eitaa logo
شهید ابراهیم هادی🕊️🌷
99 دنبال‌کننده
390 عکس
556 ویدیو
10 فایل
کانال رسمی شهید ابراهیم هادی🌷🕊️ با نظارت خواهر بزرگوار شهید خانم «زهره هادی» ادمین @Khademshohada110 🌷جهت ارتباط با خانواده محترم شهید با ادمین ارتباط بگیرید 📚💌جهت ثبت کرامات شهید نیز با ذکر نام یا بدون ذکر نام تون میتونیم داخل کانال بارگذاری کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نسرا سرخس
کتاب "سیدِ محرومین" 📚 دریافت کتاب ، ۴۰خاطره از شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی @NasraSarakhs | Link
0_شهادت حضرت زهرا (س) خدا مادرم را کجا میبرند + صوت و متن.mp3
7.9M
شهدایی محمد حسین حدادیان🌷🕊️ مظلوم دهه فاطمیه🌷🕊️ بیاد شهید محمد حسین حدادیان که شب شهادت خانم حضرت مادر حضرت زهرا سلام الله علیها..داعشی وارو غریبونه تو کوچه بشهادت رسیدن..😭 انگار ارث مادری داری شهید غریبم.. آخر تو هم صورت نیلی داشتی.....😭 ای واااای مااادرم مااادرم مادرم... 😭😭😭 کانال اصلی شهید🔰 کانال رسمی شهید مدافع ولایت و امنیت محمد حسین حدادیان https://eitaa.com/shahidhadadian74 🌷 ولادت : ۲۳ دی ۷۴ 🌷 شهادت : ۱ اسفند ۹۶ 🌷خیابان پاسداران تهران توسط دراویش داعشی صفت. آرام جان...🦋
39.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 | *دعوت پدر شهید محمد حسین حدادیان از مردم برای حضور در چیذر و کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان* 🔹درخواست تولیت آستان مقدس امام زاده علی اکبر( ع )پدر شهید محمد حسین حدادیان از عموم مردم. 🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت: 6037998200000007 شماره شبا: Ir320210000001000160000526 کد دستوری: * [پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR](https://irane-hamdel.khamenei.ir/) 📣 *راوی همدلی باش* 👇 @iranehamdel_contact
هدایت شده از زیارت نیابتی
Mahmoud Karimi - Gole Chadore Goldaret.mp3
3.4M
🕊️🥀بشنویم به نیابت شهدا🕊️🥀 🕊️🥀هرکسی باشهیدی خوگرفت.. 🕊️🥀روزمحشرآبروازاو گرفت...🦋 ✨ سلام خدا بر شهیدان🕊️🥀✨ شهدایی حدادیان🕊️🥀 https://eitaa.com/shahidhadadian74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Haj Hasan Khalaj Mamnonam Agar Naravi (320)-۱.mp3
1.47M
با ابو تراب هم نوا بشیم... غریب مانده دیگر بی فاطمه🖤😭 زیر سایه آقا امیر المومنین علیه السلام باشید https://eitaa.com/shahidhadadian74
Mehdi Rasooli - Madare Ghamkhar.mp3
3.99M
🥀انقدر غم مردمو خوردی ای مادر غمخوار.. شده حرفت ورد زبونا الجار ثم الدار.. دلم از این میسوزه تو مدینه.. یکی نمیگه چه غصه ای داری.. تو که شب تا سحر واسه مردم تو دعاهات چیزی کم نمیذاری.. جوری فتنه شده که تو حتی میون خوبا‌م یاری نداری.. نگرانم من واسه این زخما نگرانم چون خونیه نفسات.. 🖤مظلوم مادر بی کس مادر میدوید ..تو کوچه یه نفس مادر🖤😭 https://eitaa.com/shahidhadadian74
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 ⭕️ هفتمین جلسه حیات طیبه (شرح صحیفه سجادیه)و بررسی تحولات اخیر 💠 با حضور: استاد محمد 📃و اعطای گواهی حضور برای معلمین حاضر در جلسه 💰همراه با جمع اوری کمک های انسان دوستانه به جبهه مقاومت 🗓 سه شنبه 29 آبان ماه 1403 ⏰ ساعت شروع مراسم 15:00 الی 18:00 🕌 مشهدمقدس - قاسم آباد مسیرها: ۱- استادیوسفی دانشگاه آزاد اسلامی ،سالن اجتماعات شهدای گمنام ۲-میدان مادر بلوار شاهد، روبروی آتش نشانی،سالن اجتماعات دانشگاه آزاد اسلامی،سالن اجتماعات شهدای گمنام. 🚺 مهدکودک دایر است 🖥 مراسم با پهنای باند رایگان: 🔻 هیئت آنلاین: 📿https://heyatonline.ir/montazer.mhd 📡 لطفا نمایید. 📱کانون فرهنگی تبلیغی منتظران منجی ‌عجل الله تعالی فرجه الشریف @jalasate_ostad
