eitaa logo
راض بابا
177 دنبال‌کننده
436 عکس
175 ویدیو
3 فایل
این کانال به یاد♥️: 【شـهـــیـڊه ڔﺎضــیــــہ ڪشـﺎۅڔز】 دڔ نــــیـمـہ شــب بـہ یاد رڢْیق شـــهیـدـ ✨🖤 کانال اصلی مون•💚•↶ 「 @shahideRaziehkeshavarz 」 «شهیده راضیه کشاورز»↶ متولد:|¹³⁷¹.⁶.¹¹|مرودشت،شیراز شهادت:|¹³⁸⁷|حسینه سیدالشهدا شیراز
مشاهده در ایتا
دانلود
راض بابا
•: |یه قهرمان دهه هفتادی|🥋🏆 پدرش ورزشکار بود، از این رو راضیه را در کلاس کاراته سبک شوتوکان ثبت نام کرد. ورزش رزمی كاراته را به صورت حرفه اى در حضور یكى از بهترین اساتید ورزش آغاز كرد. که سال پنجم ابتدایی کمربند قهوه‌ای و در دوران راهنمایی بود كه موفق به کسب كمربند مشكى دان یك كاراته در سبك jka شد... شهیده «راضیه کشاورز» در ۱۱ مسابقه کومیته و کاتا شرکت کرد که در تمام مسابقات کومیته (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. در كنار درس، در فعالیت ها و مسابقات ورزشى، فرهنگى و قرآنى هم شركت می کردند و موفق هم بودن در سال سوم راهنمایی موفق به كسب مقام در ورزشِ كاراته در سطح باشگاهی، شهرستان و استانی شدند... راضیه شده بود الگوی بچه ها. استادش پس از مسابقه می گفت: «بچه ها تنها کسی که با فکر ضربه می زند راضیه است»🥇 |افتخارات شهیده راضیه کشاورز در رشته ورزشی کاراته|🕊🏆 • اخذ کمربند قهوه ای کاراته سبک شوتوکان در سال ۸۲ • مقام اول مسابقات قهرمانی فارس در رشته کومیته در سال ۸۲ • مقام اول انفرادی استان در رشته کاتا نوجوانان در سال ۸۴ مقام اول مسابقات قهرمانی فارس در رشته کومیته در سال ۸۳ • کسب گواهینامه کمر بند سیاه دان یک در سبک شوتوکان از فدراسیون کاراته جمهوری اسلامی در سال ۸۳ • مقام دوم تیمی چهارمین المپیاد ورزشی بانوان صنایع پتروشیمی در شیراز در سال ۸۵ در رشته کاراته • مقام دوم رقابتهای کاراته سبک شوتوکان در رشته کانا قهرمانی استان در سال ۸۵ • مقام اول انفرادی رشته کاراته در چهارمین المپیاد ورزشی بانوان در سال ۸۵ • مقام اول مسابقات قهرمانی شیراز رشته کومینه قهوه ای • مقام سوم مسابقات قهرمانی شیراز رشته کاتای قهوه ای • کسب گواهینامه هنر وتکنیکهای کاراته سبک شوتوکان در سال ۸۶ از هیئت کاراته استان • کسب مقام سوم تیمی کاراته در پنجمین المپیاد ورزشی بانوان صنایع ملی پتروشیمی در سال ۸۳ در ماهشهر @shahideRaziehkeshavarz
در دوران تحصیل راهنمایى درس، تحصیل، تهذیب نفس، ورزش، انس با قرآن و مطالعات غیر درسى و دینى را به جدیت دنبال میكرد.🌱 از نظر تقوا و صفات خوب اخلاقى و پشتكار در درس و فعالیتهاى ورزشى و مذهبى و حجاب و انس با قران و اهل بیت (ع) آن چنان پیشرفت داشتند كه با سن كم خود الگو و نمونه ای براى خانواده، اقوام و همکلاسی ها و دوستان خود و زبانزد آنها شده بود...🥀 ➕شهیده راضیه کشاورز ڪانال ݜـہیده‍ ږاۻیـہ ڪۺاوږز | @shahideRaziehkeshavarz
راض بابا
خاطره ای زیبا از شهیده راضیه کشاورز👇🏼
