🥀 باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!

💠🔻امام موسی صدر : اگر اسراییل و شیطان با هم بجگند، ما در کنار شیطان می ایستیم. 💠اسراییل شر مطلق است💠

کی اَلان تو حَرمت دآره صِدات می‌کُنه!؟ کی اَلان بَغلت کَرده!؟ کی دَستِش تو ضَریحِت قُفل شُده!؟😭😭😭😭😭😭

مرهم واسه چشم ترم میخوام 🖤 حال دلم بده حرم میخوام😭....

همه ی امیدم همه ی عمرم آرزو داشتم تو رو می دیدم ....... 🖤🖤🖤🖤

💢آخرین صحنه ای که خواهید دید⁉️

‍ 🌷ساعتی برای خدا🌷 گفتم: با فرمانده تون کار دارم گفت: الان ساعت ۱۱ هست ملاقاتی قبول نمی‌کنه! . رفتم پشت در اتاقش در زدم گفت: «کیه؟» گفتم: مصطفی منم... سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود... نگران شدم! گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده، کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم! از خودم می‌پرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم... #شهید_مصطفی_ردانی_پور

🇮🇷خواهرشهیدم علاقه زیادی به امام و انقلاب پیدا كرده بود و با تبلیغ در خانواده و مدرسه به روند انقلاب كمك می كرد. 🔆او پس ازپیروزی انقلاب اسلامی وبازگشایی مدارس، به سنگر تعلیم بازگشت و معاونت مدرسه راهنمایی تركمان را به عهده گرفت و در كنارش تحصیل را هم رها نكرد و در مقطع كارشناسی ارشد مشغول به تحصیل شد. 🕊سكینه با شروع جنگ تحمیلی اقدام به جمع آوری كمك های مردمی می كرد. 🌱او همواره تلاش می كرد تا همزمان دانش آموزان را با آرمان ها و ارزشهای انقلاب آشنا كند. 🌿تلاشهای سکینه باعث شده بود که دانش آموزان اورا «مادر» صدا بزنند. «🕊🥀 راهشان پر رهرو باد🥀🕊» #شهیده_سکینه_بیگم_نیک_نژاد