eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
756 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
38 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
نام :نجمه  نام خانوادگی : قاسم پور صادقی تاریخ تولد : ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳۸۷/۰۱/۲۴     مکان شهادت: حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز نحوه شهادت: انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر (وابسته به انجمن پادشاهی) شهیده کربلایی نجمه قاسم پور صادقی در سال ۱۳۵۷ در خانوده ای ساده زیست و صمیمی و مذهبی متولد شد. حلالیت لقمه های پدر و مهر آسمانی مادر بر قلب و جان دومین دخترشان گسترده شد.🥀 @shahideRaziehkeshavarz🕊
「شهیده راضیه کشاورز」
نام :نجمه  نام خانوادگی : قاسم پور صادقی تاریخ تولد : ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳۸۷/۰۱/۲۴     مکان شهادت: ح
●من شهید می شوم ◆شهیدی که اهل بیت علیهم السلام شهادت نامه آن را امضا کردند.🕊 ◆دختری که شهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت.🥀 شهیده: نجمه قاسم پور محل شهادت: کانون رهپویان وصال تاریخ شهادت: بهار 1387 محل دفن: دارالرحمه شیراز از نامحرم فراری بود. هیچ وقت کسی او را بدون چادر ندید. روزی در دارالرحمه شیراز سر مزار شهدا بودیم به من گفت: آبجی زمانی که من را در قبر می گذارند، می خواهم نامحرمی بالای سرم نباشد! همه اقوام می گفتند: نجمه آخر شهید می شود. همیشه نماز شب می خواند. نه خودش غیبت می کرد نه کسی در حضور او غیبت می کرد. به درس خیلی اهمیت می داد و مهربان بود. بعضی اوقات در خانه می نشست و برای آنهای که مومن نبودند دعا و گریه می کرد و از خدا می خواست که هدایت شوند. ابتدای اذان صبح یکی یکی همه را بیدار می کرد و می گفت نماز اول وقتش خوب است. اوایل سال 87 با کاروان رهپویان عازم مشهد بودیم اتوبوس در  سربالایی خراب شد و داشت عقب عقب برمی گشت همه بچه ها ترسیده بودند. نجمه آرام بود و گفت بچه ها میشه در راه امام رضا علیه السلام شهید شویم؟ بچه ها خندیدند و گفتند: بابا شهادت کجا بود؟ دلت خوش است ها! گفت اگه خدا بخواهد می شود. مسئول انتظامات بود چند نفر از بچه ها برای خرید رفته بودند و دیر امدند ایشان از آنها پرسید: چرا دیر آمدید؟ انها در جواب برخورد بدی کرند و قاسم پور سرش را پایین انداخت و ساکت شد. بعد از مدتی ایشان با خوش روی آمد و گفت بچه ها مرا حلال کنید. شما زائر آقا هستید یک وقت از من دلگیر نباشید من باید وظیفه ام را انجام می دادم. در رواق دارالهدایه ی مشهد بودیم. بعد از مراسم هر کس یه آرزوی کرد و نوبت به نجمه رسید و دعای کرد که آرزوی همیشی اش بود؛ شهادت در رکاب پسر فاطمه علیها سلام. خواهرش می گفت: مدتی قبل، خواب دیدم در حرم امام رضا علیه السلام هستم. شخصی به من و نجمه گفت: شما دو خواهر چهل روز دیگر از دنیا می روید! برای نجمه تعریف کردم. گفت: خدا نکند تو بمیری؛ تو سه تا بچه داری، من بمیرم. چند روز قبل پرسید: آبجی چهل روز تمام شد؟ گفتم: نه، هنوز ده روز دیگه مانده. روز شنبه بود. می گفت: خواب عجیبی دیدم. شهیدی به نام شکاری، اصرار داشت قبرش را برایش پیدا کنم! می خواهم بروم گلزار شهدای دارالرحمه بلکه قبرش را پیدا کنم. منافقین ضد بشریت که با رشد معنوی جوانان این کشور مخالف بودند، بار دیگر دست به کار شدند. حسینیه ی سید الشهدای شیراز یکی از پایگاه های معنوی برای جوانان مومن و انقلابی شده بود. گروهک تروریستی و سلطنت طلب تُندرو بهار 87 را برای انجام کارهای تروریستی خود انتخاب کردند. فراموش نمی کنم جلوی درب دوم حسینیه دیدمش. دو شاخه گل رُز قرمز دستش بود! حالم را پرسید و گفت: این دو شاخه گل را به نیت بچه های کانون خریدم. این یکی مال تو. بعد گفت: حلالم کن دیگر نمی بینمت! ناراحت شدم و گفتم: یعنی چی؟ مگر کانون نمی آیی؟ گفت: چرا، اما به دلم افتاده دیگر بچه های کانون را نمی بینم. اما مادیگر او را ندیدیم... انفجار مهیبی بود. ضربه ی شدیدی به سرش خورد. صورتش رو پر از خون کرده بود. وقتی احساس کرد دکتر بالا سرش اومده با عجله چادرش را روی بدنش کشید. و این اولین و آخرین حرکتش بعد از انفجار بود. و آن روز چهل روز از خواب خواهر گذشته بود. آخرین نوشته ی شهیده نجمه قاسم پور در دفتر یکی از بچه ها: دوست عزیزم! خوشبختی را نه بر تخت پادشاهی، بلکه در نمازهای عاشقانه و عارفانه باید جست وجو کرد.💚 منبع: کتاب کبوتران حرم🕊📚 @shahideRaziehkeshavarz🕊
「شهیده راضیه کشاورز」
نام :نجمه  نام خانوادگی : قاسم پور صادقی تاریخ تولد : ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳۸۷/۰۱/۲۴     مکان شهادت: ح
●او همیشه با اعتقاد میگفت :من بالاخره شهید می شوم🥀 نجمه به هر آنچه انجام می داد یقین  داشت و می گفت حتما می شود، می گفت: اگر خدا توان ندهد تو نمی توانی صبح از خواب بیدار شوی، پاهایت حرکت نمی کند و این ها همه اش تنها به اراده خداوند است. او همیشه با اعتقاد می گفت: من ، بالاخره شهید می شوم  و ذکر دائمی اش این بود که: بنویسید به روی قبر و به روی کفنم      عاشق و دیوونه ی امام رضا منم منم @shahideRaziehkeshavarz🕊
「شهیده راضیه کشاورز」
نام :نجمه  نام خانوادگی : قاسم پور صادقی تاریخ تولد : ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳۸۷/۰۱/۲۴     مکان شهادت: ح
❶نماز اول وقت نجمه اغلب می گفت: زندگی را نه بر تخت پادشاهی، بلکه در نمازهای عاشقانه و عارفانه باید جستجو کرد. نجمه سحرخیز بود. بیشتر اوقات، نماز شب می خواند. همیشه سعی داشت نمازش را اول وقت بخواند؛ می گفت: نماز، اول وقتش خوبه. عادت کرده بودیم نجمه را ده دقیقه قبل از اذان سر سجاده ببینیم. بعد از نماز صبح، سجده های طولانی داشت. ❷غیبت ممنوع نجمه خیلی نسبت به غیبت کردن، حساس بود. هر وقت می دید کسی داره پشت سر کسی غیبت می کنه، عصبانی می شد و بحث را عوض می کرد. گاهی با شوخی کردن، جو را طوری جمع و جور می کرد که به کسی برنخورد. بسیاری از اقوام و آشناها با اخلاق نجمه آشنا بودند و جلوی او غیبت نمی کردند. ❸بی تعلقی نجمه همه را دوست داشت اما به چیزی دلبستگی نداشت و از تعلق، آزاد بود. این بی تعلقی و آزاد بودن، آرامشی را برایش آورده بود که نجمه را دوست داشتنی تر کرده بود. ❹دفترچه درددل نجمه یک دفترچه داشت که داخل آن پر از درد دل با خدا بود… علاوه بر این، دفتر حساب و کتاب اعمالش نیز بود. همیشه این دفتر را در کیفش داشت. یک بار به من گفت: یک دفتر درست کن و بعضی چیزها را داخل آن بنویس، تا بعد از مدتی بفهمی اشتباهت چیست و آن را ترک کنی. این دفترچه تا شب 24 فروردین و لحظه انفجار با نجمه بود. اما بعد از انفجار، هیچ ردی از این دفترچه باقی نماند! … ❺لحظه عروج حدود ساعت 21:15 دقیقه بود که سخنرانی حاج آقا انجوی، تمام شد و مجلس برای مداحی آماده شد. خیلی ها این نوا را از یاد نبرده اند: به مشبک ضریحت، دلم گره خورده…. به خدا قسم این گدا رو ولش کنی مرده… بی تو ای صاحب زمان بیقرارم هر زمان…. از غم هجر تو من دل خسته ام…. همچو مرغی بال و پر بشکسته ام… کی شود آیی….🥀 اینجا بود که صدای انفجار، مجلس را به هم ریخت… نجمه بعد خوردن ترکش به سرش و در حالی که دیگر رمقی نداشت، به زمین افتاد. فردا صبح حوالی ساعت 8 یکی از بچه ها اعلام کرد: نجمه، آسمانی شد…🥀 @shahideRaziehkeshavarz🕊
مجلس برای مداحی آماده شد. خیلی ها این نوا را از یاد نبرده اند: به مشبک ضریحت، دلم گره خورده…. به خدا قسم این گدا رو ولش کنی مرده… بی تو ای صاحب زمان بیقرارم هر زمان…. از غم هجر تو من دل خسته ام…. همچو مرغی بال و پر بشکسته ام… کی شود آیی….🥀 @shahideRaziehkeshavarz🕊
