eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا به جایگاه همسر #وهب رسانده ای تو را به آرزوی لحظه لحظه ات رسانده ام نگاه کن چگونه این دل همیشه تنگ را به قدر راه خانه تا #دمشق گسترانده ام💔😔 #همسران_صبور_شهدا #خدا_حفظشون_کنه @shahidgomnam
: سَرمَزار شهیدجهآن‌آرا بودیمـ😇 گفت(: ایݩـ فیلمآ🎞 رو بعد اَز شهآدتمـ پَخش‌کُن. بہ شوخے🙊گُفتݦ(: حٰالا ڪو تا شهادٺـ چیزے بگو اَندازه‌ات باشہ😅 گفت(: اگر نشُد، شهیــ🕊ـــد میشمـ (: 🌹 دلمـ میگیــره وقتـےفڪرمیڪنمـ هـردوےمـا نسـل دهـه‌ےهفتـادیمـ.... 🆔 @shahidgomnam
ای سپه دارِ غرورانگیز #عشق❤️ فاتح حُمص و حلب، صنعا، #دمشق🇮🇷 از عتاب تو زعیم قوم یاس همچو بیدی گشته لرزان از هراس کرده قالب را تهی شاه عرب ✌ از نهیب تو خراسانی نسب #صبح_بخیر_حضرت_عشق💚 #صبحتون_منور_به_لبخند_رهبر @Shahidgomnam
#دلنوشته_مادرانه 🌷تولدت مبارک پسرم 🌷 ‍ دوباره نیمه زرد آذر با اشک هایی که هنوز بر گونه ام خیسی میکند لحظه آغوش کشیدنت تداعی می شود 🍂 گوش کن حیدر … صدای گریه هایت را می شنوی؟ این زیباترین #هدیه خداست که برای مادرت می آید... وقتی بار اول در آغوش میکشیدمت واهمه داشتم از لحظه ای نبودنت ..... کودکم را محکم تر به قلبم میچسباندم تا آرام گیرم ...🍂 قد کشیدن یک پسر هر لحظه اش با مادر حرف میزند .... پسر ماه عشق در #قلب_مادر است .... حیدر چقدر زود بزرگ شدی جانم چقدر زود با آرزوهایم قد کشیدی لا لایی های شبانه از #حضرت_زینب(س) تو را چقدر باغیرت کرد همچون عباسش.... مادرجان تپش و عشق حرم در حال و هوایت تو را راهی #دمشق کرد.... چه دلیرانه بر شانه های حلب درخشیدی ... 🍁 اکنون پاییز کنارم آرام آرام قد مى کشد اما هنوز بوى بهار مى آید بهاری که مرا چشم به راهت کرد 🍁 مگر میشود روز #میلاد پاره تنم باشد و در این میان نباشی و دلتنگت نبود ؟! 🌾🌴 اما مادرت #صبرش را از حضرت زینب(س) آموخت .... همان لحظه که دلبندم را در لباس مقدس #دفاع از حرم آل الله میدیدم و از شوق و افتخارش خدا را شاکر بودم که پسرم زیر پرچم ولایت بزرگ شده.... پاییز به مهرش می نازد و من به #غیرت پسرم..... 🌷 پاییز را باید با چشم های #عباس گونه” تو ” نگاه کرد حیدر جان آن وقت پاییزم بهار می شود ...‌ 🌸🌸🌸 میلادت مبارک حیدر جان🍃 #شهیدحیدرجلیلوند #از_عشق_دل_نوشت
ماه رمضان يا كه محرم،نكند فرق سوم سحرِ آن متعلق به ست... منم گدای کرامات بیکران رقیه
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
یه روزی هم میاد رو بَنِرای سطح شهر می‌بینیم نوشته: « کاروان راهیان » . کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت ... می بردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه... وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چند سال فراق رو جبران کردیم... . یکی مثل که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن... . " اینجا که نشستید اسمش است! قریه‌ای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره... همینجا بود که مدال گردن ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند...‌ . تو همین خاک بود که محمود رضا بیضایی به معشوقش ، امام حسین رسید... " . بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه: " اینجا حلبِ... همونجایی که رو به آسمون پرواز داد... همینجا بود که ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش! خبرنگاری که دختر سه ساله ‌شو به دختر سه ساله‌ی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد... . اینجا مقتلِ و ... جووناالوارثینو سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن... . مقصد بعدیمون ، جنوب غربِ حلب... همونجایی که تروریستا محاصره‌ش کردن و نیروهای مقاومت رو مجبور به عقب نشینی.‌.. همونجایی که وقتی آزاد شد،همه سجده شکر بجا آوردیم... هر چند برای آزاد شدنش دادیم و اسیر... یکیشون بود که با رفتنش چهار تا بچه‌ش یتیم شدن... ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن: ما بچه های شهید بلباسی ‌ایم!‌ " مثل ،‌ مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ... یه روزی و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم... یه روزی گذرمون بهشون میخوره.. [ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن... « کاروان راهیان قدس » کاروانی که این بار مقصدش فراتر از و ! کاروانی که میره به سمت خود نماز میخونه تو مسجدالاقصی... با امامت امام دوازدهم... و با حضور تمام شهدا... شهدایی که روزی برای زیارتشون ‌هامون و هامون خاکی شد ... و دیر نیست اون روز ! روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در‌ ورودی نوشته: «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»