چرا تقليد مي كنيم؟
#تقليد، يعني #پذيرفتن رأي و فتواي مجتهد و عمل به آن.
مي دانيم كه #اسلام اصولا طرفدار #آزادگي و #آزادانديشي است و با تسليم بيدليل در برابر نظر اين و آن، روية نياكان، سنتهاي عرفي، قدرتها و متنفذان جامعه به شدت مبارزه مي كند.
ريشة اين مخالفت دو چيز است: اول اين كه از كجا معلوم كه اين آرا و سنتها حقيقت داشته باشد و نوعي #گمراهي و #خرافه نباشد . دوم اين كه ممكن است اين آرا و دستورها از روي #سودجويي و براي حفظ #منافع_شخصي يا طبقاتي صادر
شده باشد.
بنابراين پذيرفتن آن، تن دادن به #استثمار و #بردگي است و اسلام هم با خرافهپرستي و با بردگي و تن به ظلم دادن مخالف است.
در برابر، هر جا پذيرش و قبول نظر ديگري تصويب شده، بايد صاحب
آن نظر داراي دو شرط اساسي باشد:
1- #تخصص و آگاهي كافي در زمينة دست يافتن به آن رأي و نظر
2- #پاكي و صداقت و دوري از هوسهاي شخصي
زيرا اطمينان حاصل شود به اين كه اين رأي بر محور #حق و #مصلحت است، نه براساس #خودخواهي و سودجويي يا #سطحينگري و خلافگويي.
اگر اين دو شرط حاصل شود، پيروي از نظر ديگري امري #منطقي است، چون كسي كه خود صاحبنظر نيست ناگزير بايد در يك حادثه راه را بشناسد تا بر طبق آن عمل كند و استفاده از نظر #متخصص_مورد_اعتماد، چارة منحصر به فرد اوست.
#شهیدبهشتی و دیگران؛ شناخت اسلام (چ دوم: 1390)، صص 420-421
#مرجع_تقلید
#مجتهد_جامع_الشرایط
#عالم_ربانی
https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti
http://sapp.ir/shahiddoctorbeheshti
https://gap.im/shahiddoctorbeheshti
سوال از شهید بهشتی:
در رابطه با نظام اجتماعی اگر موردی پیش بیاید اصالت با نظام است یا فرد؟
شهید بهشتی: منظورتان مصلحت است؟ در اینجا مسئله این است که در اسلام #مصلحت فرد يا مصلحت جامعه كدام مقدم است؟ بى شك #مصلحت_جامعه بر مصلحت فرد
مقدم است، اما دقت كنيد باز مصلحت جامعه برمى گردد به مصلحت فرد در
جامعه. موضوع مصلحت به هر حال افراد انسان هستند اما مصلحت فردى، به
فرد برمى گردد و به ديگران هم چندان ارتباطى ندارد و مصلحت اجتماعى
يعنى اينكه به فرد بر مى گردد ولى نه به يك فرد بلكه به مجموعه افراد.
بی شک در آنجا که مصلحت جامعه مطرح باشد، مصلحت جامعه بر فرد مقدم است
منبع: #شهیدبهشتی، سوال از شهید بهشتی:
در رابطه با نظام اجتماعی اگر موردی پیش بیاید اصالت با نظام است یا فرد؟
شهید بهشتی: منظورتان مصلحت است؟ در اینجا مسئله این است که در اسلام #مصلحت فرد يا مصلحت جامعه كدام مقدم است؟ بى شك #مصلحت_جامعه بر مصلحت فرد
مقدم است، اما دقت كنيد باز مصلحت جامعه برمى گردد به مصلحت فرد در
جامعه. موضوع مصلحت به هر حال افراد انسان هستند اما مصلحت فردى، به
فرد برمى گردد و به ديگران هم چندان ارتباطى ندارد و مصلحت اجتماعى
يعنى اينكه به فرد بر مى گردد ولى نه به يك فرد بلكه به مجموعه افراد.
بی شک در آنجا که مصلحت جامعه مطرح باشد، مصلحت جامعه مقدم بر فرد است.
