کور باد چشم دشمنان ایران.سلام خدا و ملائکه بر امام خمینی و شهدا.الله اکبر الله اکبر
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🥀🥀🥀🥀🥀🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 الله اکبررررر🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
aviny-21.mp3
2.97M
🍃یازهرا سلام الله علیها🍃 یا شهیده 🥀
شهیدسید مرتضی آوینی:🌱
چه می جویی؟ عشق همین جاست...
#همراه_شهدا🌷🕊
🍃یاعلی علیه السلام🍃 یاشهید 🌷
یابن الحسن...
روز ظهور تو،چه سرافکنده میشوند
آنان که در دعای فرج کم گذاشتند..
#دعای_فرج🕊
#قرار_عاشقی ♥️
1.62M
🌺نکاتی درباره نماز شب و ایام عذر شرعی ⁉️
یا زهرا (سلام الله علیها)
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋
#سلــام_بر_ابراهیـــم1💕
#قسمت79»
در فتح المبين وقتي ابراهيم مجروح شد، سريع او را به دزفول منتقل كرديم و در سالني
كه مربوط به بهداري ارتش بود قرار داديم. مجروحين زيادي در آنجا بستري بودند.
ســالن بسيار شــلوغ بود. مجروحين آه و ناله ميكردند، هيچ كس آرامش
نداشت. بلاخره يک گوشه اي را پيدا كرديم و ابراهيم را روي زمين خوابانديم.
پرستارها زخم گردن و پاي ابراهيم را پانسمان كردند. در آن شرايط اعصاب
همه به هم ريخته بود، سر و صداي مجروحين بسيار زياد بود. ناگهان ابراهيم
با صدائي رسا شروع به خواندن كرد!
شــعر زيبايي در وصف حضرت زهرا(س) خوانــد كه رمز عمليات هم نام
مقدس ايشــان بود. براي چند دقيقه سكوت عجيبي سالن را فرا گرفت! هيچ
مجروحي ناله نميكرد! گوئی همه چيز رديف و مرتب شده بود.
به هر طرف كه نگاه ميكردي آرامش موج ميزد! قطرات اشك بود كه از
چشمان مجروحين و پرستارها جاري ميشد، همه آرام شده بودند!
ُســن تر از بقيه بود و
خواندن ابراهيم تمام شــد. يكي از خانم دكترها كه مسن تر از بقيه بود و
حجاب درستي هم نداشت جلو آمد. خيلي تحت تأثير قرار گرفته بود.
آهســته گفت: تو هم مثل پســرمي! فداي شــما جوون ها! بعد نشست و سر
ابراهيم را بوســيد! قيافه ابراهيم ديدني بود. گوش هايش سرخ شد. بعد هم از
خجالت ملافه را روي صورتش انداخت.
ابراهيم هميشه ميگفت: بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين
مخصوصًا حضرت زهرا(س)حلال مشكلات است.
٭٭٭
براي ملاقات ابراهيم رفته بوديم بيمارســتان نجميه. دور هم نشســته بوديم.
ابراهيم اجازه گرفت و شروع به خواندن روضه حضرت زهرا(س )نمود. دو نفر
از پزشكان آمدند و از دور نگاهش ميكردند. باتعجب پرسيدم: چيزي شده!؟
گفتند: نه، ما در هواپيما همراه ايشان بوديم. مرتب از هوش ميرفت و به هوش
مي آمد. اما درآن حال هم با صدايي زيبا در وصف حضرت مداحي ميكرد.
***
ابراهيم در تابستان 1361 که به خاطر مجروح شدن تهران بود، پيگير مسائل
آموزش و پرورش شد.
در دوره هاي تكميلي ضمن خدمت شركت كرد. همچنين چندين برنامه و
فعاليت فرهنگي را در همان دوران كوتاه انجام داد.
ـ٭٭٭ـ
بــا عصاي زير بغــل از پله هــاي اداره كل آموزش و پرورش بــالا و پايين
ميرفت. آمدم جلو و سلام كردم.
گفتم:آقا ابرام چي شده؟! اگه كاري داري بگو من انجام ميدم.
گفت: نه،كار خودمه.
بعــد به چند اتــاق رفت وامضاءگرفت. كارش تمام شــد. ميخواســت از
ساختمان خارج شود.
پرسيدم: اين برگه چي بود. چرا اينقدر خودت را اذيت كردي!؟
گفت: يك بنده خدا دو سال معلم بوده. اما هنوز مشكل استخدام داره. كار او را انجام دادم.
پرسيدم: از بچه هاي جبهه است!؟
گفت: فكر نميكنم، اما از من خواست برايش اين كار را انجام دهم. من هم
ديدم اين كار از من ساخته است، براي همين آمدم!
#ادامه_دارد•••🕊
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋
#سلــام_بر_ابراهیـــم1💕
#قسمت80»
بعد ادامه داد: آدم هر كاري كه ميتواند بايد براي بنده هاي خدا انجام دهد.
مخصوصًا اين مردم خوبي كه داريم.
هر كاري كه از ما ساخته است. بايد برايشان انجام دهيم. نشنيدي كه حضرت امام فرمودند: « مردم ولي نعمت ما هستند.»
ـ٭٭٭ـ
ابراهيم را در محل همه ميشناختند. هركسي با اولين برخورد عاشق مرام و رفتارش ميشد.
