#سخن_بزرگان
بزرگےگوید: شخصی را دیدم ڪه یڪصد و بیست سال عمر ڪرده بود
#گفتم: چه طولانےاست عمرتو
گفت: حسد را ترڪ ڪردم عمرم طولانےشد
✍ #عکس_شهدا ( #از_خاطرات_شهید_مهدی_عزیزی )
🌷 #عباس_آقا_خادم_مسجدامام_رضاعلیه_السلام تعریف می کرد:
یک روز نشسته بودم توی حیاط مسجد. مهدی آمد کنار من نشست . یک دفعه چشمش افتاد به عکس شهدا که بالای دیوارهای مسجد نصب شده بود.
روبه من کرد و با حسرت گفت: یعنی می شه یک روز هم عکس ما را هم بزنند آن بالا #پیش_شهدا؟
#گفتم: آنها برای زمان خوشان بودند. تو باید بروی زمان خودت را پیدا کنی.
حال عباس آقا داشت دنبال عکس مهدی می گشت تا بزند آن بالا پیش شهدا."🌷