eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
593 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
37 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال شرایط مون☕️↯: 『 @shaidehkeshavarz111 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم الله الرحمن الرحیم»
دل‌درره‌عشق‌اونباشدچہ‌کند🌱 جان‌دولت‌وصل‌اونپویدچھ‌کند💗
تو ای عشق و... ای تمام وجودم... تو بود و نبودم... فدای رخ تو همه عالم...💚 عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم الله الرحمن الرحیم»
بازآی دلبرا که دلم بیقرار توست💚 این جان بر لب آمده... در انتظار توست🍃 @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀معرفی شهیده راضیه کشاورز❀
💚شهیده راضیه کشاورز💚 🔸ولادت: ۱۳۷۱ 🔸شهادت: ۱۳۸۷ 🔸مکان شهادت: بیمارستان 🔸عامل شهادت: جراحات ناشی از انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر در حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز(وابسته به انجمن پادشاهی) @shahideRaziehkeshavarz
شهیده «راضیه کشاورز» ۱۱ شهریور سال ۱۳۷۱ در مرودشت متولد شد.💚 وی هفت ساله بود که راهی مدرسه شهدای پتروشیمی شد و تا سوم ابتدایی را در آنجا گذراند و خرداد همان سال همراه خانواده به شیراز رفت. پدرش ورزشکار بود، از این رو راضیه را در کلاس کاراته سبک شوتوکان ثبت نام کرد که سال پنجم ابتدایی کمربند قهوه‌ای و سال دوم راهنمایی موفق به اخذ کمربند مشکی شد. شهیده «راضیه کشاورز» در ۱۱ مسابقه کومیته و کاتا شرکت کرد که در تمام مسابقات کومیته (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. وی در سال چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد ۸ در مسابقات حفظ قرآن کریم مقام اول و در ناحیه مقام ممتاز را کسب کرد. وی سرانجام ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ در ۱۶ سالگی بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی زخمی و پس از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان پیوست.🥀 @shahideRaziehkeshavarz
🔹مادر شهیده راضیه کشاورز: راضیه از همان کودکی، روحیه ای شاداب و پر شور و نشاط داشت و لطافت و مهربانی اش به وضوح در برخورد با اطرافیان، آشکار بود. مهربانی و سکوت همیشگی، از بارزترین ویژگی های اخلاقیش بود. به مسائلی از جمله نماز اول وقت، رابطه عاطفی با خانواده و حجاب، اهمیت زیادی می داد. همیشه جهانی دعا می کرد، تنها دغدغه خودشو نداشت، دوست داشت همه موفق باشن و به اونا کمک می کرد. به شهید برونسی خیلی علاقه داشت، ایشون رو الگوی خودش تو زندگی قرار داده بود. پدرش از رزمنده های جبهه بود. همیشه از پدرش می پرسید: وقتی دوستات شهید می شدن چه حالی داشتن؟ موقع شهادت چی می گفتن؟ خسته از مدرسه بر می گشت، وقتی می گفتم خسته نباشی، دستانم رو می بوسید و در آغوشم می گرفت، می گفت: مامان خیلی دوستت دارم، شما از صبح تا حالا زحمت کشیدید، من که کاری نکردم. از حالا به بعد نوبت منه، شما برید استراحت کنید🌱 💚 ♡@shahideRaziehkeshavarz