هميشــه خانه ابراهيم پر از رفقا بود. بچه هايي كه از جبهه ميآمدند، قبل از اينكه به خانه خودشان بروند به ابراهيم سر ميزدند.
يك روز صبح امام جماعت مســجد محمديه( شــهدا)نيامده بود. مردم به
اصرار، ابراهيم را فرستادند جلو و پشت سر او نماز خواندند.
وقتي حاج آقا مطلع شــد خيلي خوشحال شــد و گفت: بنده هم اگر بودم
افتخار ميكردم كه پشت سر آقاي هادي نماز بخوانم.
ـ٭٭٭ـ
ابراهيم را ديدم كه با عصاي زير بغل در كوچه راه ميرفت. چند دفعه اي به
آسمان نگاه كرد و سرش را پايين انداخت.
رفتم جلو و پرسيدم: آقا ابرام چي شده!؟
اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكي
از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش را حل ميكرديم.
اما امروز از صبح تا حالا كســي به من مراجعه نكرده! ميترســم كاري كرده
باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشد!
منزل ما نزديك خانه آقا ابراهيم بود. آن زمان من شــانزده ســال داشتم. هر روز بــا بچه ها داخــل کوچه واليبال بازي ميکرديم. بعد هم روي پشــت بام
مشغول کفتر بازي بودم!
آن زمان حدود 170 كبوتر داشــتم. موقع اذان که ميشــد برادرم به مسجد ميرفت. اما من اهل مسجد نبودم.
عصر بود و مشغول واليبال بوديم. ابراهيم جلوي درب منزلشان ايستاده بود
و با عصاي زير بغل بازي ما را نگاه ميکرد. در حين بازي توپ به ســمت آقا ابراهيم رفت.
من رفتم که توپ را بياورم. ابراهيم توپ را در دستش گرفت. بعد توپ را
روي انگشت شصت به زيبائي چرخاند وگفت: بفرمائيد آقا جواد!
از اينکه اســم مرا ميدانست خيلي تعجب کردم. تا آخر بازي نيم نگاهي به آقا ابراهيم داشتم. همه اش در اين فکر بودم که اسم مرا از کجا ميداند!
چند روز بعد دوباره مشغول بازي بوديم. آقا ابراهيم جلوآمد و گفت: رفقا، ما رو بازي ميديد؟ گفتيم: اختيار داريد، مگه واليبال هم بازي ميکنيد!؟
ُ گفت: خب اگه بلد نباشــيم از شــما ياد ميگيريم. عصا راكنار گذاشــت،
درحالي كه لنگ لنگان راه ميرفت شروع به بازي کرد.
تا آن زمان نديده بودم کسي اينقدر قشنگ بازي کند!
#ادامه_دارد•••🕊
••اعمالقبلازخواب↯✨••
⚜حضرترسولاڪرم‹ﷺ›فرمودند:ڪھهرشب پیشازخواب↓
🌻۱⇜قرآنوختمڪنید✨
شایدبگیدچہطوریماحتینمیتونیمیڪجزأش روهمبخونیماماشما میتونیدفقط باخوندטּ۳بارسورهتوحید
قرآטּروختمکنید✨
🌻۲⇜پیامبرانوشفیعخودتوטּ ڪنیدبافرستادن۱بارصلوات↓
✨"اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم
اَللهُمَ صَلِ عَلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُرسَلین"✨
🌻۳⇜مومنین رو ازخودتون راضےنگہ داریدباذڪر↓
✨"اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات"✨
🌻۴⇜یڪحجوسہعمرهبہجا
بیاریدباگفتن↓
✨"سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَڪبر"✨
🌻۵⇜خوندن هزاررڪعت نمازبا۳بارگفتن ذڪر↓
✨"یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِہ وَیَحڪُمُ مایُریدُبِعِزَتِہ..."✨
🌻۶⇜خواندטּیڪ بارتسبیحات حضرت زهرا↓
✨"الله اڪبر:۳۴مرتبہ"✨
✨"الحمدلله:۳۳مرتبہ"✨
✨"سبحاטּالله:۳۳مرتبہ"✨
🌻۷⇜خواندטּ ۷ بار سوره قدر↓
✨"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾"✨
🌻۸⇜آیہ۱۱۰ آخر سوره ڪهف جهت بیدار شدטּ برای نماز شب و نماز صبح↓
✨قُـلْ إِنَّمٰـا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحىٰ إِلَيَّ أَنَّمٰـا إِلَٰـهُكُمْ إِلَٰـهٌ وٰاحِدٌ ۚ فَـمَنْ کٰـانَ يَرْجُوا لِقٰـاءَ رَبِّهِ فَلْـيَعْـمَلْ عَمَلًا صٰـالِحًا وَلٰا يُشْرِكْ بِعِبٰـادَةِ رَبِّـهِ أَحَدًا✨
✨بگو :مـن فقط بشری هستم مثل شما امتیازم این است ڪه بہ من وحی میشود کہ تنها معبودتاטּ معبود یگانہ است؛ پس هر ڪہ بہ لقای پروردگارش امید دارد
باید ڪاری شایستہ انجام دهد
و هیچ ڪس را در عبادت پروردگارش شریڪ نڪند.✨
وضویادتوטּنرھکہثوابشخیلیزیادھ⚡️
اگہباوضوبخوابیانگارتمامشب
درحالعبادت بودی🌸