|بلندترین تپه برفی!|❄️ همینه دیگه! آبجی داشته باشی اینجوری میشه. هم برات مادره، هم خواهر.🧕🏻 اما راضیه برای من که تک پسر خونه بودم، برادر هم بود. یه برادر شجاع و بازیگوش و قوی. باهم از درخت بالا میرفتیم، توپ بازی میکردیم و اصال گاهی اوقات راضیه یه کارایی میکرد که منم میترسیدم. اون روز رفته بودیم پیست اسکی.🎿 روی بالا ترین تپه برفی ایستاده بوديم. اینقدر همه جا از برف پوشیده شده بود که رنگ سفید چشمم رو میزد.☃ راضیه تیوپی آورد و گفت: - هستی سرسره بازی؟ چشمام گرد شد. ارتفاع اونقدر زیاد بود که بتونه یه پسر ۹ساله رو بترسونه. ولی خب،راضیه هم همش دوسال بزرگتر بود! - دست بردار راضیه. با سر میریم تو برفا. عین این کبکا میشیم! خندید و نشست روی تیوپ: نترس بابا من خانم محافظه کارم! آب دهنم را قورت دادم. - بیا دیگه علی! داری استخاره میگیری؟ بهش اعتماد کردم. نشستم و سر خوردیم. ⛷ ثانیه های اول همچی خوب بود که ناگهان از تیوپ کنده شدیم و عین توپ توی هوای چرخ زدیم و... بوووووم!💥 دقیقا عین کبکا با سر رفتیم تو برف. تا اون موقعیت فکر نمیکردم برفها هم میتونن اینقدر سفت و محکم باشن. دردم گرفته بود، با ناراحتی از روی برفها بلند شدم. راضیه لباسش را تکاند، دستانش را جلوی دهانش گرفته بود و ها میکرد. پاورچین پاورچین به سمتم آمد. همین که منو دید، خندید : علی دماغتو! شده عین گوجه له شده! منم خنده ام گرفت: خانم محافظه کار! دماغ خودتو ندیدی. شده عین لبو! یادم رفت ناراحتی و سرما رو. حتی خراش روی دستم رو. آن روز هم همینطور زانوهایم را بغل کرده بودم و بغ کرده گوشه اتاق نشسته بودم.🍂 از در که وارد شد، با دیدن قیافه ام، ابروهایش را بالا برد: عه! نبینم علی مردخدا اخماشو تو هم کنه! چانه ام را تکیه دادم روی زانوهایم: مامان و بابا دعوام کردند... لبخند زد و نشست کنارم.🌸 گفت: مامان و باباها دلشون فقط موفقیت بچشون میخواد. اگه ببینن بچهشون داره عقب میره، ناراحت میشن. دستی زد روی شانه ام و ادامه داد: از این به بعدم هر وقت خواستی بیا با هم درس بخونیم، باشه؟!📚 آخه میدونی ما فرماندهی داریم که از پدر و مادرمون هم مهربونتره و براش خیلی مهمه که ما توی پیشرفت علمی و معنویمون موفق باشیم و بتونیم دنیا رو نورانی و زیبا کنیم.✨ سرم را تکان دادم. خواست از اتاق بیرون برود که ناگهان پرسید: راستی علی نمازتوخوندی؟ ابروهام رو بالا بردم: نچ! و ادامه دادم: اصلا واسه چی باید نماز بخونم؟ برگشت و کنارم نشست: وقتی یکی بهت خوبی میکنه، تو ازش تشکر میکنی درسته؟ - اوهوم. - چجوری؟ - یه کاری میکنم خوشحال بشه، میگم ممنونم. - خب دیگه پسر خوب! خدا این همه نعمت به ما داده، ما نباید ازش تشکر کنیم؟ خود خدا هم راه تشکر رو نشون داده بهمون. اسمش چیه؟ - نماز؟ - باریکالا! کمی که فکر کردم دیدم حرفش خیلی منطقیه، واسه همین آستین هایم را بالا زدم و از اتاق بیرون دویدم...✨ 🖇@shahideRaziehkeshavarz
مادر شهیده راضیه کشاورز: با این که مادرش بودم ولی او الگو و مادر من بود.  روزی نبود که از مدرسه برگرده و دست من رو نبوسه.✨ همیشه می گفت: «درس خوندن مثل نماز برام واجبه. امام زمان(عج) یار بی سواد می خواد چی کار؟»📚 راضیه جز صداقت،تلاش و پاکی چیزی نبود.....💚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
