eitaa logo
کانال رسمی شهیده بتول مطهری🇮🇷
134 دنبال‌کننده
359 عکس
167 ویدیو
9 فایل
بسم الله شهیده بتول مطهری، بانوی مبلغ و جهادگری که در اولین حمله داعش به شهرهای عراق، حوالی حرم امامین عسکریین، در جاده سامرا همراه همسر خویش شهید سیدرضا بطحایی و سیدمحمدعلی سه ساله اش در حالیکه فرزند دوم خود را باردار بود، درخرداد۱۳۹۳ به وصال شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
تو خوابگاه که بودیم این موقع های شب بتول عزیز دنبال گره گشایی از کار و بار دوستان مختلف بود. با یه نفر رو پله ها صحبت میکرد... با یه وسط سوئیت... حتی یادمه سال اول که هم سوئیتی بودیم، بعضی وقتا هم اتاقیاش به خاطر اینکه زود بیاد اتاق و به فکر خواب و سلامتی خودش باشه، در سوییتو قفل میکردند! برام جالب بود که فرداش هم که تو دانشکده میدیدمش، با همون حال وحوصله شبا بود، همیشه با شور و نشاط بود. با بچه ها زود جوش میخورد حتی مانتویی ها وکم حجابا. رفاقتش رفاقت واقعی بود... همش فکر میکردم به خاطر اینکه فرمانده پایگاهه رسالتش اینجوری ایجاب میکنه. بعدا به این رسیدم نه! وجودش اینجوری بود. خودش بود،خودش... به همین خاطر بود که حرفاش هم به دل می نشست... ❣راوی: دوست دوران دانشجویی 📸عکس: تقدیرنامه بسیج دانشجویی استان همدان 🍃کانال رسمی «شهیده بتول مطهری» •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈• @shahideh_motahhari •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈•
من فقط و فقط یک بار بتول جان رو دیدم ولی بشدت اثرگذار.👌🏻 وقتی دانشگاه همدان قبول شدم ، ایشون سال قبلش فارغ التحصیل شده بودن. با وجودی که از بسیج فراری بودم ولی عاشقانه هیئتش رو دوست داشتم.❤️ سال دوم بودم که یه اردو اومدیم قم، شب آخر بتول اومده بود محل اسکان ما. ولی من از روز اول تعریفشو شنیده بودم اما همدیگرو ندیده بودیم و منو نمیشناخت. هم رشته ای و هم گرایشی بودیم. اینکه فهمیده بودم معدل الف هم بوده بیشتر منو جذبش میکرد. 🤗 آماده حرکت به سمت همدان بودیم که اومد و شروع کرد به حرف زدن، نمیدونم از کجا متوجه شده بود که از بسیج فراری ام!😣 بقدری صمیمی و گرم شروع کرد و این رفتار اونقدر خالصانه بود که من شک کردم. پرسیدم منو میشناسید؟ گفت نه!🙂 دو ساعت تمام سرپا داشت حرف می زد. در نهایت اخلاص و دلسوزی. خیلی جذب مرام و معرفتش و جذب طرز گفتارش شده بودم. یادمه می گفت: «تو رشته خودت عالی باش بهترین باش ولی بسیج و اهدافشو رها نکن.» به شدت دغدغه مند بود و احساس وظیفه می کرد. محکم و قاطع حرف میزد. بعد اومد ایستاد ابتدای اتوبوس و برای همه بچه ها حرف زد. خیلی استقبال شد. این حجم از مهربونی، اخلاص، تلاش، دغدغه مندی و پاکار بودن حقیقتا مثال زدنیه. بعد از اون دیدار خیلی از دوستانشون سراغشونو میگرفتم تا متوجه شدم که ساکن نجف شدن و بعدم که خبر شهادتشونو شنیدم💔 🕊 روزی ما همون یک بار دیدار بود. بنظرم همین پشتکار و دغدغه مندی ایشون رو به مراتب بالا برد، خالصانه عاشق بود و بقیه رو هم مبتلا می کرد.🥀 🍃کانال رسمی «شهیده بتول مطهری» •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈• @shahideh_motahhari •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈•
