خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان همرزمان
#روحیه_دادن_حین_عملیات
وقتی به طرف پاسگاه بوبیان به راه افتادیم،
درگیری شدیدی بین ما و نیروهای عراقی در گرفت.
عراقی ها مانند باران بر روی سر ما آتش می ریختند و به شدت مقاومت می کردند.
من در تانک هم توپچی بودم و هم مرتب تیراندازی میکردم و سعی میکردم تیرم خطا نرود و با شلیک هر گلوله بتوانم یک دشمن را به درک واصل کنم؛
در همین حین دیدم #فاضل از تانکش پیاده شده و به طرف تانک ما می آید و بـا فریادهای بلند الله اکبر ، الله اکبر و یا حسین یا حسین،
ما را تشویق می کرد و موجب دل گرمی ما می شد.
راوی : سید محسن موسوی
💌 کانال شهید فاضل شیرالی
✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali