eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ کاش یک قاصدک از تو خبری می‌آورد .... 🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
۶ اسفند
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد. 🤲🏻 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🌷 تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۰۶ - عملیات خیبر جزایر مجنون زندگی‌نامه و‌ خاطرات: 📚 به مجنون گفتم زنده بمان-انتشارات روایت فتح ✍🏻 بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز: ✅در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی، وصیت خود را می‌نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت، سر شهادت جانب پروردگار بزرگ باید تسلیم نمایم. ✅حق مادرتان را نگه دارید و قدرش را بدانید و احترام و احسان به مادرتان را به عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست ایشان نمایید. ✅ احکام اسلامی را با تعبد کامل و به طور دقیق و با معنی به جا اورید. ✅ آشنایی کامل با قران کریم که عزت بخش شما در این دنیای سرتا پا گناه خواهد بود،داشته و در ایات آن تفکر زیاد نمایید و با صوت خواندن قران را فرا بگیرید. ✅ همت به اعمالی بگمارید که مورد تایید رهبری و امامت باشد. ✅به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل شوید و قدر انقلاب اسلامی را بدانید 🌺 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات 🇮🇷 به پیروی از شهدا من هم رای می دهم ✌️🏻
۶ اسفند
با چندتا از خانواده‌های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد، به شوخی گفتم: دلم می‌خواد یه بار بیای و ببینی این‌جا رو زدن و من هم کشته شدم. اون‌وقت برام بخونی؛ "فاطمه جان شهادتت مبارک!" بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم. دیدم از حمید صدایی در نمی‌آد. نگاه کردم، دیدم داره گریه می‌کنه، جا خوردم! گفتم: تو خیلی بی‌انصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اون‌وقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم، حالا خودت نشستی و جلوی من گریه می‌کنی؟ سرش رو بالا آورد و گفت: فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلاً از جبهه برنمی‌گردم. https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
۲۶ خرداد
با چندتا از خانواده‌های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد، به شوخی گفتم: دلم می‌خواد یه بار بیای و ببینی این‌جا رو زدن و من هم کشته شدم. اون‌وقت برام بخونی؛ "فاطمه جان شهادتت مبارک!" بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم. دیدم از حمید صدایی در نمی‌آد. نگاه کردم، دیدم داره گریه می‌کنه، جا خوردم! گفتم: تو خیلی بی‌انصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اون‌وقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم، حالا خودت نشستی و جلوی من گریه می‌کنی؟ سرش رو بالا آورد و گفت: فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلاً از جبهه برنمی‌گردم. https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
۲۶ خرداد
! همان دعای همیشگی ِ در قنوت ِ نمازَش: {اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِكّ پرودگارا مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده} ❤️
۷ مهر