هدایت شده از #مهدی_یار
4_6046277714598429548.mp3
4.22M
#تحدیر
#جزءاول_قرآن_کریم
قـاری :استاد معتز آقایی
✨ألـلَّـھُـمَــ؏َـجِّـلْلِوَلـیِـڪْألْـفَـرَج✨
✨ @shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_دوم -بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😑😑😂 -لا اله الا الله😐 یهو دید
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_سوم
تا اسمموخوند بدوبدو دویدم سمت درب دانشگاه
ولی از اتوبوس خبری نبود😔
خیلی دلم شکست.
گریه ام گرفته بود.😢
الان چجوری برگردم خونه؟!
چی بگم بهشون؟!😔
آخه ساکمم تواتوبوس بود😕
بیچاره مامانم که برای راه غذا درست کرده بود برام😞😔
تو همین فکرها بودم که دیدم از دور صدای جناب فرمانده میاد.
.
بدو بدو رفتم سمتش و نفس نفس زنان گفتم:
.
سلام. ببخشید..هنو حرفم تموم نشده بود که گفت:
.
اااا.خواهر شما چرانرفتید؟! 😯
.
-ازاتوبوس جا موندم😕
.
-لا اله الا الله...اخه چرا حواستون رو جمع نمیکنید😐اون از اشتباهی سوار شدن اینم از الان.
.
-حواسم جمع بود ولی استادمون خیلی گیر بود.😣
.
-متاسفم براتون.حتما آقا نطلبیده بود شما رو.
.
-وایسا ببینم.چی چی رو نطلبیده بود.من باید برم😑😑
.
-آخه ماشین ها یه ربعه راه افتادن.
.
-اصلا شما خودتون با چی میرید؟! منم با اون میام.😟
.
-نمیشه خواهرم من باماشین پشتیبانی میرم.نمیشه شما بیاید.
.
-قول میدم تابه اتوبوسهابرسیم حرفی نزنم.😕
.
-نمیشه خواهرم.اصرار نکنید.😐
.
-اگه منو نبرید شکایتتون رو به همون امام رضایی میکنم که دارید میرید پیشش.😔
.
-میگم نمیشه یعنی نمیشه..یا علی 😐
.
اینو گفت و با راننده سوار ماشین شد و راه افتاد.و منم با گریه همونجا نشستم 😢
.
هنوز یه ربع نشده بود که دیدم یه ماشین جلو پام وایساد و اقا سید یا همون اقای فرمانده پیاده شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: .
لا اله الا الله...مثل اینکه کاری نمیشه کرد...بفرمایین فقط سریع تر سوار شین..
.
سریع اشکامو پاک کردم و پرسیدم چی شد؟! شما که رفته بودین؟!😯😯
.
هیچی فقط بدونید امام رضا خیلی هواتونو داره. هنوز از دانشگاه دور نشده بودیم که ماشین پنچر شد.😑فهمیدم اگه جاتون بزاریم سالم به مشهد نمیرسیم 😐😐😒
.
راننده که سرباز بود پشت فرمون نشست و آقا سید هم جلوی ماشین و منم پشت ماشین و توی راه هم همش داشتن مداحی گوش میدادن😒...(کرب و بلا نبر زیادم/جوونیمو پای تو دادم/)
.
.
حوصلم سر رفت...
.
هنذفریم که تو جیبم بودو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و رفتم تو پوشه اهنگام و یه آهنگو پلی کردم...
🎼🎤🎼
یهو دیدم آقا سید با چشمهای از حدقه بیرون زده برگشت و منو نگاه کرد.😲😨😨
یه نگاه به هنذفری کردم دیدم یادم رفته وصلش کنم به گوشیم 😃
.
آروم عذر خواهی کردمو و زیاد به روی خودم نیاوردم و آقا سیدم باز زیر لب طبق معمول یه لا اله الا الله گفت و سرشو برگردوند😑
.
توی مسیر...
#ادامه_دارد
#شهید_گمنام
✨ @shahidgomnam
🍃دعای روز دوم ماه مبارک رمضان🍃
@Shahidgomnam
🌸برای همه ی مریض ها دعا بفرمایید بزرگواران و لطفا برای پدر بنده هم که بیمارستان هستن التماس دعا🌸
#ادمین_نوشت
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
@shahidgomnam
روح الله خدمت حضرت آقا رفته بود.
آقا به او فرموده بود: چه قد رعنایی داری.