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم بغض و تحسین رهبرانقلاب از یک شعر فاطمی پیشنهاد میشه حتما نگاه کنید برای فرج هم دعا کنید https://eitaa.com/joinchat/1982005465C1a2868bfb0
4_5884334465169233475.mp3
4.53M
🕊️🥀بشنویم به نیابت شهدا🕊️🥀 🕊️🥀هرکسی باشهیدی خوگرفت.. 🕊️🥀روزمحشرآبروازاو گرفت...🦋 ✨ سلام خدابرشهیدان🕊️🥀✨ شهدایی🥀🕊️ حدادیان🕊️🥀 https://eitaa.com/shahidhadadian74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🥀تصاویری حزن برانگیز از یکسال قتل و جنایت و نسل کشی رژیم جعلی صهیون علیه مردم بی پناه فلسطین با استفاده از هوش مصنوعی ... اللهم عجل لولیک الفرج... 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
enc_17009347358486038235115.mp3
3.5M
▪️این شبا حال و هوای خونه مون خیلی عجیبه .. ▪️التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه... 😭😭 منه تنها ،منه مظلوم ازت میخوام بمون خانوم‌ ... اللهمَّ عجل لولیک الفرج🌱 🎙محمد حسین حدادیان 🖤🖤🖤 @shohadabarahin_amar
enc_17009347358486038235115.mp3
3.5M
▪️این شبا حال و هوای خونه مون خیلی عجیبه .. ▪️التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه... 😭😭 منه تنها ،منه مظلوم ازت میخوام بمون خانوم‌ ... اللهمَّ عجل لولیک الفرج🌱 🎙محمد حسین حدادیان 🖤🖤🖤 @shohadabarahin_amar
🔥جنگ به روستای ما آمد 🔥 قسمت هجدهم ساک کوچکم را دوباره جمع می کردم و هر کس یک گوشه گریه می کرد. باورم نمیشد اینقدر جدایی از هم سخت شده باشد. شوهرم تماس گرفت و گفت باید بروم "صیدا". می خواست نزدیک خانواده خودش باشم. صيدا سنی نشین بود و امن تر از جاهای ديگر جنوب. روزهای سختی گذشته بود اما عجیب به هم عادت کرده بودیم. روزهای قبل خیال می کردم شاید مادرم از همه ما خسته شده است دیگر. خسته بود. حق داشت. اما وقتی که ساک کوچکم را دوباره جمع می کردم و لباس های بچه ها را تنشان می کردم ایستاده بود کنار پنجره و های های گریه می کرد. می گفت نرو. نمی توانستم. می دانستم شاید این خداحافظی خداحافظی آخر باشد. شاید ما را بزنند. شاید آنها را. و ما دوست داشتیم اگر قرار بر رفتن است همه با هم برویم. از در که بیرون رفتم صدای گریه خانه را برداشته بود. دوباره همان جاده. این بار بدون ترافیک. تا نزدیک بیروت بی اراده گریه می کردم. دلم پر بود. از جاده. از دوری خانواده. از جنگ. از رفتن سید. از آوارگی. از اینکه هر لحظه خبر شهادت بشنوی. بی اراده گریه می کردم. مثل بغضی که برای مدتی طولانی حبسش کرده باشی. در خانه مادرم نمی توانستم راحت گریه کنم. باید به همه روحیه می دادم. حالا فرصت گریه بود برای من. نزدیک بیروت که رسیدیم رفتم سراغ گوگل مپ. نه اینکه راه را بلد نباشم. بلد بودم. اما به دنبال راه دیگری بودم. نمی خواستم از ضاحیه عبور کنم. نه اینکه بترسم، نه اینکه نگران جنگنده ها باشم، طاقت گذشتن از ضاحیه را نداشتم. ضاحیه حالا دیگر برای من پسر بچه ای بازیگوش و پر از شور زندگی نبود. ضاحیه زخمی شده بود. ضاحیه بدون سید. سالهایی که در ضاحیه زندگی کرده بودم حتی در اوج تنهایی سالهای بعد از شوهر شهیدم، همیشه دلم قرص بود که سید اینجاست. در ضاحیه. کجای ضاحیه؟ نمی دانستم. اما مهم این بود که در ضاحیه بود و همین همیشه دلم را محکم می کرد. مثل بچه ای که دستش را محکم به دست پدرش داده. حالا سید هم رفته بود. ضاحیه زخمی بود. ضاحیه بدون سید برای من جهنم بود.