eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه جوان، عبدالله میثمی را به جرم فعالیت های سیاسی به زندان انداختند. مأموران ساواک با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند لذا او را با یک کمونیست هم‌ سلول کردند. او هم فهمیده بود عبدالله حساس است، تا آب می‌آوردند یا غذا، اول می‌خورد که عبدالله نتواند بخورد. نماز خواندن و قرآن خواندن میثمی را مسخره میکرد. شب جمعه بود، دلش بدجوری گرفته بود شروع کرد کرد دعای کمیل خواندن ... تا رسید به این جمله «خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد». نتوانست خودش را نگه دارد. افتاد به سجده. خیلی گریه کرد سرش را که بلند کرد، دید هم سلولیش سرش را گذاشته کف سلول و زار میزند» ایمان و اخلاص شهید میثمی، این فرد کمونیست را که اعتقاد دینی نداشت را هم تحت تأثیر قرار داده بود... https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام شگفت‌انگیز : توان ما به اندازه امکانات در دست ما نیست، توان ما به میزان اتصال ما با خداست
در زندگی فردی، همیشه دستش خالی بود ، خانه‌ای نداشت و برای تردد بین جبهه و اصفهان نیز، از وسایل نقلیه عمومی استفاده می‌کرد. گاهی پدرش اعتراض می‌کرد که مگر تو نماینده امام در جبهه جنوب نیستی ؟ پس چرا یک وسیله دولتی زیر پایت نیست؟ اما فایده‌ای نداشت ، او هرگز بر خلاف عقیده باطنی خود عمل نمی‌کرد. یک روز از پدرش شنید: این طور که نمی‌شود تو خانواده‌ات را در اهواز در زیر سقفی شش متری سکنا داده‌ای ! این خانه در شأن تو نیست ، به فکر خانه‌ای برای خودت باش شیخ تبسمی کرد و گفت : آقا جان ! خدا نکند که من در دنیا خانه‌ای از مال دنیا بسازم. 📚 کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر سرباز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