eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شهید قنبرعلی مهدی پور :۱۳۴۱/۰۹/۰۸_فریدونکنار :۱۳۶۵/۱۰/۰۴_ام_الرصاص : جانشین گروهان . ▪️اوایل انقلاب اجناس کم بود آن موقع مسئول ستاد توزیع کالا بود هیچ وقت از آن برای خانه استفاده نمی کرد ، خیلی سفت و سخت بود و با قاچاق  کالا مبارزه می کرد .عاشق بچه های کوچک بود خودش فرزندش 8 ماهه بود زیاد او را بغل نمی کرد ؛ به خاطر این که وابستگی ایجاد نشود برای رفتن به جبهه . ده بار به جبهه ها اعزام شد. . ▪️عشق و علاقه زیادی به شهدا داشت تا جایی که روز عروسی اش مصادف می شد با تشیع جنازه ی شهید ایشان روز عروسی را تغییر داد . اهل ورزش بود و بهترین دفاع تیم فریدونکنار بود ...عملیات والفجر هشت روزی که برای تحویل  خط به سمت کارخانه نمک می رفتیم قنبرعلی فرمانده گروهان بودند . بچه ها مریض شده بودند . قنبر شب تا صبح  همه بچه ها را پاشویه کرد .  .
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌊 آهای ساحل اروند بی قرار توام و از تو دورم و انگار در کنار تو ام به این عوام بگو خاص ها کجا رفتند نهنگ های تو غواص ها کجا رفتند . ▪️ ۱۳۶۴_ بچه های ویژه ۲۵ و سفارش های حاج حسین ... . در حال تمرین و آموزش قبل از عملیات والفجر هشت و عبور از رودخانه اروند ╔═.🥀🍃.📿════╗ https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1 ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 هفت سال ماه و ندیدم .... . 🎙 پیام یکی از آن ۲۳ نفر ، ۷۰ درصد ، گرانقدر ، برادر والامقام حجت مستشرق ، حاج حسن آقا از لشکر ویژه ۲۵ خطاب به ... . ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
🌷عید فطر پاک‌ترین و عیدترین عیدهاست؛ چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است … (( عیدتون مبارک 🦋)) . 💢نماز عید سعید فطر در اردوگاه قلاجه ۲۱ تیر ماه سال ۱۳۶۲ با رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله برگزار شد. .
💢از حاج قاسم پرسیدند: بهترین دعا چیست؟ گفت: ... گفتند: خب عاقبت بخیری که بهتر است گفت: ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی نشود؛ ولی کسی که بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود... .
⭕️ . ▪️یکی تعریف می‌کرد وقتی دشمن خمپاره می‌زنه، قبل از این که صدای سوتش برسه، عبدالمطلب کر و لال اشاره می‌کنه بقیه دراز بکشند!- عجب!- دست کم نگیریدش. . ▪️اسمش عبدالمطلب اکبری بود. کرولال بود.زمان جنگ توی محل بنایی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا جدی اش نمی گرفتند. یه روز رفتند سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! دوستاش خندیدند و مسخره بازی درآوردند! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدینش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که با دست قبر خودش رو کشیده بود! . 📩 تو وصیت نامه ش نوشته بود : یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم.آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد." . 🌷شادی روح ... .
🌹 یک از ؛ مرا هم با به ببرید... . 🔹 بخشی از وصیت نامه شهید علی شرفخانلو:چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا می‌روم خواهش می‌کنم که ان‌شاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین ( ع)، بزرگ آموزگار شهادت به کربلا برده و در زیر پای امام ( ع) نصب نمائید و در زیرش جمله (با آرزوی زیارت تو شهید شدم یا حسین) را بنویسید. . ▪️شهید علی شرفخانلو در عملیات والفجر یک فروردین ۱۳۶۲ در حین بردن تانکر آب به خط مقدم با اصابت ترکشی در سن ۲۴ سالگی .بشهادت رسید.شادی روحش صلوات.🇮🇷🌷 .
🌹 جلسات بچه های جبهه ▪️کت و شلوار پوش نداشتند!!! ▫️لباس ها همه یکدست و یکرنگ بود ▪️ میز و صندلی و اتاق جلسات نداشتند!!! ▫️زیر چادرهای خاکی برگزار میشد ▪️ بالا و پایین نشستن نداشتند!!! ▫️همه کنار هم می‌نشستند ▪️صرفا جهت وقت گذرانی نبود!!! ▫️هدفمند بود و مفید ▪️شعار و وعده و وعید نمیدادند ▫️ختم به عمل و نتیجه میشد ▪️نگاه هایشان به لنز و دوربین نبود ▫️دوربین بود که معطوف بزرگیشان بود (📝 احمدی اتویی) . 📷 جلسه ی لشکر ویژه ۲۵ _قبل از هشت ۱۳۶۴🇮🇷 .
🌹 جواد نژاد اکبر صاحب الزمان ویژه ۲۵ : . ▪️ // مادرش از آخرین اعزام فرزندش می گفت: « غلامعلی ، در آخرین اعزام ، به من که او را بدرقه می کردم ، گفت : « من دارم به جبهه می روم .» و این جمله را چندبار تکرار کرد . گفتم : « چندین بار رفتی و این بار نرو . » نگام کرد و گفت : « مادر ، من به جبهه می روم و سه روز بعد شهید می شوم و پیکرم برنمی گردد . » ناراحت شدم و گفتم : « مادرت بمیره. چرا می گویی جنازه ات نمی آید ؟ » گفت : « دوست ندارم جنازه ام توسط کسانی تشییع شود که به جبهه نیامدند و کمکی به رزمنده ها نکردند . » . این سردار رشید بابلی سرانجام در تکمیلی عملیات کربلای 5 در 12/12/1365 در شرق بصره شهد شیرین شهادت را نوشید و همان طور که خودش پیش بینی کرده بود ، به مدت 10 سال مفقود و در دی ماه 1376 شناسایی و در گلزار شهدای بالابیشه سر به خاک سپرده شد . .
💢 ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی بر بسیجیان خمینی چه گذشت ... . پ ن : پیکر ۲۵ جلال الدین علا الدینی و علی ترکمان_ ۱۳۶۶ .
💢 ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی بر بسیجیان خمینی چه گذشت ... . پ ن : پیکر ۲۵ جلال الدین علا الدینی و علی ترکمان_ ۱۳۶۶ .