«یار امام زمان» علاقه زیادی به آقا امام زمان(ع) و امام رضا (ع) داشت. هر روز زیارت امین الله و دعای عهد می خوند. حالاتش قابل توصیف نبود، امین الله رو با تمام وجود و عاشقانه می خوند و به پهنای صورت، اشک می ریخت. پنجم دبستان بود، از مدرسه با یه جعبه شیرینی برگشت، خوشحالی توی صورتش موج می زد، گفت: «مامان امروز چله دعای عهدم تموم شد، از امروز یار امام زمان(عج) شدم. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
راض بابا
«یار امام زمان» علاقه زیادی به آقا امام زمان(ع) و امام رضا (ع) داشت. هر روز زیارت امین الله و دعای
◢شهیده راضیه کشاورز◤: مادر شهید راضیه کشاورز در خاطره ای می گوید: کلاس پنجم ابتدایی بود. توی آشپزخانه مشغول پختن غذا بودم. مدتی پیش همسرم تقویمی را خریده بود. راضیه مرا صدا زد. تقویم را در دستش گرفته بود و گفت: "مامان وقت داری برات حدیثی از امام صادق (علیه السلام) بخوانم." با آن چهره مهربان و معصومانه ای که اکثر دختر های 10-11 ساله دارند، آمد کنارم، دستی روی سرش کشیدم و او را بوسیدم. شروع کرد به خواندن حدیث که پشت تقویم نوشته بود. گفت: "مامان امام صادق (ع) فرموده اند اگر هر شخصی 40 صبح بعد از نماز، دعای عهد امام زمان (عج) را بخواند جزء یاران امام زمان (عج) می شود؛ حتی اگر در هنگام ظهور امام از دنیا رفته باشد به دنیا رجعت کرده و درکاب امام زمان(عج) سرباز او می شود." وقتی حدیث را خواند خدا را شکر کردم و برایش از خداوند طلب موفقیت و عاقبت بخیری کردم. مدتی گذشت. دیگر تاریخ و روز ماه از دستم خارج شده بود. پدرش هنوز از سرکار به خانه نیامده بود. راضیه گفت: "مامان پول بده تا برم از مغازه شکلات بخرم." 500 تومانی پول به او دادم. رفت و شکلات را خرید آمد و گفت: "مامان وقتی بابا از سر کار اومد بریم خونه هر دو تا آقام؟" منزل پدر بزرگ هایش یکی مرودشت و دیگری در روستای کوه سبز نزدیک مرودشت بود. گفتم: "راضیه جان امروز دیگه دیره و بابات خسته است و خانه پدر بزرگ هایت هم دور است. ان شاالله جمعه ی دیگر." ولی راضیه دست بردار نبود. مدام اصرار می کرد. گفتم: "مامان چرا انقدر اصرار میکنی؟!" گفت: "این یک رازه." گفتم: "قول میدم به هیچ کس نگم ." گفت: "مامان یادتون هست چند وقت پیش حدیثی از امام صادق (ع) برای شما خوندم؟" گفتم: آره؟ گفت: "من از همون موقع چله ی دعای عهد امام زمان (عج) را گرفتم و امروز چهل روز تمام شده و من یار امام زمان شده ام و این شکلات شیرینی یار امام زمان است." زمانی که این را گفت اشک از چشمانم سرازیر شد و افتخار کردم به داشتن دختری که دلش با امام زمانش است. او دعای عهد را تا زمان شهادتش رها نکرد. این امر در دست نوشته هایش کاملا مشهود است. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
قرآن خواندن🕊 یک وقتی را حتماً برای دعا و راز و نیاز با خدا و قرآن خواندن می گذاشت. همیشه به دوستان و اقوام توصیه می کرد زیاد معنی قرآن را بخوانند. صدای قرآن خواندنش وقتی تو خونه می پیچید به ما آرامش می داد. همیشه به من می گفت: مامان بیا برات قرآن بخونم تا خستگیت در بره. بعد از شهادتش، خواب دیدم، در یک جای بلندی که پایین اون مردم هستند، یکدفعه صدایی بلند شد، در خواب حس کردم صدای خداست. فرمود: کسی هست بتونه قرآن بخونه ؟ یک دفعه در بین جمعیت، راضیه دستش رو بلند کرد و به من گفت: مامان من می رم سوره بقره بخونم و رفت و قرآن رو با صوت بسیار زیبایی خوند و من آرامش عجیبی گرفتم و گفتم راضیه خیلی خوب خوندی؛ بهت قول می دم دیگه دلتنگت نشم.🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
