✍فرازهابی از وصیت روحانی شهید حسن رضوانی...
🔹ای پروردگار من و ای معشوق من من حداقل اسمم مسلمان است و من تو را دوست دارم گیرم من آتش جهنم تو را تحمل کنم اما چگونه می توانم دوری و فراق را تحمل نمایم این غیرممکن است...
🔸اگر چه مرا از درگهت برانی و مرا از خود دور سازی اما من مانند پروانه بر گرد آن نور عالم تاب وجودت گردش خواهم کرد تا اینکه مرا به وادی عاشقان راه دهی و مرا در محفل دوستان آشنا سازی و مرا با آن بوی خوشت عطر آگین سازی که این تنها سعادت و آرزوی من است و من بهشت تو را نمی خواهم زیرا از بهشت بالاتر وجود لایزال و بی همتای تو است که من عاشق آن وجود هستم...
🔹داورا ؛ معبودا ؛ کریما ؛ ستارا ؛ من از تو می خواهم آن گناهانی که در پنهانی انجام می دادم و هیچ کس نمی دید و فقط و فقط خودت آن گناهان را می دیدی و بلافاصله پرده رویشان می کشیدی تا این بنده ها نفهمند و مرا رسوا نسازند ببخشی...
🔸خداوندا چگونه و با چه زبانی می توانم شکر نعمت هایت را بکنم تنها سخن من این است که ای معبود من تو خود هر چه دانی با این بنده ات انجام بده که تو خود فرمودی إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ من چیزی را از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید.
#شهید_حسن_رضوانی