eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃نــام :محمدمهدی 🌷نـام خـانوادگـی :رضوان 🍃نـام پـدر :بابک 🌷تـاریخ تـولـد :۱۳۷۹/۰۴/۲۶ 🍃مـحل تـولـد :تهران 🌷سـن :۱۹ سـال 🍃تـاریخ شـهادت :۱۳۹۸/۰۸/۱۶ 🌷مـحل شـهادت :خیابان شوش 🍃نـحوه شـهادت :توسط اشرار 🌷مـحل مـزار :بهشت زهرا سلام الله علیهاقـطعـه :۵۰ردیـف :۱۱۸شـماره :۱۲ شهیدمدافع امنیت🕊🌷
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
🍃نــام :محمدمهدی 🌷نـام خـانوادگـی :رضوان 🍃نـام پـدر :بابک 🌷تـاریخ تـولـد :۱۳۷۹/۰۴/۲۶ 🍃مـحل تـولـد :ت
🕊🌹شهادت راز جشن تولد خاص محمدمهدی 💠شهادت دُر گرانی است که به هرکس ندهندش»، برای همین است که «محمدمهدی» به مادرش می‌گفت که «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ چراکه «محمدمهدی رضوان» دلش دیگر در این دنیا نبود و این دُرّ گران‌بها را به همه زرق و برق دنیا ترجیح داده بود و می‌خواست در «رضوان» خدا، در کنار دیگر شهدا «عند ربهم یرزقون» باشد. «محمدمهدی رضوان» یک بسیجی ۱۹ ساله بود که در محله «هرندی» تهران، وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت آن منطقه بود، توسط اراذل و اوباش به‌طور ناجوا‌نمردانه‌ای به شهادت رسید. آن‌گونه که می‌گویند، ظاهراً جسم سختی بر سر او زدند و «محمدمهدی» از روی موتور سیکلت بر زمین افتاد؛ چقدر نحوه شهادتش آشناست؛ نمی‌دانم، شاید خودش هم آن موقع که داشت بر زمین می‌خورد، «یااباالفضل (ع)» گفتمحمدمهدی» با عطر و بوی امام زمان (عج) پرکشید؛ چراکه ساعاتی قبل از شهادتش، زائر مسجد مقدس جمکران بود؛ نمی‌دانم که آن‌روز از امام زمان خود چه خواسته بود؟ به‌هرحال دل تو دلش نبود و می‌خواست زودتر به تهران برسد و وقتی به تهران رسید، حتی با پدرش نیز خداحافظی نکرد و لباس شهادت بر تن کرد و رفت. تولد ۲۰ سالگی‌اش، آن‌هم با یک جشن تولد خاص! خودش خواسته بود تا جشن تولد ۲۰ سالگی‌اش خاص باشد و همین‌گونه هم شد؛ جشن تولدی خاص که رنگ و بوی شهدایی گرفت.خانواده و دوستان «محمدمهدی» در گلزار شهدای تهران برای او جشن تولد خاص گرفتند، مادرش دلیل «خاص» بودن جشن تولد ۲۰ سالگی فرزند شهید خود را این‌گونه تشریح کرد: «محمدمحدی» در تولد ۱۹ سالگی‌اش به من گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه، یک تولد خاص! شما باید برای من یک تولد خاص بگیرید»؛ اما من حرف فرزند خود را نفهمیدم!. گفت «سال دیگه تولد من یک تولد خیلی قشنگی می‌شه؛ می‌خوام همه را دعوت کنم»، من فکر کردم که می‌خواهد همه رفقای خود را دعوت کند؛ گفتم «باشه مادر جان! سال دیگه برایت جشن تولد می‌گیرم و همه رفقایت را دعوت کن»، آن‌موقع نفهمیدم که منظور فرزندم چه بود؛ اما وقتی امسال مشغول تدارک جشن تولد او شدم، دیدم که جشن تولد ۲۰ سالگی محمدمهدی خیلی خاص بود!». شهیدمدافع امنیت🕊