بچه کجا هستی؟ پسرم هم گفته بود بچه آمل هستم
حضرت آقا به سر پسر شهیدم دست میکشند
و به روح الله میگویند:
#دانه_بلند_مازندران😊
از زبان مادر و همسر شهید:
از کودکی #مهربان و با#اخلاق بود.
ما خانوادهای مذهبی هستیم.همسرم نیمی از قرآن کریم را حفظ بود
. ️اهل #خمس و #نماز_شب بود و دوست داشت پسرانمان پاسدار شوند، در کل همگی در هیئات مذهبی و مسجد حضور فعال داشتیم
. ️روح الله آدم #شوخ_طبعی بود.
در منزل و محل کارش خیلی خوش اخلاق بود.بیشتر روزها مأموریت بود. آن وقتهایی هم که در منزل بود.به بچهها رسیدگی میکرد
از روز اول که به خواستگاریام آمد گفت:من فدایی #رهبرم هر وقت #رهبر دستور دهد جانم را فدایش میکنم...
پ.ن: ایشان ۲۳ خرداد ۹۴ به دست گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسیده اند.
@shahidgomnam
❣
#به_نام_خدای_مهدی
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن .
.
#قسمت_چهارم
.
توی مسیر بودیم و منم در حال گوش دادن به اهنگام 😊ولی همچنان حوصلم سر میرفت.😕
اخه میدونید من یه آدمی هستم که نمیتونم یه جا ساکت باشم و باید حرف بزنم. اینا هم که هیچی دوتا چوب خشک جلو نشسته بودن.
.
-آقای فرمانده پایگاه😒
.
-بله؟!
. -خیلی مونده برسیم به اتوبوس ها ؟! 😟
.
-ان شاالله شب که برای غذا توقف میکنن بهشون میرسیم.
.
-اوهوووم.باشه.😕 باهاش صحبت میکردم ولی بر نمیگشت و نگامم نمیکرد.دوست داشتم گوشیمو بکوبم تو سرش 😑😑
.
تو حال خودم بودم ویکم چشمامو بستم که دیدم ماشین وایساد
.
-چی شدرسیدیم؟!
.
. -نه برای نمازنگه داشتیم
.
-خوب میزاشتین همون موقع شام خوردن نمازتونوبخونین
.
-خواهرم فضیلت اول وقت یه چیز دیگست.شما هم بفرمایین
.
-کجا بیام؟!
.
-مگه شما نماز نمیخونین؟!
.
. -روم نمیشد بگم که بلد نیستم.گفتم نه من الان سرم درد میکنه.میزارم آخر وقت بخونم که سر خدا هم خلوت تره😊
.
-لا اله الا الله...اگه قرص چیزی هم برا سردرد میخواین تو جعبه امدادی هست
.
-ممنون☺
.
-پیاده شدم و رفتم نزدیک مسجد یکم راه رفتم. آقا سید و سرباز داشتن وضو میگرفتن.ولی وقتی میخواستن داخل مسجد برن دیدن درمسجده بسته بود.
.
مسجد تومسیر پرتی تویه میانبر به سمت مشهد بود.
.
مجبورا چفیه هاشونو رو زمین پهن کردن و مشغول نماز خوندن شدن. سرباز زودتر نمازشو تموم کرد و رفت سمت ماشین و باد لاستیک ها رو چک میکرد.
.
ولی اقا سید از نمازش دست نمیکشید. بعد نمازش سجده رفت و تو سجده زار زار گریه میکرد وداشت با خدا حرف میزد.😢
.
اولش بی خیال بودم ولی گفتم برم جلو ببینم چی میگه اخه...آروم آروم جلو رفتم و اصلا حواسم نبود که رو به روش وایسادم.
.
گریه هاش قلبمو یه جوری کرده بود.😔 راستیتش نمیتونستم باور کنم اون پسر با اون غرورش داره اینطوری گریه میکنه.برام جالب بود همچین چیزی.
تو حال خودم بودم که یهو سرشو از سجده برداشت و باهام چشم تو چشم شد.سریع اشکاشو با استینش پاک کرد و با صدای گرفته که به زور صافش میکرد گفت:
بفرمایید خواهرم کاری داشتید با من؟؟😯
.
من؟! نه...نه.فقط اومدم بگم که یکم سریعتر که از اتوبوسها جا نمونیم باز😶😶
.
چشم چشم..الان میام.ببخشید معطل شدید.
.
سریع بلند شد.وجمع و جور کرد خودشو ورفت سمت ماشین.
.
