🚨#خبر_فوری
🌷وداع با پیکر مطهر فرمانده مدافعان حرم ؛ شهید « محمد جعفر حسینی»
🕗امروز (دوشنبه ) ساعت 19 در حسینیه معراج شهدا
📍آدرس: ضلع جنوب پارک شهر انتهای خیابان بهشت کوچه معراج
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
🔴 در #عراق چه خبر است؟ حمله #آمریکا به مواضع #حشدالشعبی.. نیروی نجات دهنده عراق از شر #داعش
بعد از ماهها #آشوب_خیابانی و یک #عراق_ضعیف.. حالا که داعش دیگه رمق نداره، خود آمریکا اومده وسط..
این نتیجه غفلت و حماقت تاریخی یک ملت است که اسیر #جنگ_رسانه ای دشمنش شده.. بی تعارف
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
🔴 یکی از مصادیق تمایز غربزدگی و انقلابیگری
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
سلام 😊✋
لینک گروه ختم قرآن ماهانه به نیت شهدا هدیه به امام زمان عج
گروه ❤️شهید گمنام❤️
👇☺️
http://eitaa.com/joinchat/1872953364C43665e7bd2
کانال ❤️شهید گمنام❤️
@shahidgomnam
.
.
.
🌹از امشب رمان #بدون_تو_هرگز داخل کانال قرار خواهد گرفت...همراه ما باشید🌹
.
.
.
.
﷽
.
#رمان_بدون_تو_هرگز
#قسمت_اول
همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و
بی حوصله ای بود ... اما بد اخالقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ...
نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا ۱۴ سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد ...
اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد ... می تونم
ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از
اون زندگی و اخالق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...
چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده
نباید ازدواج کنی ...
شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... یه ارتشی بداخالق و بی قید و بند ... دائم توی
مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ... اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش
رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ...
این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن ...
هر چند باالخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... هر چی درس خوندی، کافیه ...
باالخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم
و لحن تند همیشگی گفت ... هانیه ... دیگه الزم نکرده از امروز بری مدرسه ...
تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ... وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز
بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ... به زحمت خودم رو کنترل کردم و
گفتم ... ولی من هنوز دبیرستان ...
خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ... هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ...
–همین که من میگم ... دهنت رو می بندی میگی چشم... درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس
خوندی ...
از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت ... اشک توی چشم هام حلقه زده بود ...
اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...
از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ... مادرم دنبالم دوید توی
خیابون ...
–هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر
میشه مادر ... بیا بریم خونه ...
اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی
#ادامه_دارد....
⛔️نشر فقط با لینک کانال مجاز می باشد⛔️
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
هنوز در یادها غواصی میکنند ...
#غواصان_دریادل
گردان ۴۱۰ لشکر ثارالله
#شبتون_شهدایی
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
°•●ای کاش #تـــو بودی
↫و دلــ♥️ـم بود
↫و خــــــدا بود
°•●ای کاش #دلم از همه
↫غیر از تو جدا💕 بود
تا فاصله مان کم شود و #زود_بیایی
نذر دل من💖شاخه ای از باغ دعابود
#اللّٰھمَّ_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ🌸🍃
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تفحص پیکر مطهر شهدا در منطقه عملیاتی خیبر و بدر عراق در سالروز حماسه نهم دی و ولادت اولین جستجوگر نور خانم زینب کبری(س)
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبهروی خوابگاه زنجان خانههایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونکنشینها.
همیشه چشمم به این خانهها میافتاد، اما هیچوقت فکر نکرده بودم به آدمهایی که توی این آلونکها زندگی میکنند.
اوضاعشان خیلی خراب بود،رفتیم جلوتر. از یکی از خانهها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه قد و نیم قد هم پشت سرش.
مصطفی تا چشمش به بچهها افتاد، قربان صدقهشان رفت. خانه درواقع، یک اتاق خرابه نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغبرق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند. مصطفی گفت: «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر میزد.
برنج و روغن میخرید و برایشان میبرد. وقتی هم که خودش نمیتوانست کمک کند، چندتا از بچهها را میبرد که آنها کمک کنند.
🌷 شهید مصطفی احمدی روشن
---------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147