیگر به ترتیب زیر عمل می شود: ۱- در مواردی که تمنيات مردم برخلاف ارزشهای اسلامی باشد، مسئولان هرگز نمی توانند به این تمنیات گردن نهند و اگر عوام فریبی کنند و به عنوان احترام به خواست مردم به تمنيات ضد اسلامی آنها تن در دهند، مردم حق دارند بعد آنها را مؤاخذه کنند و به آنها بگویند وظیفه شما این بوده که ما را آگاه کنید، نه آنکه به بهانه احترام به خواست ملت، دنباله رو تمایلات زودگذر ما گردید. «... و لئن اتبعت اهو ائهم بعد الذی جاءك من العلم مالك من الله من ولی و لا نصیر» .اگر در پی آن آگاهی علمی که برایت آمده، باز هم دنباله روی تمنيات آنان گردی، خدا نه یار تو خواهد بود، نه یاورت.) 2- هرجا تمنيات مردم بر خلاف ارزشهای اسلام نیست و با قوانین اسلامی ناسازگاری صریح ندارد ولی مسئولان تشخیص دهند که برخلاف مصلحت آنهاست؛ در این موارد باید مسئولان نخست بکوشند نقطه نظرهای خود را که به مصلحت مردم می دانند با آنها در میان گذارند و آنها را به زبانهای مربوط به تمنيات آنها آگاه سازند. «و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم والله یعلم و أنتم لاتعلمون» «... چه بسا از چیزی بدتان بیاید و همان برایتان خوب باشد، و چه بسا از چیزی خوشتان بیاید و همان برایتان بد باشد، که خدا می داند و شما نمی دانید.» اگر روشنگری مسئولان سودمند افتاد و اکثریت مردم پذیرای نظر آنها شد که چه بهتر، وگرنه باید با رعایت سه نکته زیر تصمیم مقتضی اتخاذ کنند الف: رعایت خواست مردم در مواردی که مخالف صریح احکام الهی نباشد، خود مصلحتی است پرارزش که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت می کند. بنابراین در مقام مقایسه، باید مصلحت هماهنگی حکومت با مردم با مصلحت موردنظر حکومت که مردم آن را پذیرا نیستند مقایسه شود و آنچه ارزشمند تر است انتخاب گردد. ب: مسئولان همواره به یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردمی که با تعهد مکتبی و وجدان بیدار به مسائل سرنوشت ساز خود بیندیشند بسیار زیاد است و می تواند از تشخیص افرادی معدود که در مقام مسئول قرار گرفته اند به واقعیت و حقیقت نزدیک تر باشد. ما این برد نیرومند تشخیص مردم را در موارد متعدد در جریان های انقلاب تجربه کرده ایم. ج: آن دسته از تصمیمات حکومت که برخلاف خواست مردم است، هر چند موافق با مصالح آنها باشد، در مقام اجرا با دشواری هایی روبرو می شود، بنابراین در این گونه موارد همه جا عملا تأمین مصالح واقعی مردم میسر نیست. مسئولان وظیفه دارند با رعایت این سه جهت، متعهدانه تصمیم لازم را بگیرند و اگر با رعایت همه این جهات باز هم بدین نتیجه رسیدند که رعایت تمنيات مردم به قیمت فدا کردن مصالح بسیار مهم تمام می شود، شجاعانه تصمیم بگیرند و دچار وسوسه عوام فریبی نشوند که نزد خدا و خلق مسئول خواهند بود. منبع: ، کتاب مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی (1388)؛ صص۳۹۲-۳۹۴ @shahiddoctorbeheshti
آیت‌الله یا آیت‌الله‌العظمی؟! هركس، در هر مقامى، در جامعه اسلامى، اسير القاب و آداب و باشد، دور از اسلام است. اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... می گوییم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا شروع بشود. مقامات یک جور، مقامات غیرروحانی یک جور. اقلا من عالم دينى ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك منبرى در مجلسى كه يك مرجعى حضور دارد بالاى منبر برود و اولا دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد آیت‌الله‌العظمی نگوید! اگر کلمه عظمی افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب وقتی من عالم دینی اسیر آیت الله و آیت الله العظمی باشم دیگر می توانم رهبر مبارزه با تشریفات در قشرها و گروههای دیگر بشوم؟ منبع: ؛ بایدها و نبایدها (امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن)؛ ۱۳۸۰ ؛ صص۳۲-۳۳ @shahiddoctorbeheshti
امام خمینی در سوگ شهیدبهشتی چه گفتند؟ هشتم تیر ماه 1360 دوشنبه صبح «البته اين پيشامدمنتظره، البته اين پيشامد براى همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصى كه براى خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند، اشخاصى بودند كه آن قدرى كه من از آنها مى‌شناسم از ابرار بوده‌اند، از اشخاص متعهد بوده اند كه در رأس آنها مرحوم است. ايشان را من بيست سال بيشتر مىشناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب ايشان و مراتب ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادى [را] كه بيشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلابند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگى بود. تهمتها؛ تهمتهاى ناگوار به ايشان مى‌زدند! از آقاى بهشتى اينها مىخواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفى كنند، در صورتى كه من بيش از بيست سال ايشان را مىشناختم و بر خلاف آنچه اين بىانصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و «مرگ بر بهشتى» گفتند، من او را يك فرد متعهد، ، متعهد، متدين، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و براى جامعه خودمان مى‌دانستم.» منبع: ؛ ج14 ؛ صص 518-519 https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti https://ble.im/shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! منصف باشید! قصه و مطرح نيست در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى‌گفتم خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از و عليه‌السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله‌اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش‌پاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه‌اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى‌شود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى‌تواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مى‌باشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بى‌دغل، بى‌طمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرف‌نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكس‌العمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 سخنرانی در سال 1351 آبادان @Shahiddoctorbeheshti
رمز و راز اسلحه : بر هم زدن نقشه مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد. شیوه مبارزه با اغفالگرانه احساسی با مردمى كه نمى‌شود با منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ بيم و اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه مسيح پسر خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد نزديكترين كسانى را كه دوست داريم نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه وابسته مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مى‌روند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر اسير احساس بودند تا دنباله‌رو منطق، سنگر را خالى كردند و عقب‌نشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمى‌كنيم. اين تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه قبل از شروع اسلام آرام‌آرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاه‌هاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك بت‌پرستى به يك نوع شرك سه‌گانه‌پرستى سوق می‌داد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايى‌هاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيرايي‌ها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقب‌نشينى مى‌كرد، همان عقب‌نشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مى‌كرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين مباحثه‌های جدال‌آميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساس‌انگيزى به ناچار عقب‌نشينى كرد. و اين عقب‌نشينى پيروزى بسيار ارزنده‌اى براى نهضت اسلام بود. شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحث‌ها دنباله‌رو حرف حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مى‌شود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مى‌افتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيك‌هاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش () در وضعى قرار مى‌گيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مى‌شود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مى‌گذارند و تحريك مى‌كنند. پيامبر بايد كارى مى‌كرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مى‌ترسند و جا خالى مى‌كنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنه‌اى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مى‌زند. او را شكست مى‌دهد و زمينه را براى منطق آماده مى‌سازد. مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا يا ، زمينه‌هاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيه‌اى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند . داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد. منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60 @Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
به مناسبت سالروز تشکیل شورای نگهبان : ما ميخواهيم حالت تداومي داشته باشد كه هميشه كشور و جمهوري اسلامي داراي شوراي نگهبان و قانون اساسي باشد و هيچ فترتي پيش نيايد، و ضمناً حالتي داشته باشد كه صاحبنظران جديدي در مقطع معين بيايند و با صاحبنظران قبلي که هستند برخورد فكري داشته باشند تا آن مهارت و حضوري كه افراد در طول اين اقدام فنی پيدا ميكنند به آنهايي كه بعد ميآيند منتقل شود و چنان نباشد كه يك دورهاي كه ميآيند در اين قسمت كم تجربه باشند. اصل 92 منبع: مشروح مذاكرات قانون اساسى. ج2، جلسه سی و ششم ص971 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم @Shahiddoctorbeheshti علیه السلام طبق نوشته از مکه حرکت کرد و در راه عده‌ی زیادی به پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه می‌برد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک متوقف نشد، فقط و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود. حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشته‌ای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه می‌رسد، مسلم و هانی و عبدالله بن یقطر را کشته‌اند. مردم به ما کرده‌اند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنه‌ی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد و در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان ، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمده‌اند، پیرامون او بمانند: پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزه‌ی کربلا داشته و آماده‌ی و جانبازی باشند. منبع: ؛ (1391) صص19-20 @Shahiddoctorbeheshti
هدف قیام اباعبدالله؛ ترسیم صحنه جنگ حق و باطل هدف اباعبدالله چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا اباعبدالله می‌خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص عراق و کوفه حکومت کند؟ نه هدف او حکومت نیست، هدف اِعلاءحکم حق است. باید حق از باطل شناخته شود و حق و باطل را در افقی روشن‌تر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می‌پسندد به کار می‌اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه‌ای در کربلا پیش می‌آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می‌کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی جنگ میان حق و باطل معرفی می‌شود. به‌به چه هدفی. عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. منبع: ؛ (1391) ص 17 @Shahiddoctorbeheshti
، جنس عاریتی نام نظام سياسى در جمهورى اسلامى چيست؟ اسم آن را چه نوع نظامى بگذاريم؟ در اين نوع‌بندي‌ها و رده‌بندى‌ها، مقولات سياسى دنيا كدامند؟ حقيقت اين است كه برداشت تشیع راستين از اسلام، مناسب‌ترين نام را براى اين نظام قبلاً پيش‌بينى كرده است. مى‌توانيد با اين اشاره‌اى كه كردم خودتان بگوييد تشيع راستين براى نظام سياسى اسلام چه عنوان گويايى را انتخاب كرده است؟ «». نظام سياسى اجتماعى جمهورى اسلامی، نظام امت و امامت است و حق اين است كه با هيچ يك از اين عناوينى كه در كتاب هاى حقوق سياسى يا آمده قابل تطبيق نيست. اتفاقاً يك بار انقلابيون ايران اين تجربه را كردند و پاى چشمشان خورد. براى رهايى از انقلاب كردند. بعد گفتند حالا مى‌دانيد چه جايش بگذاريد؟ . چون اين عنوانى كه براى نظام جديد انتخاب شده بود بود و مربوط به نبود، حتى آن تأثيرى را كه در صاحبان اصلى اين فكر عاريتى مى‌توانست داشته باشد براى ما نداشت. خاصيت چيز همين است. به همين دليل، ما فكر مى‌كنيم عنوان نظام ما بايد نظام امت و امامت باشد. منتها، در اثناى ، چون اين عنوان هنوز براى توده مردم روشن نبود، به عنوان شعار اول انتخاب شد كه بسيار هم خوب و گويا بود و سپس وقتى معلوم شد اين نظام حكومتى رئيس جمهور هم دارد، آن‌وقت گفته شد جمهورى اسلامى. ولى نام راستين و كامل اين نظام، «نظام امت و امامت» است. در رأس اين نظام، اصول عقيدتى و عملى اسلام بر اساس كتاب و سنّت است. همه چيز بايد از اين قلّه سرازير شود. منبع: مبانی نظری قانون اساسی(1390) صص38-39 @shahiddoctorbeheshti