منبع: #شهیدبهشتی، مبانی نظری قانون اساسی ، صفحه 83
@Shahiddotorbeheshti
چرا تقليد مي كنيم؟
#تقليد، يعني #پذيرفتن رأي و فتواي مجتهد و عمل به آن.
مي دانيم كه #اسلام اصولا طرفدار #آزادگي و #آزادانديشي است و با تسليم بيدليل در برابر نظر اين و آن، روية نياكان، سنتهاي عرفي، قدرتها و متنفذان جامعه به شدت مبارزه مي كند.
ريشة اين مخالفت دو چيز است: اول اين كه از كجا معلوم كه اين آرا و سنتها حقيقت داشته باشد و نوعي #گمراهي و #خرافه نباشد . دوم اين كه ممكن است اين آرا و دستورها از روي #سودجويي و براي حفظ #منافع_شخصي يا طبقاتي صادر
شده باشد.
بنابراين پذيرفتن آن، تن دادن به #استثمار و #بردگي است و اسلام هم با خرافهپرستي و با بردگي و تن به ظلم دادن مخالف است.
در برابر، هر جا پذيرش و قبول نظر ديگري تصويب شده، بايد صاحب
آن نظر داراي دو شرط اساسي باشد:
1- #تخصص و آگاهي كافي در زمينة دست يافتن به آن رأي و نظر
2- #پاكي و صداقت و دوري از هوسهاي شخصي
زيرا اطمينان حاصل شود به اين كه اين رأي بر محور #حق و #مصلحت است، نه براساس #خودخواهي و سودجويي يا #سطحينگري و خلافگويي.
اگر اين دو شرط حاصل شود، پيروي از نظر ديگري امري #منطقي است، چون كسي كه خود صاحبنظر نيست ناگزير بايد در يك حادثه راه را بشناسد تا بر طبق آن عمل كند و استفاده از نظر #متخصص_مورد_اعتماد، چارة منحصر به فرد اوست.
#شهیدبهشتی و دیگران؛ شناخت اسلام (چ دوم: 1390)، صص 420-421
#مرجع_تقلید
#مجتهد_جامع_الشرایط
#عالم_ربانی
@shahiddoctorbeheshti
آیا رهبر مجاز است برخلاف میل اکثریت مردم عمل کند؟
در جامعه مسلكى بايد بگوييم كسانى بايد به #مقام_رهبرى برسند و رهبران جامعه باشند كه قبل از هر چيز همه ابتكارها و استعدادها و لياقتهايشان در خدمت مسلكى قرار بگيرد كه جامعه آن مسلك را به عنوان زيربناى اول پذيرفته است.
دقت كنيد كه در اينجا هم حكومت برخلاف خواسته اكثريت بر سر كار نيست؛ اما اكثريت وقتى مىخواهد حكومت را انتخاب كند، با اين ملاك انتخاب مىكند.
انتخاب حكومت با خواست #اكثريت است؛ انتخاب رهبر با خواست اكثريت است؛ اما عمل رهبر ممكن است با خواست و تمايلات اكثريت متناسب نباشد. عمل رهبر در اينجا با #مصلحت اكثريت متناسب است نه با تمايلات اكثريت.
اين است كه حكومت و رهبر در يك جامعه مسلكى در درجه اول #مربى است، در درجه دوم #مدير است. اداره آن جامعه آهنگ تربيت دارد. لذا امام و رهبر در چنين حكومتى مرشد و راهنما نيز هست. مرشد به اصطلاح معروف؛ يعنى افراد را در راهى مىبرد و مىكشاند . اين مسأله اول در مسأله رهبرى، در يك جامعه مسلكى است.
منبع: #شهیدبهشتی، ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص 190-191
#نظام_امت_و_امامت
#امامت
#حکومت_ایدئولوژیک #حکومت_مکتبی
#تکلیف_اخلاقی_دولت #حکومت_هدایتگر
#حکومت_تحمیلی
#بهشت_زوری
#بیطرفی_دولت
#قانون_اساسی
@shahiddoctorbeheshti