🌹🇮🇷☘#اسمش_را_یوسف_بگذارید
🌹🇮🇷☘مادر شهید : حدود 7 ماهی از باردار بودنم می گذشت. شبی در عالم رویا حضرت یعقوب و یوسف (علیهما السلام) را می بینم. صبح که از خواب بیدار می شوم به پدرشوهرم ماجرای خوابم را می گویم. او می گوید: «انشاالله به یُمن این خواب، این بچه پسر است. اسمش را یوسف بگذارید.»
.
🌹🇮🇷☘سردار #شهید یوسف سجودی، #فرمانده تیپ سوم #لشکر 17 علی ابن ابیطالب قم و #گردان های صاحب الزمان(عج) و حمزه سیدالشهدا(ع) لشکر 25 #کربلا، از شهدای شهرستان #بابل است که هنوز مفقود است و از جبهه برنگشته...
https://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
💢 #صدام_گشنه_ش_بود
.
▫️عجیب آدم با نشاط و انرژی
مثبتی بود.تو عملیات یکی از انگشتای
دستش قطع شده بود.مرخصی برگشته
بود تنکابن خونه شون.اهل خونه
گفتند حسن انگشتت چی شد ؟؟؟
میخندید و میگفت : هیچی نشد ؛ صدام
گشنه ش بود ، انگشتمو گرفت آبگوشت
درست کرد خورد ...😊
.
▫️بیاد سردار #شهید حسن قورچی بیگی
#فرمانده #گردان حمزه #سیدالشهدا #لشکر
ویژه ۲۵ #کربلا ...🇮🇷
.
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀
#شهیدانه
#مقاومت
#ایستادگی
این عکس ، ﺁﺩﻡ را #خجالت زده میکند ، یکی از #حزن انگیزترین و در عین حال حماسی ترین لحظات فکه ، ماجرای #گردان حنظله است .
300 تن از رزمندگان این #گردان درون یکی از #کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر #ایمان سرشار خود به #مبارزه ادامه میدهند و به مرور #همگی توسط آتش دشمن و با #عطش مفرط به #شهادت میﺭﺳﻨﺪ .
ساعتهای آخر #مقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی #گردان حنظله #حاج_همت را خواست ، #حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.
صدای #ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی #خط شنیدم که می گوید :
#احمد رفت ، #حسین هم رفت ، باطری بیسیم دارد #تمام میشود ، بعثیها عن قریب میآیند تا ما را #خلاص کنند ، من هم #خداحافظی می کنم .
#حاج_همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به #پهنای صورت #اشک می ریخت ، گفت :
بیسیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت :
سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم .
#ولایت_مداری
📚 #کتاب_خاطرات_دردناک
🥀 🌹🕊