eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدای کرمان
✍ما هر جا برویم با هم هستیم و برای همیشه کنار هم ماندند دو برادر شهید مهدی و جابر مهدوی طبق روایت مادر شهید... 🔹روز اول ماه مبارک رمضان بود او و برادرش جابر سحری خوردند و راهی کرمان شدند تا سَرِ کلاس درس حاضر شوند. 🔸چند ماه بیشتر به اخذ مدرک دیپلمش نمانده بود به محض اینکه اعلام شد دشمن فاو را گرفته هر کس می تواند به جبهه بیاید آنها از مدرسه خارج شدند تا به جبهه اعزام شوند. 🔹برای اینکه روزه شان باطل نشود قبل از ظهر به خانوک آمدند من که از دیدن آنها خیلی تعجب کرده بودم گفتم شما اینجا چه می کنید مگر درس نداشتید؟ 🔸مهدی گفت قرار است به جبهه برویم آمدیم تا هم روزه مان باطل نشود و هم یکبار دیگر شما را ببینیم و خداحافظی کنیم. 🔹بلند شدم تا برایشان آینه و قرآن بگیرم گفتند می خواهیم برای خداحافظی نزد بی بی زهرا مشهور به چریک پیر برویم او برایمان آینه و قرآن می گیرد مرا بوسیدند خداحافظی کردند و رفتند. 🔸من آنها را که هر چند قدم یکبار به پشت سرشان نگاه می کردند و به من لبخند می زدند و برایم دست تکان می دادند با نگاه بدرقه کردم. 🔹آنها بعد از نماز ظهر به کرمان رفتند موقع اعزام قصد داشتند تنها یکی از آنها را به جبهه بفرستند آنها قبول نکردند و گفتند ما هر جا که برویم با هم هستیم اگر قرار است اسیر شویم از هم جدا نخواهیم شد و اگر قسمتمان شهادت است در کنار هم خواهیم بود. 🔸به این ترتیب آنها با هم برای آخرین بار عازم جبهه شدند و برای همیشه کنار هم ماندند. @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍قبل از انجام هرکاری یک صلوات برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بفرستیم ته دلمان بگوییم آقا دستمان را بگیر... @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پلی تا خدا... 🔸ای همسفران معراج حسین چه مبارک شبی است تا اینجا جبرائیل را نیز در التزام رکاب داشتی اما از این پس بال در سبحاتی گشوده اید که جبرائیل را نیز در آن بار نمی دهند. @shahidan_kerman
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
در تلفنم، نام همسرم را با عنوان شهیدزنده ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده ای قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره اش را بگیرم وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت" ذخیره کرده بود گفت: از اول زندگی شریک هم بوده ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم شام غریبان امام حسین علیه‌السلام بود که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی بی زینب قبولش کند من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود، من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت الشهدا قرار دهم شهید جواد_جهانی راوی همسرشهید # همراه _ شهدا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ حرفی بزن به لهجه‌ی باران که مدتی‌ست این بغض کهنه منتظر یک اشاره است شهید محمد عبدالکریم علی🌷 حزب الله 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی 🕊🌹🌹🌹🌹🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🪧 📸به یاد شهید مدافع حرمی که بیست و یکم اسفند سال۱۳۹۴ در جبهه‌های مقاومت به شهادت رسید! 🌹شهید داود مرادخانی 🥀زِ کودکی درِ این خانه کار می‌کردم 🍃به نوکریِ حسیــــن افتخار می‌کردم 🥀اگر خدا به تن من هزار جان می‌داد 🍃برای حضرت زینــــب نثار می‌کردم 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات   💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔖 نام : داود نام خانوادگی : مرادخانی نام پــــدر : غیبعلی تاریخ تولد : ۱۳۴۸/۰۱/۰۱ - تهران🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : متأهل تعداد فرزندان : ۲ فرزند شـغل : پاسدار درجه : سرهنگ دوم ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۲۱ - حلب🇸🇾 مــزار : گلزار شهـدای زنجان کتاب : «بمان، زندگی کن» توضیحات : رزمنده و جانبــــاز شیمیایی دفاع مقدس، باجناق شهید دفاع مقــــدس «علی الله سلیمی»، فرمانده گردان تخریب تیپ۳۶ انصارالمهدی(عج) ┄┅─✵🕊✵─┅┄🪧 📸به یاد شهید مدافع حرمی که بیست و یکم اسفند سال۱۳۹۴ در جبهه‌های مقاومت به شهادت رسید! 🌹شهید داود مرادخانی 🥀زِ کودکی درِ این خانه کار می‌کردم 🍃به نوکریِ حسیــــن افتخار می‌کردم 🥀اگر خدا به تن من هزار جان می‌داد 🍃برای حضرت زینــــب نثار می‌کردم 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات   💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ می گفت: امیدوارم . . . هـر گلولہ ای ڪہ بہ تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس ڪنم ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰ ◻️محل ولادت: روستای کوهی‌خیل_ جویبار ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲۱ ◻️محل شهادت: شمال فاو : کاش تقدیر چنین باشد تا مرگ، افتخاری را که بارها و بارها بدان نزدیک شدم نصیبم گرداند، این بار با این انگیزه به جبهه می روم، فقط برای نجات دین و انقلابم و امنیت کشور اسلامیم و خدا را به یاری می طلبم که مرا آن طور که صلاح می داند هدایت کند. تنها هدفم خدا و مکتبم دین اسلام و مذهب شیعه و مرادم روح الله می باشد هر قدمی که بر می دارم و هر گلوله که شلیک می کنم فقط برای خدا و رضای خدا می باشد و امیدوارم هر گلوله ای که به تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس نمایم.  آری اگر در این نبرد الهی من به آرزویم برسم دست پرورده پدری مهربان و فداکار بوده ام و آن معلم زندگی من بوده است. پس از وی تقاضا دارم در قبال شهادتم بردبار باشد ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
🌸 🌸 مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد. موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد ، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست ! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم. مرد می گوید: راستی؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است! دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است، چون یکی از کارهای زبان اغراق است. 🌸 نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتر برود.
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
گفتم:بذار هروقت به سنِ حبیب رسیدی، الان برایِ شہادت زوده،بمون و خدمت‌کن! جواب داد:لذتی که علی‌اکبر برد، حبیب ابن مظاهر نبرد .. ‹شہیدمحمدحسین‌محمدخانی› @Hamrahe_Shohada
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
در راه برگشت از حرم امام رضا (ع) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم، آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدی خودم میام میبرمت . یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر و گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا(ع) منتظر وعده‌ام، آقاجان چشم به راهم نذار توی وصیت نامه‌اش ساعت و روز و مکان شهادتش را نوشته بود! میگفت امام رضا (ع) بهم گفته کی و کجا شهيد میشم! @Hamrahe_Shohada
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
🌺نماینده سابق رهبری در سپاه قدس: من به عنوان یک شاهد می گویم حاج قاسم دلش برای بچه یک شهید بیش از بچه خودش می سوخت. وقتی در میدان سوریه یا عراق می دید یک زن عراقی یا یک زن سوری مورد تعرض قرار می گیرد یا تحت محاصره است مثل باران اشک می ریخت و تلاش می کرد او را نجات بدهد. @Hamrahe_Shohada
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
همه فکر و ذکر حاج‌قاسم و سیدحسن، رهبر معظم انقلاب بود نماینده سابق رهبری در سپاه قدس: همه فکر و ذکر حاج قاسم و سید حسن نصرالله، رهبر معظم انقلاب بود. جلسه‌ای نبود که من با سید حسن نصرالله داشته باشم یا جلسات متعددی که با حاج قاسم با وی داشتیم بحث حضرت آقا نباشد. در دیدارهایی که با مراجع قم داشتیم معمولا نیم ساعت فقط تاکید می‌کرد قدر آقا را بدانیم و از ایشان حمایت کنیم اگر از آقا حمایت کنیم جمهوری اسلامی ایران و ایران باقی می ماند. هر کسی از ایران به لبنان می‌رفت و با سید حسن نصرالله دیدار می‌کرد، سید حسن مدام حرفش این بود که عظمت‌های زندگی رهبری را بازگو کند. ما باید برای آنها بگوییم اما او به مسئولان ایرانی می‌گفت شما در کنار آقایید قدر او را نمی دانید ما می دانیم حضرت آقا چه عظمتی است. @Hamrahe_Shohada
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
💌 کــلام‌شهـــید «دنیا آدم را آهسته آهسته در کام خود فرو می برد؛ قدم اول را که برداشتی تا آخر میروی باید مواظبِ همان قدم اول باشی» شهید علی صیاد شیرازی❣️🍃 @Hamrahe_Shohada
هدایت شده از همراه شهدا🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 کشتی رؤیایی رمضان، سوار بر امواج دریای اشک به ساحل نجات می‌رسد 🔹 ۹ توصیه از عالم ربانی و عارف بزرگ شیعه، مرحوم آیت‌الله کشمیری(ره)، برای بهره‌برداری بیشتر از برکات ماه مبارک رمضان. @Hamrahe_Shohada
1_1583704925.mp3
4.48M
🔳 🌴آقا بزار بمونم همیشه مبتلاتون 🌴میشه منم بمیرم به عشق کربلاتون 🎤 👌بسیار دلنشین ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی دوستت دارم حسین 💚 ! ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📌 طلبه شهید حامد سروی که زنده زنده در آتش سوخت 🔷️ یکی از همرزمان شهید حامد سروی می گوید: یکی از دوستان و همسنگران من حامد بود که تا آخرین لحظه‌های شهادت حامد با هم بودیم. ◇ بارها می‌دیدم که عجز و ناله‌های حامد، پس از نماز شب ترک نمی‌شود و بسیار گریه می‌کند.یک بار به او گفتم که چه چیزی از خدا می‌خواهی که این‌گونه بی‌تابی می‌کنی؟ ◇ حامد گفت: «‌من از خدا می‌خواهم که آتش قیامت را در همین دنیا نصیب من کند.» من طاقت عذاب آخرت را ندارم. ◇ چند روز بعد هواپیماهای بعثی، منطقه هفت تپه را بمباران کردند. یکی از بمب ها در کنار او بر زمین خورد. حلب بنزین کنار حامد آتش گرفت و پیکر نازنینش ساعت ها در آتش آن انفجار سوخت و من مبهوت استجابت دعای آن شب حامد، ‌فقط پیکر سوخته اش را می‌نگریستم. 🔻 شهيد حامد سروى متولد ۲۰ مرداد ۱۳۴۵ در یکی از روستاهای جویبار مازندران مى باشد كه در تاريخ ۳۰ مهر ۱۳۶۵ در منطقه هفت تپه به درجه شهادت نائل آمد و برادرش شهيد عابد سروى متولد ۴ فروردين ۱۳۴۸ مى باشد كه در تاريخ ۱۳ مرداد ۱۳۶۶ در جزیره مجنون به درجه شهادت نائل آمد. 🔶️ بخشی از وصیت نامه شهید حامد سروی: خدايا؛ تو شاهد باش‌ که‌ من بنده‌ گنه‌کار اين‌ راه‌ را آگاهانه‌ و با چشم‌ بصيرت‌ پيدا کردم‌، اين‌ راه‌ را که همان‌ راه‌ انبيا و مرسلين‌ و ائمه‌ اطهار مي‌باشد، انتخاب‌ کردم‌ نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا⤵️ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari