eitaa logo
مجتمع فرهنگی شهیده اسماعیلی
77 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
387 ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیر کانال👈 @admin_kanaal ارتباط با معاونت کانال👈 @Admin_Moaavenat ارتباط با امور فرهنگی👈 @admin_1farhangi ارتباط با امور آموزشی👈 @admin_amozeshi
مشاهده در ایتا
دانلود
یکشنبه که می شود دلم می گوید یا حضرت عشق «وقت مدد است» ⁨يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ ...
سلام سید والامقام، ابوطالب سلام حامی‌پیک و پیام، ابوطالب نبود اگر کَرَمِ کاملِ تو، گُم می‌شد یتیمِ در ازدحام، ابوطالب ، خون تو دارد به رگ، که می‌جوشد گرفته به نامِ تو نام،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🏳🏳🌹 💘مرا از بچگی احساس دادند😍 ❤️مرا عادت به بوی دادند🥰 💝کلید قفل هایم را از اول 💗به دست حضرت دادند👏👏😊💪 💝به روی دست ماه هویدا شده است. 💞این آینه هیبت بابا شده است.👏👏👏 💓به رخش شمس خدا محو تماشا شده است. 💕در دل وارباب چه غوغا شده است.👏👏👏 💖گفت: ارباب به زینب می‌آید🤩 💞💓دلت آسوده که سردار حرم می‌آید😌🌺 🌺🌺ولادت حضرت عباس (ع) مبارک باد🌺🌺 😊👏👏👏👏👏🌷🌷
از بس‌که بود و ولی بود به واللّه در سایه‌ی اسمش همه را پست نگه داشت نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت پرونده‌ی اعمال مرا دید و خوشم که؛ حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت تا دید که من گریه‌کن هستم می‌خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت علیه‌السلام
‌ اما خدا را شکر، که آخرت آفریده شد! دنیا برای یکبار دوست داشتنِ و اولادش، اصلا‌ کافی نبود و نیست...
💐از پدری چون (علیه‌السلام) و مادری چون (سلام‌الله‌علیها)، یعنی از صاحب ذوالفقار و سرور زنان دو عالم مرواریدی درخشان به دنیا آمده است. 💐 صاحب دختری شده است. از پیامبر می‌خواهند نامی برای او انتخاب کند. نامی که او انتخاب می‌کند بامسما و درخور و برازنده اوست پدر! ولادت حضرت بر همه شیعیان مبارک باد💐💐💐
انگار که اتفاقی نیفتاده. در زدند، گفتند: «‌برای عیادت فاطمه آمده‌ایم.» نگاهشان نکرد، گفت: «باید از او اجازه بگیرم.» رفت کنار فاطمه: «فاطمه جان، می‌خواهند بیایند داخل، خانه شماست و من هم در خدمتتان. هرجور صلاح می‌دانید!» آمدند تو، سلام کردند. جوابی نشنیدند. فاطمه گفت: «اگر حدیثی از رسول خدا بگویم به آن اعتراف می‌کنید؟!» گفتند:«بله.» - نشنیده‌اید از که رضایت و خشنودی فاطمه، خشنودی من است و خشم فاطمه، خشم من؟ - شنیده‌ایم. دستان بلند شد:« خدایا، این دو نفر به من ظلم کرده‌اند،شکایتشان را به تو و پیامبرت می‌کنم. از این‌ها راضی نیستم!»