[💚✨] مادر شهیده راضیه کشاورز می گفت:  بعد از شهادت دخترش توی وسایلش ، دفترچه یاداشتی رو پیدا کردم، این رو توش نوشته بود... «می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضوراو همیشگی است- انت فی قلبی یا اباصالح»💚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
خلاصه زندگی نامه شهیده راضیه کشاورز...🕊 برای شادی روح پاک شهیده یه صلوات بهش هدیه کنید✨ | @shahideRaziehkeshavarz🌱
•|الگویی برای من و تو |• شهیده راضیه کشاورز،در طول عمر کوتاه ولی با برکت خود الگوی بسیار خوبی برای دانش آموزان و دوستان خود بود 🌿 و از تمام لحظات عمر آنچنانکه شایسته یک مسلمان واقعی و یک شیعه ی مولا علی بن ابیطالب استفاده کرد.🍃 همیشه با وضو بود و دائما تلاوت قرآن و ذکر خداوند بر لب و محبت ائمه علیهم السلام را بر دل داشت🌹 بنده ای مخلص و شاکر ،دانش اموزی کوشا و فعال ،فرزندی صالح و وظیفه شناس، خواهری مهربان و دلسوز، دوستی شایسته برای همکلاسی هابود💚 و به فرموده پدرش "او یک معلم اخلاق برای خانواده بود و تمام موفقیتهای خود را بدون اینکه زحمتی به خانواده و اطرافیان تحمیل کند محکم و استوار، با توکل برخداوند و ائمه اطهار مخصوصا امام زمان (عج) بدست آورده بود✨ •در دفترچه خاطراتش چنین نوشته است: می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضور او همیشگی است- انت فی قلبی یا اباصالح❤️ از دیگر خصوصیات بارز ایشان می‌توان خلوص نیت، تقوی در عمل، مهربانی، مراقبت در حریم محرم و نامحرم و حلال و حرام ، پشتکار در انجام وظایف و تکالیف و به روز بودن در زندگی، البته به طور صحیح و آنچنانچه شایسته یک دختر مسلمان واقعی است، را نام برد. 🍂🌸 در کنارحفظ حجاب خود بسیار مرتب و شیک پوش بودند و صدف حجاب چون گوهر وجودش را چه زیبا در بر گرفته بود.🌼 شهیده بزرگوار ارادت و علاقه عجیبی به امام رحمه الله و رهبر گرامی داشتند✨ و بیشتر اوقات مشغول مطالعه مخصوصا زندگی و وصیت نامه شهدا بودند و به شهدا ارادت داشتند واز آنها همیشه سخن می‌گفتند و می‌پرسیدند... که می‌توان شهید برونسی را از جمله این شهدا و کتاب خاکهای نرم کوشک و حماسه یاسین را از جمله این کتابها نام برد که تحول بیشتری در زندگی این شهیده به وجود آورد.📚 @shahideRaziehkeshavarz🕊
شهیده راضیه کشاورز ۱۱ شهریور سال ۱۳۷۱ در مرودشت متولد شد.🌿 پدرش ورزشکار بود، از این رو راضیه را در کلاس کاراته سبک شوتوکان ثبت نام کرد که سال پنجم ابتدایی کمربند قهوه‌ای و سال دوم راهنمایی موفق به اخذ کمربند مشکی شد.🥋💫 در ۱۱ مسابقه کومیته و کاتا شرکت کرد که در تمام مسابقات کومیته (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. 🏅 در سال چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد ۸ در مسابقات حفظ قرآن کریم مقام اول و در ناحیه مقام ممتاز را کسب کرد.