「شهیده راضیه کشاورز」
نام :نجمه  نام خانوادگی : قاسم پور صادقی تاریخ تولد : ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳۸۷/۰۱/۲۴     مکان شهادت: ح
●در سفر کانون در عید نوروز ۱۳۸۷ که برای سال تحویل به مشهد رفته بودند در سوم فروردین ۸۷ عهدنامه ای بین او و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بسته شده و او امضا کرده،که اینگونه است. « در زمانه ای که دل ها را دلیلی برای ماندن بر سر پیمان ها نیست، دلم بهانه عشق شما را کرده است، مولا! می خواهم وفاداری کنم، حرکت از من و برکت از شما. و این عهدی است ماندگار بین نجمه و امام علی بن موسی الرضا(ع) که در تاریخ ۰۳/۰۱/۱۳۸۷ و در حضور شهدا به امضا زیر تنظیم می گردد: ۱- نماز اول وقت ۲- احترام به پدر ومادر ۳- ادای امانت ۴- دوری از غیبت ۵- دوری از دروغ ۶- تلاوت هر روز قرآن ۷- درس خواندن ۸- کنترل نگاه آقا جان! قول می دهم در صورت عدم پایبندی به قراردادمان یکی از کارهای مورد رضایتمان را انجام دهم: صدقه ، روزه ، تلاوت قرآن شاهدان عهدنامه: ۱-ستار العیوب عالمیان ۲-آقایم امام زمان(روحی فداک) ۳- شهید گمنام ۴- شهید محمد رضا نیازی امضاء تعهد امضاء طرف قرارداد علی بن موسی الرضا  و او از تاریخ  ۳ /۸۷/۱  تا  ۸۷/۱/۲۴ که به شهادت رسید چه زیبا به عهد خویش وفا کرد و با شهدا همنشین شد. و یکی از دوستانش در همان سفر نوروز نقل می کند: سال تحویل از ایشان پرسیدم که چه آرزویی داری؟ که ایشان می گوید: «از خدا می خواهم شهادت را نصیب من کند.» @shahideRaziehkeshavarz🕊
از دست نوشته های شهید🥀 خدایا ما را فاطمی کن… خدایا ما را قدردان اسلام و قرآن قرار ده توفیق عمل و خلوص نیت به همه ی ما کرامت فرما انوار محبت و معرفت خودت را در دل های ما قرار بده خدایا ما را راضی به رضای خودت فرما نور محبت و معرفت پیغمبر و آل پیغمبر را در دلهای ما بتابان🥀  
معرفی کتاب«کد۸۲»📚 در میان شهدای این دهه و دهه های قبل، شماری از بانوان نیز وجود دارند که رسم روزگار را به هم زدند و خود را به کاروانی رساندند که در ادوار قدیم، جز نام شیرمردان در آن دیده نمی شود. اما حالا نام بانوانی را در لیست شهدا می بینیم، که شوق عروج را با سیرتشان در ما به وجود می آورند. یکی از این بانوان، شهیده نجمه قاسم پور است که در این کتاب زندگینامه و خاطرات ایشان را مرور می کنیم. کتاب کد 82 اثر جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی کتاب کد 82 زندگی‌نامه و خاطراتی از شهیده نجمه قاسم پور است. کتاب کد 82 اثری است که در 112 صفحه گردآوری، تدوین و توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی روانه‌ی بازار نشر شده است.🕊 @shahideRaziehkeshavarz🕊
「شهیده راضیه کشاورز」
معرفی کتاب«کد۸۲»📚 در میان شهدای این دهه و دهه های قبل، شماری از بانوان نیز وجود دارند که رسم روزگار
بخشی از کتاب: ●شهیدان زنده اند: خواهر شهید: بعد از شهادت نجمه تصمیم گرفتیم مادرم را به کربلا ببریم. چون نجمه همیشه در کنار مادر بود و نبودنش برای مادرم خیلی سخت بود. روز اول قرار شد استراحت کنیم و ساعت دو نیمه شب به حرم برویم. خیلی خسته بودم. به بچه ها گفتم شما بروید من خودم میام. خواب دیدم در می زنند. در عالم رؤیا در را باز کردم. با تعجب دیدم نجمه پشت در ایستاده؛ با همان چادر سفیدش که برای نماز استفاده می کرد. با چهره ای زیبا و  نورانی به من نگاه کرد و گفت: مگر نمیای بریم حرم؟ ساعت از دو گذشت. من با حالت تعجب نگاهش می کردم. گفتم مگه شما شهید نشدی؟… نجمه فقط لبخند می زد… گفت: زودتر برویم. همه رفتند حرم. فقط من و شما ماندیم… در این سفر احساس می کردم نجمه در کنار ماست. او به زیارت آمده بود و حضورش را کنارمان حس می کردیم.🥀 منبع: کد 82، گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی📚 @shahideRaziehkeshavarz🕊