رفیق شهیدم فاضل شیرالی
خیلی کم برای استراحت به خونه برمیگشت و هر وقت هم میومد، من خاطرم نیست که یک بار جلوی کولر خوابیده با
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان #مادر
#خلقیات_و_روحیات_رفتاری
وقتی فاضل به مرخصی می آمد،
در گرمای طاقت فرسای خوزستان که تاب تحمل را از هر کسی می گرفت،
به فکر همرزمانش بود؛
حتی روی تشک هم نمی خوابید.
وقتی علت کارش را جویا می شدیم،
می گفت:
وقتی برادران ما در جبهه به کولر و مکانی راحت برای خوابیدن دسترسی ندارند،
چگونه من بر روی تشک نرم و زیر کولر بخوابم در حالی که آنان در هوای گرم و سوزان به سر می برند؟
ما باید به یاد آنان باشیم و از خوابیدن زیر کولر و روی رخت خواب پرهیز کنیم.
🥺💔
این داستان ادامه دارد ...
💌 کانال شهید فاضل شیرالی
✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
السلام علیکم یا اولیاء الله ..
❤️
#ارسالی_شما
💌 کانال شهید فاضل شیرالی
✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
هدایت شده از سبقت / حبیب اله طاقدره
#وصیت_شهید
👈شما مردم عزیز را به پیروی از امامِ امت و روحانیتِ در خط امام توصیه میکنم
🚩 و از خدای سبحان تقاضا میکنم که پایان کار ما را #شهادت در راهش قرار دهد
👈که اگر غیر از این باشد ضرر و خسران است
✍ شهید #فاضل_شیرالی
⏳
رفیق شهیدم فاضل شیرالی
#وصیت_شهید 👈شما مردم عزیز را به پیروی از امامِ امت و روحانیتِ در خط امام توصیه میکنم 🚩 و از خدای
آشنایی دوستان آبادانی با #شهید_فاضل و گذاشتن بخشی از وصیتنامه شهید در کانال شون
🙌😍
یادمان نرود این جمله کلیدی رو ..
🌹زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🌹
👓 شماره حساب دفتر رهبر معظم انقلاب برای کمک به #فلسطین
❗️نشر حداکثری
🔹 یکی از بهترین راههای همراهی همینه ..
گزینه #کمک و سپس کمک به انتفاضه فلسطین یا مقاومت لبنان یا غزه رو انتخاب کنید
انشاءالله اسم هممون رو به عنوان جزئی ازین تلاش جهانی ثبت کنن
https://www.leader.ir/fa/monies
✅ به همه ارسال کنید
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان #مادر
#خلقیات_و_روحیات_رفتاری
چندی بعد از شهادت فاضل،
در یک شب زمستانی و سرد،
پدر فاضل بیمار بود و حال و احوال خوبی نداشت.
نیمه های شب و در حالتی نیمه خواب و بیداری،
احساس تشنگی می کند و متوجه می شود کسی او را سیراب کرده و با پتو می پوشاند.
پدر فاضل شبی دیگر،
فاضل را در عالم رؤیا می بیند و با او شروع به حرف زدن می کند.
در میان صحبت هایی که بین آن دو رد و بدل می شود،
پدر از بیماری و ناخوش احوالی و از آن شبی می گوید که در میان خواب و بیداری انگار کسی او را سیراب می کند و روی او پتو می اندازد.
در این هنگام فاضل رو به پدر می کند و می گوید:
این من بودم که آن شب به شما آب دادم و روی شما پتو انداختم ..
🥺❤️
پ.ن:
رفیق؛ هوای ما رو هم داشته باش
✋❤️
💌 کانال شهید فاضل شیرالی
✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali