غروب #ماه_رمضان بود.ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی قابلمه ای از من گرفت . . و بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش رفتم و گفتم : ابرام جون کله پاچه برای #افطاری عجب حالی میده!! گفت : راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت و وقتی بیرون آمد ، ایرج با موتور رسید ،ابراهیم هم سوارش شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم حتما چند رفیق باهم جمع شده اند و افطاری می‌خورند. و از اینکه به من تعارف نکرده بود ناراحت شدم . . فردای آن روز که ایرج را دیدم پرسیدم : دیروز کجا رفتید؟ گفت : پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آنها دادیم . . آنها ابراهیم را شناختند و خیلی تشکر کردند خانواده ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم به خانه شان . . #شهید_ابراهیم‌_هادی سلام‌بࢪابراهیـــــم🌱› ╔╦══• •✠•❀ - ❀•✠ • •══╦╗

#شهید_ابراهیم‌_هادی: 🔹باید اینقدر در راه خدا کار کنیم اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید؛ پای کارنامه مارا امضا کند و شهید شویم! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari

•~﷽‌~• و شـمـا هـمـانی کـه دل کندی از ایـن دنـیـا و دل بـریـدی از تـمـام خواستنی هایت تا شوی یکی از دردانــــــــه هـــــــای خــــــــدا 🌿!" مــحــبــوب الله اســم شــمـا را که مـــــــیـــــــــــبـــــــــرم بــــوی جــــان از نـــفــــــســـــم مــــی آیــــــد ••♥️•• #شـــهــیـــد_ابــــراهــــیــــم‌_هــــادی🌱 •

#شهید_ابراهیم‌_هادی: 🔹باید اینقدر در راه خدا کار کنیم اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید؛ پای کارنامه مارا امضا کند و شهید شویم! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄

{﷽} 🕊 آمده بودم که تو را بشناسم خــودم‌ را یـافــتـم..! مــن در تــــو ، او را لحظہ بہ لحظہ دیـــده‌ام ❤️ مــن با تو خُــدا را پــیدا کــرده‌ام (: #شهید_ابراهیم‌_هادی 🌹@farhangisamedun