eitaa logo
شهیدستان
233 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
8 فایل
عزیزان این کانال جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز ایجاد شده است ، شما با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندهید . ارتباط با خادمین کانال : @SadatSaeed @sarbazam1355
مشاهده در ایتا
دانلود
( ) حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت« ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و و سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . » گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ « » از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، ، به کجا رسیده . 🌷 🌷 🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
من ازایشان راضی بودم از و و از همه چیز پسرم راضی بودم. هنگامی که امرالله به شهادت رسید پیرزنی نزد من آمد و گفت : چند روزی است که به ما سر نمی زند زیرا هنگامی که ایشان به ما سر می زد از نظر مالی به ما کمک می کرد البته من که پدر ایشان بودم هیچ اطلاعی از این کار نداشتم . بنده سعی کرده ام فرزندانم را خوب تربیت کنم هنگامی که امرالله مشغول کار بود حقوق خود را می آورد و می گفت : پدرم استفاده کند . که من درجواب ایشان می گفتم : من نیاز ندارم پسرم پول را بگذار در بانک گفته بود : شاید شما نیاز داشته باشید  و این درست نیست . و آنقدر بود که زمانی یک صد تومانی را از خیابان پیدا می کرد آرام و قرار نداشت و هر کجا که می رفت دنبال می گشت تا پول را در داخل صندق بیندازد هنگامی که امرالله شهید شد من خبر نداشتم ، رفتم سر کار دوستان گفتند که شهید شده است . امرالله آهنگر درجه یک بود و فردی پر کار و صادق بود . ✍ : پدر شهید 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا 🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
بار آخری كه به مرخصی آمده بود براي خانواده اش خوابی را تعريف كرد و گفت: «خواب ديده ام كه مرا در گذاشته اند و به طرف قبرستان می برند.» موقع رفتن با نگاهش به همه فهماند كه ديگر به خانه بازنمی گردد و همان طور هم شد و ۱۵ روز بعد يعني در تاريخ ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در خوابش تعبير شد و به رسيد. 🌷 🌷 🥀🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🍃🌹 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