نمیدونستم الان باید بهش چی بگم.
.
دوست داشتم بپرسم چرا گریه میکنه ولی بیخیال شدم.
.
فقط آروم توی دلم گفتم خوشبحالش که میتونه گریه کنه..
.
بالاخره.....
#شهید_گمنام
@shahidgomnam
برای بیداری شب چه کنیم؟
مقدّمات لازم براى بيدارى شب
مكرّرا خدمت حضرت علامه طهرانی عرض مىكردند: گاهى بيدار مىشويم ولى همّت برخاستن نداريم، برايمان دعا كنيد تا توفيق نماز شب پيدا كنيم.
مىفرمودند: توفيق يعنى مهيّاشدن أسباب و مقدّمات امور و براى نماز شب خود سالك بايد همّت كند و أسباب و مقدّمات بيدارى خود را فراهم نمايد. و إلّا اگر به دعا باشد اين توفيق نيز خود دعا مىخواهد و هَلُمَّ جرّا و تسلسل لازم مىآيد.
توضيح اينكه: عمده مقدّماتى كه سالك بايد تحصيل كند از اين قرار است:
أوّل: مراقبه در طول روز و پرهيز از گناه؛ چه اينكه گناه، سالك را از خلوت و بهرهمندشدن از نفحات سحر محروم ميكند. مردى به خدمت أميرالمؤمنين عليهالسّلام رسيد و عرض كرد: از نماز شب محروم شدهام! حضرت فرمودند: «تو مردى هستى كه گناهانت تو را دربند كشيده است!»
و دوّم: رعايت مقدار طعام در شب؛ زيرا پرخورى و غذاى سنگين و چرب مانع از بيدارى سحر مىشود.
و سوّم: سالك طبق سيره رسولخدا صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم أوّل شب بخوابد و نيز با استراحت كافى و خواب قيلوله براى بيدارى در شب مهيّا گردد. روشناست سالكى كه تا نزديكىهاى نيمهشب بيدار است، سحر يا بيدار نمىشود و يا اگر بيدار شود، با بدن خسته و ملالخاطر كارى از پيش نمىبرد.
نورمجرد جلد اول
#سحرخیزی
--------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهیـــــــــــــــد میشـــــــــــــی😄👇
🇮🇷 @Shahidgomnam
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
〖 آداب افطاری خوردن 〗
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
✅ هنگام افطار و لحظه باز کردن روزه، آن هم روزه ای که به امر پروردگار گرفته بودیم، یکی از قشنگترین لحظات محسوب می شود، و آداب فراوانی برای افطار آورده شده، که در اینجا به برخی از آنها اشاره می گردد.
1⃣ مقدم داشتن نماز مغرب بر افطار.
۱- امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: مستحب است، روزه دار اگر توانایی دارد، ابتدا قبل از افطار، نمازش را بخواند. (وسائل ج۱۰ ص۱۵۰)
۲- امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر میل تو به افطار و غذا خوردن، تو را از نماز باز می دارد، ابتدا افطار کن، تا دور شود از تو وسوسه های نفس ملامت گر. (و هنگام نماز با فراغ بال و آرامش نماز بخوانی).
۳- امام باقر (علیه السلام) فرمودند: در ماه رمضان، ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن، مگر با گروهی باشی، که آنها منتظر افطارند. ( یعنی: اگر آنها ابتدا افطار می کنند، تو با آنها مخالفت نکن).
✅ ◆ بر این اساس، استحباب خواندن نماز قبل از افطار، دو مورد استثنا دارد، طاقت و صبر نداشتن روزه دار، و وقتی گروهی منتظر ما باشند.
2⃣دعای هنگام افطار.
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: هر کس هنگام افطارش، بگوید:
اللهم لک صمنا بتوفیقک و علی رزقک افطرنا بامرک فتقبله منا و اغفر لنا انک انت الغفور الرحیم
خداوند، آنچه را از نقص و زیان، بر روزه اش وارد ساخته، می بخشاید.
بحار الانوار ۱۲/۳/۹۳
۲- امیرالمؤمنین علیه السّلام هرگاه میخواست افطار کند میگفت
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَی رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم
به نام خدا،خدایا برای تو روزه گرفتیم،و بر روزی تو افطار
۳- در هنگام خوردن لقمه اول بگوید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،ای گسترده آمرزش مرا بیامرز
3⃣ گفتن ذکر لا اله الا الله.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس روزه خود را با کلام صالح و عمل صالح به پایان رساند، خداوند، روزه او را قبول می فرماید.