‌ ترسناک بود. حالا تمام خاطرات من زخمی شده بود. "برج البراجنه" با تمام شلوغی هایش، "حی السلم" و خانه های قدیمی و کوچه های تنگش. حالا همه جا زخمی شده بود دیگر. نه من نباید از ضاحیه می گذشتم. زینب و ریحانه به خاطر گُل سَر به جان هم افتادند. تقصیر زینب بود. گل سر ریحانه را می خواست. ریحانه جیغ می زد و نمی داد. زینب گریه می کرد. یک لحظه نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. راه را اشتباهی رفتم و حالا در "الاشرفیه" بودم. منطقه مسیحی نشین. مسیحی بودن منطقه اشکالی نداشت. اصلا سر راهم تا بيروت از روستاهاي مسيحي زيادي گذشته بودم. اما می دانستم که اینجا مرکز اصلی القوات اللبنانیة است. نمی دانم چرا ضربان قلبم بالا رفت. دست هایم می لرزید. هیچ دلیلی برای ترسیدن نبود. اما نمی دانم چرا. ترسیدم. شاید چون تنها بودم. شاید آنها هم جا خورده بودند از اینکه زنی با چادر و تنهایی آن هم در وسط جنگ با چند بچه قد و نیم قد و یک ماشین قدیمی افتاده باشد وسط کوچه های الاشرفیه. درست است که القوات اللبنانیة از نظر فكري و سياسي مخالف و حتى دشمن ما بودند اما باز هم اين ترس مفهومي نداشت. شايد چون برای اولین بار به این منطقه می آمدم. ریحانه و زینب بی خیال اوضاع هنوز به خاطر گل سر می جنگیدند و ریحانه موهای فرفری زینب را می کشید. زینب هم با دو جفت دندان تیز تازه اش به جان دست كوچک ریحانه افتاده بود. پشت ماشین قیامت بود و در دل من آشوب و رو به رویم کوچه های الاشرفیة. خواهرم مدام زنگ می زد. جوابش را نمی دادم. مثل گنجشکی که راه را اشتباه رفته و راه خروج را بلد نباشد و خودش را به در و دیوار بزند، تمام کوچه پس کوچه های "الاشرفیه" را با سرعت زیر پا گذاشتم. تصور اینکه ماشین به سرش بزند و خراب بشود یا بنزینش تمام شود ترسم را بیشتر می کرد. به جاده اصلی که افتادیم تمام هیکلم می لرزید. هنوز هم نمی دانم چرا اینقدر ترسیده بودم. اصلا دلیلی برای ترسیدن نبود. ماشین را نگه داشتم و سرم را روی فرمان گذاشتم. هنوز ریحانه و زینب می جنگیدند و برای اولین بار در عمرم دلم می خواست یک دست کتک مفصل به هر دوی آنها بزنم. ظهر به صیدا رسیدم و مستقیم سراغ خانه ای رفتم که شوهرم گفته بود. در که زدم زنی در را باز کرد و گفت قرار بوده خانه را خالی کنند و مستاجر جدید بیاید اما دوباره با صاحب خانه به توافق رسیده اند که بمانند. انگار یک سطل آب سرد روی سرم ریخته باشند. با خستگی تکیه دادم به ماشین. زن با تعجب گفت - مگه به شما اطلاع نداده بودند؟‌ سرم را آرام تکانی دادم و حرفی نزدم. شوهرم جواب نمی داد. دوباره سوار ماشین شدم. باید قبل از غروب دوباره خودم را به جبیل می رساندم. ادامه دارد ... راوي: زني از جنوب لبنان 📝رقیه‌کریمی https://t.me/jshmhh13399https://eitaa.com/shahidhadadian74 https://eitaa.com/jashh2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌷 رمز خودسازی ما این است که برای هر عمل مان، برای هر چیزمان، برای هر حتی اندیشه مان، یک علامت سوال جلویش بگذاریم که "چرا؟" یک دلیلی برای کارهایمان، دلیلی برای اندیشه هایمان، دلیلی برای فکرمان و دلیلی برای زندگی مان پیدا کنیم. شهید🕊🌷 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
هدایت شده از آرام جان...🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هم‌اکنون یک موشک اسراییلی از بالای سر ما رد شد ▪️حاج حسین یکتا زیر موشک باران رژیم صهیونسیتی: اخبار در لبنان پیچیده است و ما می‌بینیم که چه اظهار محبتی به مردم ایران می‌کنند؛ وقتی این خبر پخش می‌شود که خانم‌ها انگشتر و سینه‌ریز و دستبند خود را اهدا می‌کنند. ▪️اگر یک مجاهدی در خط مقدم می‌جنگد خیالش راحت است که یک امت پشتیبان اوست. گرم گرم طلا و نقدینگی که تحویل ما دادید ما امانت‌دار شما هستیم و می‌رسد به دست مردم لبنان. 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب شهادت حضرت مادر بود دقیقا مثل خود مادر تو کوچه غریب گیر آوردنش...😭😭 از بس مادری بود...و هر شب روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گوش میکرد و بعد می‌خوابید... به رویاهایش رسید به آرزوی شهادت با صورت خونی رسید محضر حضرت سیدالشهداء... شهدایی🥀🕊️ حدادیان🕊️🥀 https://eitaa.com/shahidhadadian74