eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
87 فایل
🌹اے  شـهیـد.. باید خودت تمـام دلم را عوض ڪنـے ؛ با این دلم ، بہ دردِ امام زمانم نمـےخورم . محبوب دل صاحب ڪہ شدے شهیدت ميڪنند 🪴 🕊🌸خادم @yadmanshohada_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفاع مقدس
🔆 شهیدی که صورتش مثل ماه میدرخشید 🔻 بیانات رهبر انقلاب درباره شهید ایرج رستمی که در مراسم امروز از خانواده وی تجلیل شد: 🚩 معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانی میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه‌ی ، آنجا فعالیت میکرد. 🔰 بنده مکرراً او را میدیدم؛ می‌آمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل‌آلود است؛ این پوتینها گل‌آلود، بدنش خاک‌آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. 🌷روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه‌ی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. بود، اما آمده بود وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعه‌ی بسیجیِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلی‌ها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوق‌العاده است.۹۱/۰۷/۲۴
هدایت شده از دفاع مقدس
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 شهید ایرج رستمی؛ یار با وفای شهید چمران که تا آخرین نفس در کنار او ایستاد ⏳ اوایل دفاع مقدس ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 رهبر انقلاب:👇 🚩 معروف بود در دوران جنگ میگفتند فلانی میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه‌ی ، آنجا فعالیت میکرد. 🔰 بنده مکرراً او را میدیدم؛ می‌آمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل‌آلود است؛ این پوتینها گل‌آلود، بدنش خاک‌آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. 🌷روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه‌ی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. بود، اما آمده بود وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعه‌ی بسیجیِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلی‌ها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوق‌العاده است.۹۱/۰۷/۲۴ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ - سالروز شهادت سرگرد بسیجی ارتش، شهید ایرج رستمی 🌴 همان روزی که هم آسمانی شد. آنها هر دو با هم به ملکوت اعلا پرکشیدند🕊🕊🕊