#خاطره_شهید
یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا #شهید بشه. مثلا همین #ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅
این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از #کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری #مشهد. منم برم قم!"
سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با #ابوعلی میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄
بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند🕊
بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی #شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉
برای #مداحی محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو #شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁"
من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم
راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی)
شهید_مصطفی_صدرزاده
شهید_مرتضی_عطایی
https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
🔰 #خاطره_شهید
📍به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد
✨حسین میگفت: فرمانده باید خونسرد باشد تا بتواند خوب فکر کند و نیروهایش را در بدترین شرایط جمع و جور کند. فرمانده که در میدان آرام باشد، نیروهاش هم راحتتــر میجنگند. مرتضی می گفت: «به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد. من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند وارد نمیشوم به جز با لباس جهاد و انتقام.» گفتم: «چطور میخواهی با لباس جهاد بروی؟» گفت: «وقتی آقا امام زمان(عج الله) آمد و رفتم میبینی.»
#شهیدمدافعحرممرتضیحسینپور🕊🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•