پدر همسر من در اتفاقی کاملا غیر منتظره( اما به نظرم خودش در جریان بود) در عید سال ۱۳۹۵ در کربلا از دنیا رفت و تصمیم گرفتیم ایشون را همانجا به خاک بسپاریم. تا ظهر حتی مکان دفن ایشون در وادی السلام مشخص شد ! فردا صبح به سمت نجف حرکت کردیم و با غم و اندوه فراوان ایشان را تشییع کردیم. جالب بود که همون خیابان اصلی ۲۰۰ متر جلوتر از ورودی کنار تابلویی که نام و عکس یک شهید رویش نوشته شده بود، محل دفن ایشون بود. برای نشانه گذاری و گم نکردن اون تابلو رو به خاطر سپردیم. 🌹شهید بطحایی 🌹 و روبروی تابلوی ایشان هم قبر شهید 🌹 شهید هادی ذوالفقاری🌹بود. از اینجا آشنایی بنده با این شهید آغاز شد. دو سال پیش با سرکار خانم زوین آشنا شدم و در طی صحبت متوجه شدم خاله ایشان به همراه همسر و فرزندشان در عراق شهید شده اند و نام همسر ایشان🌹 شهید بطحایی🌹 است. یادشان بخیر 😭 عکس: تابلوی نصب شده بر سنگ مزار شهید بطحایی، همسر و فرزند ایشان در وادی السلام متاسفانه پیکر مطهر شهید، تاکنون مفقود است.😔 🍃کانال رسمی «شهیده بتول مطهری» •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈• @shahideh_motahhari •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈•
من فقط و فقط یک بار بتول جان رو دیدم ولی بشدت اثرگذار.👌🏻 وقتی دانشگاه همدان قبول شدم ، ایشون سال قبلش فارغ التحصیل شده بودن. با وجودی که از بسیج فراری بودم ولی عاشقانه هیئتش رو دوست داشتم.❤️ سال دوم بودم که یه اردو اومدیم قم، شب آخر بتول اومده بود محل اسکان ما. ولی من از روز اول تعریفشو شنیده بودم اما همدیگرو ندیده بودیم و منو نمیشناخت. هم رشته ای و هم گرایشی بودیم. اینکه فهمیده بودم معدل الف هم بوده بیشتر منو جذبش میکرد. 🤗 آماده حرکت به سمت همدان بودیم که اومد و شروع کرد به حرف زدن، نمیدونم از کجا متوجه شده بود که از بسیج فراری ام!😣 بقدری صمیمی و گرم شروع کرد و این رفتار اونقدر خالصانه بود که من شک کردم. پرسیدم منو میشناسید؟ گفت نه!🙂 دو ساعت تمام سرپا داشت حرف می زد. در نهایت اخلاص و دلسوزی. خیلی جذب مرام و معرفتش و جذب طرز گفتارش شده بودم. یادمه می گفت: «تو رشته خودت عالی باش بهترین باش ولی بسیج و اهدافشو رها نکن.» به شدت دغدغه مند بود و احساس وظیفه می کرد. محکم و قاطع حرف میزد. بعد اومد ایستاد ابتدای اتوبوس و برای همه بچه ها حرف زد. خیلی استقبال شد. این حجم از مهربونی، اخلاص، تلاش، دغدغه مندی و پاکار بودن حقیقتا مثال زدنیه. بعد از اون دیدار خیلی از دوستانشون سراغشونو میگرفتم تا متوجه شدم که ساکن نجف شدن و بعدم که خبر شهادتشونو شنیدم💔 🕊 روزی ما همون یک بار دیدار بود. بنظرم همین پشتکار و دغدغه مندی ایشون رو به مراتب بالا برد، خالصانه عاشق بود و بقیه رو هم مبتلا می کرد.🥀 🍃کانال رسمی «شهیده بتول مطهری» •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈• @shahideh_motahhari •┈┈┈••✾•🌷•✾••┈┈┈•