eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
12.9هزار ویدیو
73 فایل
رفیق شهیدم🌾📿 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mostafaakbri1 https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علی آل یس سلام پدر مهربانم با هر نفسے سلام ڪردن عشق است آقا بہ تو احترام ڪردن عشق است اسم قشنگت بہ میان چون آید از روے ادب قیام ڪردن عشق است سلام بر قطب عالم امڪان
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💜 🎧 با نوای استاد علی فانی 💫🌸هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه🌸💫 🌷اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌷 🌺💫🕊💫🌺 💙
دانلود+دعای+فرج+علی+فانی.mp3
2.71M
💜💜 💫🌺براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، که در فرج من فرج شما نيز هست🌺💫 💫🌸خدا را بحق عمه ام زینب سلام الله علیها، قسم دهید تا فرج مرا برساند🌸💫 🌿بخوان دعای فرج را که دعا اثر دارد🌹💫 🌿دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🌹💫 🌺💫🕊💫🌺 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود ملی❤ ✌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔰 با سلام به شما بزرگواران امروز سه شنبه (۱۵خرداد) را به یاد شهدای بزرگوار (قیام ۱۵ خرداد) خواندن ۱۰۰ صلوات یاهر کار مستحبی و خیری که انجام میدهیم رو به نیت فرج و هدیه به تمامی اموات خصوصا این شهدای بزرگوار
قیام خونین ۱۵ خرداد ساال ۱۳۴۲ مردم دشت، یکی از مهمترین قیام‌ها در طول نهضت انقلاب اسلامی مردم ایران علیه رژیم ستم‌شاهی بود، قیامی که تعدادی از جوانان این دیار با تیر مستقیم عوامل ستم‌شاهی به شهادت رسیدند و خون پاکشان، در ۲۲ بهمن سال ۵۷ درخت انقلاب را به ثمر نشاند. شصت سال پیش در چنین روزی، در حالی که مردم دشت ورامین مشغول عزاداری سومین روز از شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بودند، خبر دستگیری امام راحل را شنیده و رخت عزای خود را با کفن عوض کرده و برای دفاع از مرجع تقلید خود، پای پیاده به سمت تهران حرکت کردند. حرکت کفن‌پوشان دشت ورامین از چند مسیر صورت گرفت، مردم پیشوا از صحن مطهر امامزاده جعفر(ع)، مردم روستای محمدآباد عرب‌ها و مردم روستای قلعه سین بدون اطلاع از حرکت یکدیگر به سمت تهران عزیمت کرده و در طول مسیر، مردم ورامین و مناطق اطراف و حتی کشاورزانی که مشغول برداشت گندم بودند نیز به آن ها افزوده شدند. به استناد اسناد ساواک، جمعیتی بالغ بر پنج هزار نفر پیش از ظهر حرک خود را به سمت تهران آغاز کردند و نزدیک غروب به محل پل باقرآباد رسیدند، پلی تاریخی که برو روی یکی از سرشاخه‌های رودخانه جاجرود احداث شده بود و برای رسیدن به تهران، تنها راه عبوری محسوب می‌شد. عوامل رژیم ستم‌شاهی با برخورداری از انواع سلاح‌های آن زمان، سمت دیگر پل باقرآباد سنگر گرفته بودند و با مشاهده جمعیت، با دستور تیر سرهنگ بهزادی، به روی مردم کفن پوش آتش گشودند و در آن روزتعدادی از جوانان این دیار به خاک و خون کشیده شدند." 🌹🌹السلام علیک یا ثارالله🌹🌹
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
هدایت شده از دفاع مقدس
🌱 ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ —سالروز تولد شهید احمد بابایی فرمانده گردان مالک -تیپ۲۷ ا▫️🚩▫️🚩▫️🚩▫️ 💠 خاطره ای از شهید بابایی بنقل از: شهید علی خوش لفظ 🎙مرحله دوم عملیات بیت المقدس برای حمل مجروح، یک فروند هلیکوپتر شنوک بمنطقه اعزام شده بود هلیکوپتر اوج گرفت و بعد از کمتر از یک ساعت نشست جایی پرسیدم اینجا کجاست؟ — بندر ماهشهر داخل یک سالن پر از تخت بود و سِرُم و انبوه مجروحانی که تعداد زیادی از آنها همانجا از شدت جراحت شهید می شدند. قیافه مجروح تخت کناری من آشنا بود! او را می شناختم احمد بابایی فرمانده گردان مالک از ناحیه دست تیر خورده بود. او هم مرا می شناخت تن هردومان لباس بیمارستان پوشاندند و کمی دوا درمان کردند. بابایی آهسته گفت: "میایی فرار کنیم؟ -کجا؟ "خط اسم خط که آمد یاد حبیب افتادم. حبیب مظاهری، فرمانده گردان مسلم... بابایی با آن قیافه محکم و مصمم، مرا غرق حبیب کرد بعد از نمازصبح گفت: پاشو مثل کسانی که از زندان فرار می کنند بسمت دیوار انتهای درمانگاه رفتیم. من دست هایم را که سالم بود قلاب کردم و بابایی از دیوار بالا رفت و اوهم با همان یک دست سالمش مرا با آن زخم باز،بالا کشید در مسیر دیدم خیلی ساکت است، پرسیدم: برادربابایی خیلی تو فکری! -آره از تهران زنگ زدند وگفتند خدا بهت یک دختر داده پرسیدم: پس تو می خواهی از دارخوین(مقر تیپ) بری تهران؟ - نه! می روم خط! اما شما با این وضعیت و زخم و شرایط و بچه ات! حرفم را برید؛ "تکلیف من اینجاست آزادی خرمشهر از بچه من مهمتر است" او همانروز ۲۰ اردیبهشت۶۱ به خط می رود و با گلوله مستقیم آر.پی.جی بشهادت می رسد و دیدار با دخترش به قیامت می افتد