📓 سرانجام ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ در ۱۶ سالگی بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی زخمی و پس از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان پیوست.🖤✨ شهیده راضیه کشاورز 16 ساله دختری كه در عمر كوتاهش در همه چیز نمونه شد. در انس با قرآن و اهل بیت، اخلاق ،ایمان،حجاب،كوشا و فعال در درس ورزش رشته كاراته،فعالیت فرهنگی و هنری و... منتخب و بر گزیده و نمونه بود. 🧕🌸🌱 بعد از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقا با سینه ای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک و...🥀✨ @shahideRaziehkeshavarz🕊
|یه قهرمان دهه هفتادی|🥋🏆 پدرش ورزشکار بود، از این رو راضیه را در کلاس کاراته سبک شوتوکان ثبت نام کرد. ورزش رزمی كاراته را به صورت حرفه اى در حضور یكى از بهترین اساتید ورزش آغاز كرد. که سال پنجم ابتدایی کمربند قهوه‌ای و در دوران راهنمایی بود كه موفق به کسب كمربند مشكى دان یك كاراته در سبك jka شد... شهیده «راضیه کشاورز» در ۱۱ مسابقه کومیته و کاتا شرکت کرد که در تمام مسابقات کومیته (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. در كنار درس، در فعالیت ها و مسابقات ورزشى، فرهنگى و قرآنى هم شركت می کردند و موفق هم بودن در سال سوم راهنمایی موفق به كسب مقام در ورزشِ كاراته در سطح باشگاهی، شهرستان و استانی شدند... راضیه شده بود الگوی بچه ها. استادش پس از مسابقه می گفت: «بچه ها تنها کسی که با فکر ضربه می زند راضیه است»🥇 @shahideRaziehkeshavarz🕊
🌸 📚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
『شهیده راضیه کشاورز🌷』 حسینیه سید الشهدا (علیه السلام) شیراز محل تجمع جوانان مذهبی شده بود . درمراسم هفتگی هزاران جوان گرد هم جمع می شدند و از چشمه ی زلال معارف اهل بیت (علیهم السلام ) سیراب می شدند . روز به روز برجوانان جمعیت افزوده می شد . دشمنان حتی نتوانستند رشد روز افزون جوانان ما را تحمل کنند .گروه تروریستی تندر عوامل فریب خورده خود را راهی شیراز کردند . در یکی از روزهای بهار در سال 1387با یک انفجار تروریستی ده ها نفر از جوانان مومن شیرازی به خاک وخون کشیده شدند . یکی از مصدومان این حادثه راضیه کشاورز بود .او به بیمارستان منتقل شد چندین روز در بیمارستان بستری بود.دوستانش مرتب به او سر می زدند پزشکان همه تلاش خود را کردند اما وضعیت او روز به روز بدتر می شد . وقتی به ملاقات او رفتیم دستش را به سختی بالا می آورد .خیلی درد می کشید اما تحمل می کرد . با مادرش صحبت کردیم تا برای ما از فرزند جوانش بگوید .او هم شروع به صحبت کرد :« خیلی خیلی درسش خوب بود . می گفت می خواهم با درس خواندنم به انقلاب خدمت کنم .با درس خواندنم شکر گذار زحمات والدینم باشم باتمام وجود درس می خواند ، همیشه می گفت :« امام زمان یار بی سواد نمی خواهد » وقتی می خواست انتخاب رشته کند همه نمراتش بیست شده بود به غیر از یکی از درسهایش که 19بود و به خاطر آن خیلی ناراحت بود .خیلی از شب ها تا دیر وقت بیدار می ماند ودرس می خواند و علاقه ی زیادی به درس زیست شناسی داشت .همیشه می گفت :« مامان وقتی زیست درس می دهد ، به بزرگی خدا پی می برم و می فهمم خدا چقدر بزرگ و مهربان است .» هرروز که زیست شناسی داشت ، وقتی به خانه بر می گشت مثل اینکه ازیک زیارت برگشته است ، خیلی حال معنوی خوبی داشت ، می نشست و تمام درس را برایم توضیح می داد. در آن شبی هم که آن انفجار رخ داد کتاب زیست همراهش بود . در تربیت او نور قرآن اثر داشت . راضیه بدون اینکه کلاس قرآنی رفته باشد از صورت قرآن خوبی برخوردار بود ، بسیار خوب قرائت می کرد .روز به روز همراه قرآن بزرگ شد . مشغول حفظ قرآن بود .چند روز قبل از حادثه از آموزش و پرورش زنگ زدند وگفتند برای مسابقات کشوری انتخاب شده است . در مجالس اهل بیت (علیهم السلام ) شرکت می کرد .هرروز زیارت عاشورا ،دعای امین الله ودعای عهد را می خواند.سخنرانی ها راخوب گوش می داد وبه آن ها عمل می کرد چهارم ابتدایی که بود رفتیم مشهد .در بازار دست من را می کشید و می گفت:«مامان ، مامان! پس کی برای من چادر می خری؟!» . پنجم دبستان بود .یک بار از مدرسه برگشت خوشحالی در چهره اش موج می زد گفت :« مامان امروز چهله دعای عهدم تمام شد ، امروز از یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) شدم .» راضیه اهل کار فرهنگی بود وبا رفتارش به همه درس می داد.سخنرانی های حاج آقا انجوی نژاد را از نوار خانه می گرفت و بین بچه های مدرسه پخش می کرد و برای آن ها صحبت می کرد. پدرش از رزمنده های جبهه بود .همیشه از او درباره ی دوستان شهیدش می پرسید .به شهید برونسی خیلی علاقه داشت ، این شهید بزرگوار رادر زندگی الگوی خودش قرار داده بود . اما حالا خودش برای دیگران الگو شده. او عاشق واقعی حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود.به نیت مادر سادات هجده روز در بیمارستان ماند. آن هم باسینه ای خرد شده ! چادر خاکی و پهلوی شکسته و…. شهادت واقعا برازنده اش بود…🥀 __________________________ راضیه در سن 13سالگی به آقا مون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)اینگونه نامه نوشت: نشانی گیرنده :کوچه انتظار ، پلاک یا مهدی (عج)؟! نمی دانم کجایی یا مهدی شایددردلم باشی یا من از تو دورم . به نام خداوند بخشنده مهربان سلام من به یوسف گمگشته حضرت زهرا(سلام الله علیها) و گل خوشبوی گلستان انتظار ای دریای بیکران ،آفتاب روشنی بخش زندگی من ، که از تلالوچشمانت همانند خورشید صبحدم از پنچره های دلم عبور می کند و دل تاریک وسیاه من را نورانی می کند .تو کلید در تنهایی من ! من تورا محتاجم بیا .بیا ای انتظار شب های بی پایان ،بیا ای الهه نازمن، که من از نبودن تو هیچ و پوچم .بیا ومن را صداکن ، دستهایم را بگیر وبلند کن مرا . مرا با خودت به دشت پرگل اقاقی ها ببر.بیا وقدم های مبارکت را روی چشمان بگذار .صدایم کن و زمزمه های دل نواز صدایت را در گوش هایم گذرا کن .من فدای صدایت باشم چشمان انتظار کشیده من هرجمعه به یادت اشک می ریزد و پاهایم سست می شود تا به مهدیه ی نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعای ندبه را خیس می کند . من آن ها را جلوی پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود وبه دیدار خدارود به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و بر سر دشمنانتان فرود آید . یا مهدی(عج) ادرکنی عجل علی ظهورک دوستدار عاشقانه ی شما راضیه…🌸 📚برگرفته شده ازکتاب مهر مادر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی💫 @shahidehRaziehkeshavarz
