«دعا»
آبادان بود.یک شب آمد و گفت: یک فاطمیه درست کرده ایم ...
کیسه شنی گرفته بود و تمام بچه های خط را با تویوتا آورده بود.به ما گفت: بیایید دعای کمیل ما هم رفتیم و دعای کمیل را خواندیم.بیست دقیقه ای از دعا گذشته بود.نمیدانیم عراق از کجا فهمیده بود اینجا جمعیتی هست که مشغول دعا هستند که خمپاره به سر بچه ها ریختند.
حاج منصور مثل پروانه دور بچه ها و ماشینها می چرخید تا بچه ها از منطقه دور شوند.عشق و علاقه اش به دعا به حدی بود که حتی در خط مقدم هم دعا بر پا میکرد.خصوصیت دیگری که داشت این بود که تمام مقرهای آبادان و یا خطی که حاج منصور مسئول آن بود نام معصومین میگذاشت، مثل حسینیه، زینبیه و...
#منصور_دلها♥️
#سردار_عارف_شهید_حاج_منصور_خادم صادق