گفته شد ای پسر رسول خدا، کلام صالح چیست؟ فرمود: شهادت به کلمه «لا اله الا الله» و عمل صالح خارج کردن فطریه از مال خویش است
📚📚 امالی صدوق ۳۴
------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهیــــــــــــــد میشــــــــــی😌👇
🇮🇷 @Shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
#شهید_گمنام @shahidgomnam
💠سلام بر ابراهیم
🔹... برای اولین بار محمد بروجردی را در آنجا دیدیم. جوانی با ریش ها و موی طلایی .با چهره ای جذاب وخندان.
برادر بروجردی در آن شرایط،نیروها راخیلی خوب اداره می کرد.بعدها فهمیدم فرماندهی سپاه غرب کشور را برعهده دارد.
🔹روز بعد با برادر بروجردی جلسه گذاشتیم.فرماندهان ارتش هم حضور داشتند.ایشان فرمودند:با توجه به پیام امام،نیروی زیادی در راه است.ضدانقلاب هم خیلی ترسیده.آنها داخل شهر دو مقرّ مهم دارند.باید طرحی برای حمله به این دو مقرّ داشته باشیم.صحبت های مختلفی شد.
🔹ابراهیم گفت:اینطور که در شهر پیداست مردم هیچ ارتباطی با آنها ندارند
بهتر است به یکی از مقرّ های ضد انقلاب حمله کنیم.در صورت موفقیت به سراغ مقرّ بعدی برویم.همه بااین طرح موافقت کردند.
🔹قرار شد نیروها را برای حمله آماده کنیم.اما همان روز نیروهای سپاه به منطقه پاوه اعزام شدند.فقط نیروهای سرباز در اختیار فرماندهز قرار گرفت.
🔹ابراهیم و دیگر رفقا به تک تک سنگر سربازان سر می زدند.با آنها صحبت می کردند وبه سربازان روحیه می دادند.
🔹صبح یکی از روز ها آقای خلخالی به جمع بچه ها اضافه شد.تعداد دیگری از بچه های رزمنده هم از شهر های مختلف به فرودگاه سنندج آمدند.پس از آمادگی لازم،مهمات بین بچه ها توزیع شد.تا قبل از ظهر به یکی از مقرّهای ضدانقلاب در شهر حمله کردیم.سریع تر از آنچه فکر می کردیم آنجا محاصره شد.بعد همبیشتر نیروهای ضدانقلاب را دستگیر کردیم.
🔹از داخل مقرّ به جز مقدار زیادی مهمات،مقادیر زیادی دلار وپاسپورت وشناسنامه های جعلی پیدا کردیم.ابراهیم همه آنها را در یک گونی ریخت بسته بندی کرد وتحویل مسئول سپاه داد.
🔹مقر دوم ضدانقلاب هم بدون درگیری تصرف شد.شهر،بار دیگر به دست بچه های انقلابی افتاد.فرمانده سربازان مس از این ماجرامی گفت:اگر چند سال دیگر هم صبر می کردیم سربازان،جرات چنین حمله ای را پیدا نمی کردند.این را مدیون برادر هادی و دیگر دوستان همرزم ایشان هستیم.آنها با دوستی که با سربازها داشتند روحیه هارا بالا بردند.
🔹در آن مدت فرماندهان،بسیاری از فنون نظامی ونحوه نبرد را به ابراهیم و دیگر بچه ها آموزش دادند.این کار،آنها را به نیروهای ورزیده ای تبدیل نمود که ثمره آن در دفاع مقدس آشکار شد.
🔹ماجرای سنندج زیاد طولانی نشد.هر چند در شهر های دیگر کردستان هنوز درگیری های مختصری وجود داشت. درشهریور ۵۸به تهران برگشتیم. قاسم وچندنفر دیگر در کردستان ماندند و به نیروهای شهیدچمران ملحق شدند.
📖سلام بر ابراهیم ص69
🇮🇷 ڪلیڪ ڪنی شهیـــــــــــد میشی😅👇🇮🇷
🌹 @Shahidgomnam
سلام علیکم خدمت اعضای شهـــــــداییمون☺️✋
طاعات و عباداتتون مقبول حق إن شاءالله😌🌹
عزیزان برای کانال #ادمین میخوایم با وقت کافی و اینکه حتما #خانم باشن.
هرکس از عزیزان که تمایل به همکاری داره لطفا پی وی مدیر هماهنگ کنه.متشکر.
@Shahidgomnam313