از وقتی به خانه نیامده بود،خیلی احساس تنهایی می کردم.هیچ کس نمی توانست مثل راضیه جای خالی همه را برایم پر کند.روزهایی را به خاطر می آوردم که با اقوام به تفریح می رفتیم.راضیه بعد از بازی کردن با دخترها،به سراغ من که پسر هم سن  خودم توی آن جمع نداشتم،می آمد و شروع می کردیم به بازی هایی که من دوست داشتم.توپ بازی،بالارفتن از درخت، و ... با من مثل یک پسر رفتار می کرد و حتی گاهی شجاع تر از من هم می شد.. کتاب راض بابا/صفحه 77|خاطره ای از برادر شهیده راضیه کشاورز 📚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
💚شهیده راضیه کشاورز: «می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضوراو همیشگی است- انت فی قلبی یا اباصالح»✨🦋 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 @shahidehRaziehkeshavarz
پس از تمرین به همه لباس های یک دست دادند. و گفتند برای افتتاحیه و اختتامیه این لباسهای ورزشی را بپوشید (هر استانی با رنگ خاصی مشخص بود). راضیه در افتتاحیه روی این لباس چادر پوشید. سرپرست تیم گفت: "چادرتان را در بیاورید ولی راضیه گفت ما بدون چادر نمی آییم." کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
آن دم صبحی که هنوز آسمان،تیرگی خود را کامل پس نزده بود... راضیه قبل از اینکه از خانه خارج شویم،نماز حاجت و دعای توسلی خواند و به مادر گفت: ((دوست دارم سالم باشم و تنم قوی باشه تا وقتی امام زمان(عج) ظهور میکنن،توانایی سربازیشون رو داشته باشم.)) +شهیده راضیه کشاورز @shahideRaziehkeshavarz🕊
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 @shahidehRaziehkeshavarz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚شهیده راضیه کشاورز: «می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضوراو همیشگی است- انت فی قلبی یا اباصالح»✨🦋 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 @shahidehRaziehkeshavarz
🌹🌱زینب علاقه زیادی به شهدا داشت، هر بار برای تشییع آنها به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. همیشه می‌گفت: «شهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان برای خدا كار كند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.» *** پی نوشت:یاد این جمله سردار سلیمانی افتادم "تا کسی شهید نبود شهید نمی شود. شرط شهید شدن شهید بودن است." کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهیـد بیدارت میڪند شهیـد دستت رامیگیرد شهیـد شهیـدت مےڪند اگرڪه بخواهے ⚡وَ این را بــدان: هر ڪسےبایڪ شهیدےخوگرفت• روزمحــشــرآبــــروازاوگرفت• کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹میدونید یکی از خصوصیت های بارز شهیده راضیه کشاورز چی‌ بود؟ 🎙از زبان مادر این شهیده بزرگوار بشنوید...🌱 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz