حسن نگذاشت تالار بگیریم.
ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم.
خانم ها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم، داماد باید می آمد کنار عروس می نشست تا
هدایای خانواده ها تقدیمشان شود
گفتم: مادرجان پاتختی است، همه منتظرند؛
چرا نمیای؟ اگر نیای فکر می کنند عیب و ایرادی داری!
گفت: نه، هر فکری میخوان بکنن؛
از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشستند.
کنترل نگاه ها در این شرایط سخته مادر، سخت... 🥲
#شهید_حسن_آقاسی_زاده_شعرباف 🕊🌱
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